نقد اهداي عضو اعدامي‌ها

عباس عبدی روزنامه‌نگار پیشنهاد اهدای اعضای بدن از سوی محکومان به اعدام خبري بود كه منتشر شد و بازتاب جدي نيافت، تا اين‌كه انجمن جراحان ايران نسبت به آن واكنش نشان داد. پيشتر اعلام شد كه در اجراي مجازات‌هاي حدود و قصاص آيين‌نامه‌اي تنظيم شده است كه براساس ماده 47 آن امکان اهداي اعضاي بدن این محکومان وجود دارد. آنان مي‌توانند داوطلبانه اعضاي بدن خود را پيش يا پس از اعدام اهدا كنند. همچنین در اين ماده پيش‌بيني شده كه انجام اين كار نبايد منع پزشكي داشته باشد. البته اجراي اين كار منوط به نوشتن آيين‌نامه جديدي است كه باید به تصويب رئيس قوه قضائيه برسد.  اكنون و در پي انتشار اين خبر، انجمن جراحان ايران نامه‌اي را با امضاي دكتر فاضل، رئيس اين انجمن خطاب به رياست دستگاه قضائي نوشته و با اين اقدام مخالفت كرده است. در بخشي از اين نامه آمده است كه:   «استفاده از اعضای بدن محکومان به اعدام سابقه بسیار ناخوشایند، مذموم و بشدت نقدپذیر دارد و نه‌تنها کمک چندانی به نیازمندان نخواهد کرد، بلکه آبروی احترام‌برانگیز پدیده پیوند اعضا را که با صرف عمر، مجاهدت و فداکاری گروه پزشکی از پزشکان این مملکت کسب شده است، بشدت تهدید کرده و زیر سوال خواهد برد.»
اگرچه قید شده كه اهدای عضو داوطلبانه است، ولي به نظر می‌رسد این کار از چند جهت با اشكال مواجه است. اول از جهت حقوقي و شرعي. هيچ‌كس تا زماني كه به‌طور قطعي اعدام نشود و گواهي فوت برايش صادر نشود، اعدامي قطعي محسوب نمي‌شود. موارد زيادي پيش آمده كه حتي طناب دار را بر گردن اعدامي انداخته‌اند و رضايت داده و او نجات يافته است. بنابراين هميشه اين اميد هست كه فرد محكوم از اعدام نجات پيدا كند، پس نمي‌توان با اقدام پزشكي كه نيازمند مقدمات فراوان است، رضايت او را براي اهداي عضو پيش از اعدامی گرفت که قطعی نیست. مثلا قلب، كبد و... را چگونه مي‌توان اهدا كرد، در حالي كه هنوز اعدام نشده است؟!! بعد از اعدام هم مطابق مقررات موجود، اهداي عضو حق اولياي‌دم است و فرد نمي‌تواند چنين تصميمي را براي بعد از مرگش بگيرد. از جهت تجربه تاريخي اين كار بيشتر از سوي حكومت‌هايي رخ داده است كه تجربه خوبي از آنها وجود ندارد و همين ذهنيت قدري مسأله را با بدنامي همراه مي‌كند. به علاوه فرض كنيم كه چنين كاري صورت گيرد، شايد بیماران و نیازمندان به عضو حاضر نشوند كه عضو شخص محكوم به اعدامي را بپذيرند. از اين گذشته كسي كه تا اين حد از جان گذشته و خيرخواه ديگران است، اصلا چرا بايد اعدام شود؟ آيا نمي‌بايد رضايت ديگران را براي لغو حكم اعدام وي به دست آورد؟ اگر واقعا نيازمند اعضاي بدن براي پيوند‌زدن به نيازمندان هستيم، راه‌هاي بهتري هم وجود دارد، كافي است قدري تبليغات شود و حتي امكانات و تسهيلاتي بر اي داوطلبان در نظر گرفت و از همه مهمتر قانون موجود را اصلاح كرد كه افراد در وصيت نسبت به اهداي اعضاي بدن خودشان ذیحق باشند و نيازي به كسب رضايت خانواده آنان نباشد. اكنون كساني كه در ايران سالانه دچار ضربه مغزي مي‌شوند، تعدادشان آن‌قدر زياد است كه رفع کمبودها را با وجود آنها بتوان انجام داد. کسانی که عمدتا به دليل تصادفات رانندگي دچار این وضع می‌شوند. يك محاسبه كوچك مي‌تواند ارزش موافقت با اهدای عضو چنین افرادی را به صورت تخفيف بيمه‌اي درآورد، ولي از همه اينها مهمتر ترويج فرهنگ اهداي عضو است كه بايد از مدرسه آغاز شود و در رسانه‌ها ادامه يابد و مسئولان كشوري و حتي افراد مشهور كشور با گرفتن كارت اهداي عضو به اين فرهنگ كمك كنند.
فارغ از همه اينها اگر پزشكان به انجام اين كار رضايت ندهند و آن را مغاير با قسم پزشكي و اخلاق حرفه‌اي خود بدانند، در اين صورت كل كار عقيم خواهد ماند. از اين‌رو توصيه مي‌شود پيش از پيگيري بعدي براي تهيه آيين‌نامه خاص براي اجراي اين ماده، كل ماجرا متوقف و اجازه داده شود كه در اين‌باره گفت‌وگو و مطالعات بيشتري انجام شود. اين درست نيست كه تصميمي به اين مهمي به يك‌باره و بدون هيچ پيش‌زمينه‌اي در مقررات كشور گنجانده شود. براي اتخاذ چنين تصميماتي، ابتدا بايد به صورت کلی از جامعه استمزاج نمود.