زنده‌باد شفافيت و رقابت

اگر پيگير اخبار ورزشي باشيد متوجه مي‌شويد كه ورزش‌هاي قهرماني بويژه فوتبال به شدت مورد علاقه مدیران و فرزندان و نزديكان آنان است. این علاقه بي‌دليل نيست چرا كه بخش مهمي يا در واقع همه تيم‌هاي فوتبال به نحوي به بودجه عمومي وصل هستند و هيچ‌كس هم از آنها دل نمي‌كند. به همين علت است كه تا كنون بارها و بارها قول واگذاري دو تيم استقلال و پرسپوليس را داده‌اند، ولي دريغ از يك پيشرفت جزيي. يكي از دلايل فساد در تيم‌هاي ورزشي ايران نيز همين وصل بودن آنها به بودجه‌هاي عمومي و دولتي است كه منبعي بدون نظارت براي شكل‌گيري فساد مي‌شوند و صندلي‌هاي هيأت‌هاي مديره اين تيم‌ها تا حدي مثل گوشت قرباني نصيب اين و آن مي‌شود. با همه اينها تا كنون ديده نشده است كه يكي از اين نزديكان یا منسوبان صاحبان قدرت در تيم ورزشي بازي كند. چرا؟
پاسخ در شفافيت كامل ميدان ورزشي است. اگر يك نفر در تيم وزنه‌برداري باشد، به روشني معلوم مي‌شود كه چقدر وزنه را مي‌تواند بالاي سر ببرد. بنابراين اگر فرد ديگري هست كه وزنه بيشتري را مي‌تواند بالاي سر ببرد، به طور طبيعي نفر قبلی از گردونه مسابقه خارج خواهد شد. كسي نمي‌تواند به وزنه‌بردار اول كمك ویژه كند و مثلاً وزنه صوري براي او در نظر بگيرد يا به طور مشخص و پنهاني به بالا بردن وزنه از سوی او كمك كند. يا حتي دوپينگ كند، زيرا نهاد مبارزه با دوپينگ نيز وجود دارد كه مي‌تواند گريبان فرد متخلف را بگيرد. بنابراين در وزنه‌برداري امكان پارتي‌بازي خيلي كم مي‌شود. حتي اگر بتوان در داخل ايران چنين كرد، در مسابقات بين‌المللي محدوديت‌ها براي اعمال نفوذ جدي كمتر مي‌شود.
در هنر هم كمابيش همين وضعيت وجود دارد. هرچند در عرصه هنر، تاثیر سلیقه بيشتر است. در وزنه‌برداری نمي‌توانيم سليقه‌اي رفتار كنيم زيرا قدرت هر وزنه‌بردار با وزن آهني كه برمي‌دارد، سنجيده مي‌شود ولي در هنر چنين نيست، قدري سلیقه موثر است، با اين حال چون هنر نيز شفاف است و بازار و علاقه مردم و كارشناسان کیفیت هنرمند را مي‌سنجند، باز هم فرزندان و نزديكان افراد نمي‌توانند به صورت رانتي وارد اين حوزه شوند. آنان هم كه وارد مي‌شوند، در حقيقت از استعدادهاي خانوادگي خود سود مي‌جويند و پدران و مادرانشان در اين حوزه حضور داشته‌اند و ربطي به نفوذ و قدرت سياسي آنان ندارد.
ولي در حوزه‌هاي ديگر مثل مديريت‌هاي داخلي، انعقاد قراردادهای اقتصادی و غیر آن و مدیریت شركت‌هاي گوناگون، تا دلتان بخواهد اين افراد حضور دارند و جالب اينكه مدعي خلاقيت و كارآمدي و نوآوري و داشتن ژن خوب نيز هستند. علت روشن است؛ زيرا اين حوزه‌ها در ايران رقابتي و شفاف نيستند. كسي از پشت پرده  از مسايل آنها خبر ندارد. امكان رقابت وجود ندارد. در اقتصادهاي پيشرفته، شاخص بورس و شفافيت اطلاعات معيار مناسبي براي سنجش موفقيت مديران اقتصادي است. در حقيقت سودآوري و ارزش سهام يك شركت معيار مناسبي براي سنجش میزان موفقيت مديرعامل يا هيأت‌مديره آن است. در اين صورت اگر شركت سودهاي خوبي بدهد، حقوق اين افراد نيز شايسته است به ارقام بالا برسد، همچنان كه ارزش فوتباليست‌ها نيز براساس كارآيي آنها است. ولي هنگامي كه اين شاخص در ايران دقيق سنجيده نمي‌شود، همين مي‌شود كه مي‌بينيم، صندوق بازنشستگي كشوري كه عملاً در وضعيت ورشكستگي است، يكي از مديران مجموعه آن ماهانه تا حدود 60 ميليون حقوق مي‌گرفته!! زنده‌باد ورزش كه شفاف و رقابتي است.