روزنامه همدلی
1398/04/02
نقش رسانههای خانگی در تغییر جهان
عادل جهانآرای - شکی نیست که تعریف رسانه در دنیای امروز با گذشتهی نه چندان دور- حداکثر دو دهه پیش، نه بیشتر- با امروز کاملا متفاوت است. اگر به نظریههای پیشروان رسانهها یا حتی به دیدگاههای روزنامهنگاران کشورهای غربی که در این زمینه پیشرو هستند، نگاهی بیندازیم و تعاریفی که آنها از رسانه و خصوصا خبر ارائه میکنند، تحقیقا با تعریفی که امروز خبر یا رسانه به معنای عام آن دارد، فرق میکند.در دنیای خبر، در گذشته یکی از اصول این بود که ابتدا از صحت و سقم خبر باید مطمئن شد، حوزهای که خبر باید منتشر شود، حساسیتهایی که احتمالا ایجاد میکند، بازتابهایی که آن خبر بعد از انتشار خواهد داشت و دهها مولفه دیگر در نظر گرفته میشد، تا خبر به عنوان یک عنصر حقیقی آگاهیرسانی نقش خود را ایفا کند. گیرندگان خبر، ارسالکنندگان آن، منابعی که خبر از آن استخراج میشد، همه حایز اهمیت بودند و طبیعی است که هنوز هم اهمیت خود را از دست ندادهاند.
در گذشته نه چندان روزنامهنگار یا خبرنگار باید از حداقلهای اصول خبری و رسانهای آگاه میبود تا خبری را که ارسال میکند، از تاثیرگذاری لازم برخوردار باشد، اما در عصر حاضر بسیاری از این تعاریف دچار دگردیسی شدند و چه بسا برخی از این تعاریف کارکرد گذشته خود را از دست دادند.
وسایلی که امروزه از آنها به عنوان پل ارتباطی یک نقطه کوچک با دنیای بزرگ استفاده میشود، کمتر شباهتی با ابزارهای گذشته در دنیای رسانه دارد. امروزه سرعت انتقال یک رخداد یا خبر به گونهای است که همان مصداق معروف «چشم به هم زدن» را تداعی میکند و در این فرصت چندثانیهای است که جهان میتواند از یک واقعه خبردار شود. این موارد در سالهای اخیر آنقدر اتفاق افتاده است که اگر بخواهیم به صورت مصداقی آنها را نام ببریم، به صد دفتر هم نمیگنجد.
یکی از نمونههای تازهای که اتفاقا دلیل نوشتن این یادداشت شده است، موضوع خشونت و سپس مرگ تولهخرسی در سوادکوه مازندران بود که فیلم آن، هزاران بار دیده شد و حتی واکنشهای زیادی را در سطح جامعه ایران از مسئولان استانی تا مسئولان کشوری و حتی رسانههای جهان به دنبال داشت. در این واقعه فقط فیلمی که منتشر شد اهمیت نداشت، بلکه کسی که این فیلم را گرفته و توانسته آن را در فضای مجازی و سایتهای اجتماعی به اشتراک بگذارد و این همه بازتاب داشته باشد، مطمح نظر است.
در اینجا خانم «شبنم فتاحی» است که بدون کمترین آشنایی با اصول حرفهای روزنامهنگاری یا ژورنالیستی، یا آنکه اساسا کاری هم در گذشته در این زمینه کرده باشد، این فیلم را بازتاب میدهد. شاید او هیچگاه فکر نمیکرد که مرگ تولهخرسی باعث شود که نام او بر سر زبانها بیفتد و مسئولان استانی یا شهرستانی که احساساتی هم شدند، از او در چند مراسم قدردانی کردند و هدایایی هم احتمالا به او دادند. بانو فتاحی که چنین سوژه ناب ولی ناراحتکنندهای را ثبت کرده است، خود ناگهان تبدیل سوژهای برای دیگر رسانهها شد. اینکه رسانههای دیگر به او و امثال او توجه کنند، اشکالی ندارد و اتفاقا باعث میشود هر فرد به واقع چشم یا وجدان جامعه باشد و اجازه ندهد افراد در هر جایگاهی دست از پا خطا کنند. البته با این امید که بعد از انتشار چنین فیلمهای افشاگرانهای با تهدید یا آزار و ایذای دیگران روبهرو نشوند و قانون هم از آنها حمایت کند. اما آنچه که در این میان اتفاق افتاد، نقش و کارکرد رسانه، ابزار آن و مهمتر از همه کسی که آن را ثبت و منتشر کرده، اهمیت دارد.
