محمد صادق مهدوی در گفت‌وگو با «همدلی»: مبارزه با اخلال‌گران بازار مطالبه به حق مردم از دولت است

همدلی| طی ماه‌های اخیر، افزایش سرسام‌آور قیمت‌ها و نیاز مردم به خرید مایحتاج روزمره خود، گاه سبب صف‌کشیدن برای خریدن کالاهایی شده که شاید هیچ‌کس پیش از این تصور نمی‌کرد خرید آن تا این اندازه دشوار شود. به باور بسیاری، اگرچه ناتوانی دولت در کنترل اقتصادی کشور عامل عمده نابسامانی‌های اخیر است، اما برخی رفتار هیجانی و گاه سودجویانه مردم را نیز در این آشفتگی دخیل می‌دانند. محمد صادق مهدوی، جامعه‌شناس در گفت‌وگو با همدلی، از نقش دولت و مردم در خلق این نابسامانی سخن می‌گوید.
به باور شما، رفتارهای اقتصادی جامعه ایران اعم از صف‌کشیدن جلوی درب فروشگاه‌ها یا هجوم به وب‌سایت‌های فروش خودرو چه مفهوم جامعه‌شناختی دارد؟
ما قریب به شش یا هفت ماه است که شاهد افزایش بی‌رویه قیمت‌ها در بازار هستیم، از طرف دیگر مردم از ابهام در آینده زندگی خود بیم‌ناک هستند و از سرنوشت آتی خود نامطمئن؛ شرایطی که مردم را ناگزیر به پیگیری اقتصاد و اهمیت قائل شدن برای آن در زندگی خود در قالب مال‌اندوزی و منفعت‌طلبی کرده است. در نظر داشته باشید که همین موارد معدود که در دل خود اهمیت بسیاری دارند هرچقدر بیشتر تشدید شوند، حس مردم به گردآوردن اندوخته فزونی می‌گیرد، که البته آن هم چاره‌ای برای مردم باقی نگذاشته، ترس از تورم و گرانی افسارگسیخته هر چه بیشتر، جامعه را ناچار می‌سازد تا برای کاهش مشکلات خود دست به هر کاری بزند. این روحیه، جو خاصی را بر جامعه حاکم می‌کند که یکی از نتایج آن افزایش بی‌رویه قیمت‌ها ناشی از فضا سازی ذهنی عمومی میان مردم است. مردم فکر می‌کنند با صف‌بستن جلوی فروشگاه‌ها و تامین حتی مازاد بر نیاز مایحتاج خود، خویشتن را از وضع کنونی نجات می‌دهند، غافل از اینکه وقتی این رفتار همگانی شد مشکلات اقتصادی تشدید می‌شود. در این میان، برخی به احتکار کالا دست می‌زنند، برخی اجناس را بیشتر از قیمت واقعی خود می‌فروشند و به این ترتیب زمینه‌های تورم و گرانی هر چه بیشتر را در جامعه فراهم می‌آورند.
برخی از دولت‌مردان شاید چون می‌خواهند این تکلیف را از دوش خود بردارند معتقدند این رفتارهای اقتصادی مردم است که سهم عمده‌ای در آشفتگی اقتصادی جامعه دارد.


ما به هیچ عنوان نمی‌توانیم در این زمینه همه بار را به دوش مردم بیندازیم و مردم را مقصر اصلی جلوه دهیم، اگرچه با دیده انصاف، هم مردم هم در این آشفتگی مقصرند و هم دولت، اما معتقدم دولت در این زمینه به هیچ عنوان فعال عمل نکرده است. از دی ماه گذشته تاکنون که این فشار اقتصادی، کمر مردم را خم کرده است دولت هیچ‌گونه اقدام مشهودی در مبارزه با اخلال‌گران بازار صورت نداده و این در حالی است که این مطالبه، خواست به حق مردم از دولتی است که خود بر سر کار آورده‌اند. اما همانطور که اشاره کردم نمی‌توانیم اشتباهات خود را نیز نادیده بینگاریم. ترویج جو مال‌اندوزی، منفعت طلبی و مادی‌گرایی هیچ‌گاه به این شکل میان مردم رواج نداشته است. اگر اشتباه نکنم اخیرا چند سونامی بسیار بزرگ در ژاپن به وقوع پیوست، اما همانطور که دیدید هیچ‌کس برای خرید مایحتاج خود به فروشگاه‌ها هجوم نبرد، حتی بالعکس، هر خانواده‌ای که احساس می‌کرد در نزدیکی وی فرد یا خانواده نیازمندی وجود دارد از هیچ‌گونه کمکی به وی دریغ نمی‌کرد.
