مطبوعات و شورا در ترازوی تاریخ

ماشاالله براتی ‪-‬ ۱-روزنامه نگاری در ایران از پشتوانه‌ای تاریخی و پیشینه‌ای نزدیک به دو قرن برخوردار است. از آن روزگار، روزنامه‌نگاران این سرزمین برای وادار کردن قدرت‌مداران به تمکین در برابر اراده مردم و حاکمیت قانون، فراز و فرودهای بسیاری را پشت سر نهادند. آنان برای واکسینه کردن اخلاق و رفتار قدرت و ارزش نهادن به حقوق شهروندی، به جای نگاه «شبان رمگی» و ارباب رعیتی، رنج‌ها به جان خریدند و جان‌ها دادند. تا سرانجام در ۱۴مرداد ۱۲۸۵شمسی شاه قجر، مجبور به پذیرش منشور مشروطیت شد. در ادامه، پس از یک سال از این رخداد مبارک، یعنی در سال۱۲۸۶ شمسی، قانون انجمن‌های ایالتی و ولایتی، به عنوان یک نهاد مدنی، پا به عرصه هستی نهاد و وارد ادبیات سیاسی ما شد.
۲- پیدایش انجمن‌های ایالتی و ولایتی، برای آنکه بتواند مطالبات مردم را نمایندگی کند در مدت زمانی کوتاه، توانست در کنار مجلس شورای ملی، نقشی در تحولات سیاسی-اجتماعی کشور، بر دوش خود بگیرد. این نهاد در کنار روزنامه‌نگاران کوشیدند تا برای تحقق و تعمیق جوهره مردم‌سالاری رسالت خویش را انجام دهند. با پیدایش استبداد محمدعلی شاه و به توپ بستن مجلس در دوم تیرماه۱۲۸۷ و اعدام و دستگیری بسیاری از آزادیخواهان، تا مدتی به ناامیدی و خانه‌نشینی انجامید. اما دیگر بار با غیرتمندی آزادیخواهان استبداد محمدعلی‌شاه به زانو درآمد که راه پناهندگی به سفارت روس را پیش گرفت. و باز اگر چه روزنامه‌نگاران آزاده و برجسته‌ای چون میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل و ملک‌المتکلمین، جانمایه خود را دستمایه پاسداشت آزادی ملت قرار دادند، اما خللی در اراده ملت ایران، برای حصول آزادی و وصول حقوق شهروندی خود، ایجاد نکرد. امروز وقتی می‌شنویم که در سالگرد مشروطه، تندیس ملک المتکلمین از فضای پارک شهر تهران به سرقت می‌رود یا می‌بینیم نهاد شورای شهرمان، از کنار پاسداشت۱۴ مرداد، یا روز خبرنگار بی‌اهمیت می‌گذرد، عجیب می‌نماید.
۳-ساخت و بافت استبداد زده قدرت سلطنت، این نهاد را بر نمی‌تافت و دیرینگی و چربش رویکرد خودمحورانه و استبدادزده، ایجاد روحیه دیگرخواهی و هم‌پذیری و روح مردم‌سالاری را باور نمی‌داشت. در عصر پهلوی نیز این روند تداوم یافت که مجال دیگری را نیازمند است. با پیروزی انقلاب اسلامی، این نهاد، اصولی چند از قانون اساسی را شامل می‌شد که به دلایلی به تعطیلی گرایید تا اینکه پس از سال‌‎ها، نهاد شورا، دوباره زمینه نقش‌آفرینی در مدیریت شهری و تبلور اراده مردم را یافت. اینک بر نهاد شورا یک واجب تاریخی است تا در راه استقلال‌خواهی، کاهش تصدی‌گری دولت، پاسداری از حقوق شهروندان و افزایش شعاع اثربخشی خود بکوشد.
۴-بنابراین مطبوعات و نهاد شورای اسلامی شهر، رسالتی تاریخی دارند تا در راستای تحقق جوهره و رویین‌تنی مردم‌سالاری بکوشند. وظیفه ذاتی مطبوعات و شورا، حرکت در عرض اراده دولت است. همگرایی و همسویی مطبوعات و نهاد شورا هم وظیفه مشترک و رسالت تاریخی همسان آنهاست. نقد قدرت، افزایش نقش‌آفرینی در مدیریت‌های شهری، کاهش تصدی‌گری دولت، پاسداری از حقوق و آزادی‌های مدنی، ایجاد شهری شهروندمدار، ایجاب می‌کند تا شورا و مطبوعات، برای نهادینه کردن آنچه گفته شد بکوشند. هنوز شاید بسیاری دوست داشته باشند تا نقش شورا را، همچون هیات مدیره شهرداری تنزل دهند. و همچنین مطبوعات را نامحرم و مزاحم خود ببینند. اگر چه گاه، روشن نبودن مرزهای مدنی و سیاسی، هزینه‌های بسیاری را بر اهالی مطبوعات تحمیل می‌کند و از سویی برخی دوست دارند که مطبوعات زینت‌الملوک و مداح اهالی قدرت باشند. اما باید به یاد داشت که آنچه این دو نهاد را در یک مسیر قرار می‌دهد، رسالت تاریخی و مدنی آنهاست.