رفتن مزدک و عوارض دورویی‌ها

عباس عبدی روزنامه‌نگار صادرات یا فرار نیروی انسانی از صداوسیما به رسانه‌های فارسی‌زبان برون‌‌مرزی یا حتی وابسته به کشورهای مخالف ایران را چگونه باید فهمید؟ شاید طرفداران رسانه ملی مدعی شوند که صادرات اصلی از نیروهایی است که در رسانه‌های اصلاح‌طلب فعالیت می‌کردند. اگر این ادعا را بپذیریم باز هم مشکل حل نخواهد شد، زیرا وضع رسانه ملی و رسانه‌های اصولگرا با سایر رسانه‌ها به کلی متفاوت است. اول این‌که کارکنان و روزنامه‌نگاران رسانه‌های اصلاح‌طلب برخلاف چیزی که هستند، نمی‌نویسند. یعنی چنین نیست که صبح تا شب و در هر برنامه‌ای خود را با معیارهای رسمی تطابق دهند و بعد در یک چرخش 180درجه‌ای و به یکباره سر از رسانه‌‌های مخالف درآورند. نکته دوم این است که روزنامه‌نگاران رسمی که در صداوسیما و سایر رسانه‌های اصولگرا کار می‌کنند، از دو ویژگی دیگر نیز بهره‌مند هستند. اول این‌که دریافتی‌های آنان زیاد است، چون از منابع عمومی ارتزاق می‌کنند و موازنه هزینه و فایده بر عملکرد رسانه‌های آنان حاکم نیست که اگر چنین بود، بسیاری از آنها تاکنون ده‌ها بار ورشکست شده بودند. دوم این‌که آنان از امنیت شغلی برخوردارند و هیچ خطری برای فعالیت شغلی آنان وجود ندارد و امنیت شغلی آنان را تهدید نمی‌کند. با این ملاحظات چنین افرادی که رسانه‌ رسمی را ترک می‌کنند و به خارج می‌روند تا در آن‌جا مشغول شوند را باید به منزله بی‌حاصلی سیاست‌ رسانه‌های رسمی دانست. این کار به معنای آن است که ریا و دورویی تا عمق این رسانه‌ها نفوذ کرده است. اتفاقا یکی از دلایلی که سخنان مجریان این رسانه هیچ اثری بر شنوندگان برنامه‌هایشان ندارد، همین ریا و دورویی است که از تُن صدای مجریان آن کاملا مشخص است. آن مجری‌ای که اعتقادی به   نظام ندارد، اگر در میان برنامه‌اش از این موارد تمجید کند، مخاطب و شنونده متوجه می‌شود که این تعریف‌ها جملگی صوری و ساختگی است.
درد تحمل دورویی و ریا برای مدت زمان طولانی بسیار عذاب‌آور است و عوارض روحی و روانی فراوانی ایجاد و شخص را دچار بیماری روانی می‌کند. هنگامی که این افراد به خارج می‌روند تا در شبکه‌های خارجی فعالیت کنند، از دو حالت خارج نیست؛ یا برای رهاشدن از این عذاب و تحمل دورویی می‌روند که آزاد شوند و در خانه و خیابان و محل کار یکسان رفتار کنند یا آن‌که می‌روند تا جبران سال‌ها خوش‌خدمتی خود را کنند. خدمتی را که قبول نداشته‌اند. در هر حال مسئولیت واقعی متوجه رسانه‌ای است که دورویی را نهادینه می‌کند.