این شکل‌دهی به روحیه مردم از سوی دولت چه هشداری به ما می‌دهد؟ آیا این فردگرایی و در نظر نگرفتن منافع جمعی نشان از انحطاط اجتماعی ندارد؟
درست می‌فرمایید، این چیزهایی است که بالاجبار در رفتار ما حاکم کرده‌اند و در این زمینه هم هیچ هشداری به مردم نداده‌اند. من به همین خاطر ژاپن را مثال زدم.
اما کشور ما از لحاظ فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در شرایط کنونی هیچ شباهتی به ژاپن ندارد.
بله، درست می‌گویید، ویژگی‌هایی که اشاره کردم، چه فرهنگی، چه تاریخی و چه سنت‌های اجتماعی همه در فرهنگ اصیل ایرانی وجود داشته و شاید کمتر جایی در دنیا این همه بر آن تاکید شده است. صله رحم و اهمیت قائل شدن برای همسایه را در نظر بگیرید، می‌خواهم از پشتوانه فرهنگی سخن بگویم؛ گمشده‌ای که عامل آن نابسامانی‌هایی است که بر ما روا داشته‌اند. اینکه ما می‌بایست دست از خودخواهی برداریم و غیرخواه باشیم امروز در کجای فرهنگ ما جای دارد؟ اما شاید بهترین سوال این باشد که ما با وجود این فرهنگ غنی چه شد که به مال‌اندوزی و مادی‌گرایی راغب شدیم. متاسفانه امروز جوی روانی بر مملکت ما حاکم شده که همه آن فرهنگ غنی را تحت تاثیر قرار داده است.
و فکر می‌کنم دیگر کار از آموزش هم گذشته، چون زمینه‌ای برای آن وجود ندارد و حتی ممکن است تاثیر عکس بر مردم بگذارد.
متاسفانه ما الان به جای آنکه دست به کارهای عملی بزنیم می‌خواهیم همه چیز را با نصیحت حل کنیم، اما نصیحت همیشه و همه جا جواب نمی‌دهد، شکم گرسنه را با نصیحت نمی‌توان سیر کرد. متاسفانه ما عادت کرده‌ایم راهکارهای عملی را کنار بگذاریم و با حرف و سخن، مسائل را حل کنیم. در این مسیری که بالاجبار پیش روی ماست گفتار درمانی اصلا پاسخگو نیست. مشکلات اقتصادی و کاهش ارزش پول ملی را نمی‌توانید با گفتار درمانی آرام کنید.
ما پیش از این بحران‌های بزرگ دیگری را هم پشت سر گذارده بودیم، نمونه‌اش جنگ تحمیلی است، اما باز این حس همدلی بود که میان مردم رواج داشت.
در آن دوره، دولت حضور بسیار فعالی در جایگاه اقتصادی و اجتماعی خود داشت و خویشتن را متولی تامین مایحتاج روزمره مردم می دانست، امر مهمی که در حال حاضر دست به انجام آن نمی‌زند.
عرض من آن است که در آن دوران، مردم روحیه همدلی بسیار نزدیکی با یکدیگر داشتند و چیزی از یکدیگر دریغ نمی‌کردند.
اوایل جنگ روحیه انقلابی مردم تحت تاثیر ارزش‌های انقلابی قرار داشت، که این ارزش‌ها خود بهترین مبلغ روحیه غیرخواهی و مخالفت با مال‌اندوزی بود، اصولا جو انقلاب این مفهوم را القا می‌کرد اما با گذشت زمان و تغییر نسل‌ها کم کم حاکمیت ارزش‌های مادی‌گرایی به مخرب‌ترین ارزشی تبدیل شد که تاکنون بر جامعه ما حاکم شده است. توجه داشته باشید که مادی‌گرایی، فردگرایی و خودخواهی را در پی دارد و بر خلاف نص صریح تعالیم ایرانی – اسلامی‌مان، سبب می‌شود حتی نزدیکان‌مان را هم فراموش کنیم. متاسفانه امروز فرهنگ انقلابی که قرار بود مهم‌ترین مانع در برابر خواست مادی‌گرایی باشد بر تمامی شئون حیات مردم تاثیر نگذارده است.
پس ما با نشانه‌های موجود می‌توانیم از انحطاط فرهنگی و اجتماعی جامعه ایران سخن به میان آوریم؟
وقتی بحث از مشکلات اقتصادی به میان می‌آید همه چیز حتی فرهنگ رنگ تعلقات مادی به خود می‌گیرد و سیاست، زندگی، روابط اجتماعی و در کل هیچ چیز را بی‌نصیب نمی‌گذارد. فکر می‌کنم تجلی فرهنگ در نمایشگاه‌های فرهنگی، گالری‌های هنری، سالن‌های تئاتر و نظایر آن به خوبی مبین حاکمیت ارزش‌های مادی در میان آحاد جامعه است. تفاوت فرهنگی که امروز نسبت به دهه‌های قبل وجود دارد به روشنی خبر از تحولی آشکار در سیر فرهنگی و اجتماعی جامعه ایران دارد که قطعا به بی‌راهه می‌رود.