تسخیر قاره با شکار کانگوروها!

امید مافی‪-‬ در عصری که عقاب‌های آن سوی اقیانوس هند پر ریختند و در قفسی دلگیر محبوس شدند این سروقامتان وطن بودند که به ابری بارور بدل شدند و به پهنای قاره کهن باریدند.
آسیا برای آسمان خراش‌های مام میهن کوچک بود و تسخیر آن کاری نه چندان سخت و صعب.برای همین در شنبه آخر پاییز فرصت تولد عشقی کمیاب از یوزها دریغ نشد و ستاره‌های ما با آبشارها و سرویس‌ها و
دریافت‌های بی نقص خویش کلک کانگوروها را کندند تا آسیا شبیه سرپنجه‌های طلایی کاپیتان معروف شود.
با گرفتن انتقام از سبزهای بلندبالا و بالا رفتن


از دماوند اسلحه استرالیا ناگهان غلاف شد و تیم تا بن دندان مسلح در سه گیم متوالی درهم شکست تا اشک شوق از گونه‌های دوازده هزارسینه چاک حاضر در تالار آزادی سرازیر شود و محبوب سه رنگ به خوشبوترین درفش دنیا بدل شود. حالا ما آن بالا ایستاده ایم.بالاتر از چشم تنگ‌های خاور دور و شاه ماهی‌های اقیانوسیه.حالا می‌توانیم عاشقانه ترین شعرها را به افتخار مردانی که پیام آور شوق و شبنم شدند با صدای بلند بخوانیم و به این بیندیشیم که دنیا برای شوالیه‌های توپ و تور به محله کوچکی تبدیل شده و هر وقت که اراده کنند می‌توانند چراغ‌ها را روشن کرده و ماه را در پهنای صورت سرزمین مادری بنشانند.
از نو می‌نویسیم؛ کهن قاره برای پرندگان سپید جای بزرگی نیست و آن‌ها در قالب یک لشگر کارآزموده قادرند فراتر از این مرزهای لرزان بدرخشند و خود را به خورشید اضافه کنند.
جامی‌که در تهران ماند و هرگز به سوی ملبورن پرواز نکرد حاصل خونِ دل مردانی بود که نام خود را روی تمام گلوله‌های کارزار آسیا حک کردند و با زلزله ای چند ریشتری زیر سقف آزادی مدعیان را به تعظیم واداشتند.چه پایان شکوهمندی.
از نو می‌نویسیم؛ کهن قاره برای پرندگان سپید جای بزرگی نیست و آن‌ها در قالب یک لشگر کارآزموده قادرند فراتر از این مرزهای لرزان بدرخشند و خود را به خورشید اضافه کنند