در چنین شرایطی رسانههای قدیمی یا به اصطلاح آنالوگ نه تنها جا میمانند، بلکه چیزی ندارند که بخواهند در این زمینه حرفی برای گفتن داشته باشند و در کنار آن نشریههای کاغذی هستند که اساسا در برابر چنین واقعهای هیچ اشتراک کارکردی ندارند، بلکه وظیفه آنها بازشناسی، بازکاوی و بررسی هر چه بیشتر و کارشناسانه از این وقایع است.
این رسانههای مردمی یا کاملا آماتور را میتوان رسانههای خانگی نامید که کارکرد آنها از خبرگزاریهای قدرتمند و پولدار با نامهای پر طمطراق هم بهتر و بیشتر است.
رسانههای خانگی امروز یک عنصر تعیین کننده در روابط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی هر کشوری به شمار میروند و اتفاقا این رسانهها به نظر در ایران جایگاه و موقعیت خاصی دارند. اگر در مقام آسیبشناسی یا واکاوی رسانههای خانگی بربیاییم، یقینا حرفهای فراوانی در این زمینه وجود خواهد داشت. جدا از آسیبهایی که شاید گاه این رسانهها به جامعه تزریق کنند، اما آنچه آنها را بیش از همه با اهمیت میسازد، قدرت تاثیرپذیری آنی و سریع خبرها یا موضوعهایی را که منتشر یا مطرح میکنند، هست. پشت رسانههای خانگی یا افرادی مثل بانو فتاحی کسی نیست که بخواهد آنها را هدایت کند یا بر اهمیت خوب یا بد بودن یک موضوع یا انتشار آن، تاکید کند. رسانههای خانگی زمان نمیشناسند. اتفاقا زمان در دنیای رسانههای خانگی آنقدر خرد و کوچک میشود که شاید گفتن هزارهزارم ثانیه اغراق نباشد. رسانههای خانگی حتی نگاه مردم و تعریف یک جامعه را دگرگون میکنند و چه بسا باعث تغییر دیدگاههای دیگر جوامع به نقطهای که رخدادی در آن به وقوع پیوسته یا فردی که عملی را انجام داده است، شوند. کاری که خانم فتاحی کردیا کسی که از خانم اسکندری فیلم گرفت یا دیگرانی که پیشتر هم موضوعهای مختلف مشابهی را ارسال کردند، مثل فیلمی که از نماینده فحاش سراوان گرفته شد، کاری خبری بود، بدون هیچ تحلیل یا تفسیری، اما فیلم آنها بسیاری از معادلات را تغییر داده است. فیلمبرداران رسانههای خانگی از قبل هیچ اندیشهای نسبت به موضوعی ندارند، آنها ناگاه با دیدن واقعهای وسیلهای مثل موبایل را که کارکردی خانگی و شخصی دارد، از جیبشان بیرون میآورند و صحنهای را ثبت و ضبط میکنند که شاید چند ثانیهای بیشتر نباشد.این افراد البته با «شهروند خبرنگاران» متفاوتند. این دو خود تعریف و کارکرد جداگانهای دارند که اینجا باعث اطاله کلام میشود.
با این حال دنیای امروز دنیای رسانههای کلاسیک و قدیمی نیست و این هشدار را به اهالی رسانهها میدهد که هیچ فرصتی برای توقف نیست. رسانههای خانگی و فردی با یک فیلم به راستی میتوانند دنیا را تکان یا حتی تغییر دهند و باعث دگرگونی بسیاری از مولفهها در مناطق مختلف شوند. رسانههای خانگی را باید جدی گرفت، هم از آنها ترسید و هم به آنها اعتماد کرد. کارهای آنها شاید گاه واقعی و گاه دروغین باشند، با این حال آنها در چشمبه همزدنی قدرت هر نوع تغییر را دارند.
سایر اخبار این روزنامه
رحمان قهرمانپور در گفتوگو با همدلی: ترامپ خود نشانه زوال لیبرال دموکراسی است
دولت روحانی تکلیف خود را در اصولگرایی و اصلاحطلبی مشخص نکرده است مالک دولت کدام جریان سیاسی کشور است؟
سرنگونی پهپاد آمریکایی از سوی ایران و واکنشهای لفظی واشنگتن رابطه ایران و آمریکا ؛ همان فاز همیشگی
به بهانه فیلم جنجالی از ستاره اسکندری در ترکیه ستارهها در پرتگاه «ریا»
امان الله قرایی مقدم در گفتوگو با «همدلی»: ریا شاخص جامعهای است که در آن دموکراسی وجود ندارد
برنامههای مدونی در اقتصاد نداریم
«همدلی» تصویب طرح تفکیک وزارت بازرگانی از وزارت صنعت را در گفتوگو با کارشناسان اقتصادی ارزیابی کرد
مردی که «پایان تاریخ» را اعلام کرد، از آینده دموکراسی در هراس است
گفتوگو، تن دادن به شرایط رقیب نیست
خیانت شاخ و دم ندارد
نقش رسانههای خانگی در تغییر جهان