نمایش ترازوی عدالت را کج نکنیم

در حالی که دادگاه سید‌هادی رضوی ادامه دارد، تلاش برخی رسانه‌ها برای این‌که تاکید کنند او داماد وزیر است و او را به شکلی به جناح مخالف‌شان منتسب کنند، جالب است. در این رسانه‌ها -که در کمال تعجب شامل خبرگزاری‌ صداوسیما هم می‌شود- مدام از ‌هادی رضوی با عنوان داماد شریعتمداری یاد می‌کنند. این شیطنت رسانه‌ای درحالی است که‌ هادی رضوی در گذشته و زمانی که در سینما فعال بوده، همه جا تاکید می‌کرده که یک اصولگراست و مدام بر این نکته تاکید می‌کرده است. شاید خیلی‌ها به یاد داشته باشند که یکی از دلایل اختلاف و جدایی او از مجموعه شهرزاد به مفاهیم مطرح‌شده و تصاویر متفاوت در این سریال برمی‌گشت که با ارزش‌های آقای رضوی همخوان نبود. یکی از بزنگاه‌ها هم وقتی بود که کارگردان -به اشتباه یا به عمد- عکسی از حسین شریعتمداری، مدیر مسئول کیهان را روی دیوار یکی از صحنه‌ها و در لوکیشن کمیته ضدخرابکاری دهه 30 به تصویر می‌کشد. اتفاقی که با اعتراض رسانه‌ای ‌هادی رضوی همراه شد، تا او علنا دلبستگی‌اش را به جناح مطلوبش نشان دهد.   او حالا و در دادگاه هم مدام تکرار می‌کند که خط‌ فکری عقیدتی او از پدرهمسرش سواست و برخلاف آقای وزیر، یک اصولگراست (این‌که چنین اصراری به چه دلیل است و رضوی فکر می‌کند به خاطر احتمال همفکری با پدرزن ممکن است هزینه بیشتری بپردازد، بر ما روشن نیست).
این رویکرد را قبلا هم بارها و در مقاطع مختلف دیده‌ایم. مثال به‌روز و جلوی چشمش یاسین رامین است که سال‌ها دور از چشم همه مشغول فعالیت‌های تجاری‌اش بوده و چه‌بسا اگر رابطه و امتیازی داشته، استفاده از خانواده رامین است. رامین پدر را هم هر کس نشناسد، رسانه‌ای‌ها خوب می‌شناسند و دوران حضورش در وزارت ارشاد و به‌عنوان متولی مطبوعات را هرگز فراموش نخواهند کرد. پس اگر برای یاسین رامین بتوان خط و ربطی در میان جریان‌ها ترسیم کرد، باید او را به دولت نهم و دهم و همپالگی‌های رئیس دولت آن دوران منتسب دانست. پرونده‌های دادگاه او و شکایت‌هایش هم به همان زمان و دوران برمی‌گردد و مشخصا اوج دوران فعالیت تجاری و کسب درآمدش در نیمه دوم دهه 80 و تا قبل از بر سر کار آمدن روحانی بوده است. اما برخی همکاران رسانه‌ای و البته فعالان سیاسی ترجیح می‌دهند همه این سابقه چون روز روشن را ندیده بگیرند و به دلیل همسر یاسین رامین که فعالیت‌های اجتماعی پررنگی دارد، هر وقت از اتهامات او می‌نویسند، او را شوهر بازیگر اصلاح‌طلب بنامند! بازیگری که هیچ‌وقت فعال سیاسی نبوده است. اینها همه موجب یک نگرانی است این‌که عده‌ای ممکن است برقراری عدالت و محکمه را از دریچه تمایلات جناحی و گروهی خود ببینند و مجرم‌بودن یا بی‌گناهی را با گرایش فکری و سیاسی دیگران مرتبط بدانند. فرقی نمی‌کند که این عده به کدام طرف وابسته یا متمایل باشند، اما نتیجه رفتارشان این خواهد بود که فشار بیاورند تا نمایش ترازوی عدالت به یک طرف کج شود. کسی که حتی حاضر نیست عقبه سیاسی متهمان را بپذیرد و آن را به نفع خود تحریف می‌کند، بعید است در عمل و در زمان قضاوت تفاوتی میان دوست و رقیب قایل نشود. اگر کسی جرمی کرده بدون توجه به این‌که به چه کسی و ابسته است، باید به دست قانون سپرده شود و اگر کسی بی‌گناه است، بی‌توجه به این‌که ارتباط و آشنایی و گرایشی دارد، باید از حقوق خود استفاده کند. تنها در این صورت است که به عدالت نزدیک خواهیم شد و جز این فساد به بار خواهد آورد و بی‌اعتمادی را تشدید خواهد کرد.