خبرنگار بازنشستگی ندارد

عادل جهان‌آرای ‪-‬ یک رسم نانوشته که بیشتر به عرف حرفه ما مرتبط است، نوشتن یادداشت یا گاهی خاطره‌ای در روز خبرنگار از سوی خبرنگاران است. وقتی از خبرنگار سخن می‌گوییم به همه آنهایی اطلاق می‌شود که دستی در نوشتن دارند. از یادداشت‌نویس یا گزارش‌نوبس که خود را روزنامه‌نگار معرفی می‌کنند، تا آن خبرنگاری که برای تهیه خبر پیرامون خود را می‌پاید یا به جای مشخصی می‌رود. بی‌تردید در این روز همه خبرنگاران در رسانه‌های کاغذی سراسر کشور یا حتی رسانه‌های صوتی و تصویری مثل رادیو و تلویزیون برای روزی که به نام آنها نامگذاری شده است، یادداشت نمی‌نویسند. حتما درست فکر می‌کنند که چیزی نمی‌نویسند، همان‌گونه که در اکثر مواقع درست می‌نویسند و فکرهای درستی هم دارند. ولی من سعی کردم در این روز، در هر رسانه‌ای که کار کردم، چیزکی در حد بضاعت خود قلمی – در روزگار امروز تایپ- کنم. نه آنکه بخواهم فقط رسم عرفی خودمان را عملی کنم، بلکه این احساس را دارم که این روز بهانه خوبی است، برای فریاد کردن یک رکن مهم در جامعه بشری که به آن رکن چهارم دمکراسی هم می‌گویند.
واقعیت این است هر چه سال و ماه حضور من در عرصه رسانه بیشتر می‌شود، تعریف‌هایی که از این حرفه دارم تغییر می‌کند. این تغییر به دلیل راه و شیوه نو در دنیای خبرنگاری است که هر روز نوبه‌بو در مقابل ما قرار می‌گیرد. اما آنچه که به نظرم این حرفه را با حرفه‌های دیگر متمایز می‌سازد، حیات و ممات خبرنگاران یا روزنامه‌نگاران است. در بسیاری از مشاغل شخص صبح به اداره می‌رود، کاری را که مسئولیتش را دارد انجام می‌دهد، عصر به منزل برمی‌گردد تا این‌که این پروسه- در ایران- در یک بازه زمانی 30ساله به پایان می‌رسد و شخص کارمند بازنشسته می‌شود. این روند کاری حتی می‌تواند به شغل‌های سخت و خطرناکی مثل معدن‌کاوی یا خدمت در شرکت‌های هواپیمایی که اساسا جانشان در خطر است، هم مرتبط شود. در این مشاغل اگر مشکل خاصی پیش نیاید و کارمند به سلامت، خدمتش را به پایان برساند، کار هم برای آنها پایان‌یافته تلقی می‌شود، حتی اگر بعد از بازنشستگی به همان شغل خود به دلیل مشکلات اقتصادی ادامه دهد. اما این حرفه-خبرنگاری- به صورتی است که بازنشستگی ندارد. زیرا فردی که در این حرفه به بازنشستگی می‌رسد، چه بسا آغاز شکوفایی داشته‌های علمی و اندیشگی اوست.
خبرنگاری شغلی نیست که در یک فرمت اداری ترسیم و تعریف شود و خبرنگار فقط وظیفه داشته باشد با حضور و غیاب خود، ساعتش را پر کند. البته این نقص در ایران و در نشریات سراسر کشور هر روز تکرار می‌شود، که فعلا کاری با آن نداریم.
یکی از ویژگی‌های این حرفه، تفاوت امروز آن با فردایش است. در وهله اول هیچ خبرنگاری یا هیچ روزنامه‌نگاری یک خبر یا یادداشت را دو روز به صورت هم شکل منتشر نمی‌کند. در وهله دوم هیچ روزنامه‌ای با محتوا و شکل و شمایل دیروزش انتشار نمی‌یابد، زیرا رسانه – یا روزنامه- بسان جریان رودخانه‌ای است که هر ثانیه از حرکتش با ثانیه گذشته تفاوت ماهوی دارد. سوم آنکه برای خبرنگار تا آخرین لحظه حیات رخدادهای پیرامونش مهم هستند و او آنها را به عنوان یک سوژه و موضوع می‌بیند که باید برای دیگران اطلاع‌رسانی کند. هستی به معنای عام آن سرشار از سوژه است و جامعه انسانی به مراتب مملو از رخداد و سوژه‌هایی است که گاه به دلیل کثرت، بسیاری از آنها ذیل یک موضوع بزرگ‌تر رنگ می‌بازند. پس ویژگی خبرنگاری سیالیت و تداوم خود اوست، به همین دلیل نمی‌تواند رها از همه جهانِ پیرامون خود، به بازنشستگی خود فکر کند و روز را به شب برساند. شاید برخی از خبرنگاران چنین رویه‌ای را در پیش گرفته باشند. ولی فسرده نبودن، جریان داشتن، به روز بودن و در عین حال شناخت بهتر و هر روزه جهان پیرامونش، چیزی است که خبرنگار واقعی و کسی را که به این حرفه عشق می‌ورزد با دیگران متمایز می‌سازد.
بازنشستگی برای یک روزنامه‎نگار، یعنی پایان ندیدن‌ها، نبودن‌ها و نخواندن‌ها. پس کسی که می‌خواهد در فضای این مثلث باشد، بازنشسته نمی‌شود؛ حتی اگر رسانه‌ای نداشته باشد، خودش می‌تواند به عنوان یک رسانه عمل کند. دست به نوشتن و ثبت چیزهایی که از نظر او مهم هستند، بزند. یک خبرنگار نه بازنشسته می‌شود و نه در روز خاصی محصور. 17مرداد در ایران گرچه سال‌هاست، به خبرنگاران یادآوری می‌کند، آنها هم گاهی دیده می‌شوند و در زمره تیترهای مختلف خبری، تحلیلی یا گزارشی قرار می‌گیرند، اما برای خبرنگار هر روز یک رنگ دارد و هر روز یک وظیفه یا تعریف می‌شود، یا خلق. چیزی که هر روز خلق می‌شود، پایانی ندارد.