ناآرامی‌های عراق سر ندارد

آرمان ملي: تحرکات اعتراضي در عراق نگاه‌ها را به خود معطوف کرده است. تحليلگران از جوانب مختلف به آن نظر افکنده تا بتوانند نسبت اين ناآرامي‌ها دقيق‌ترين تحليل را ارائه دهند. اين ناآرامي‌ها که ظاهرا به خاطر فساد در عراق آغاز شد، از سوي برخي کشورهاي ديگر هم مورد بهره‌برداري قرار گرفته است. از سوي ديگر موضوع برجام و نزديک شدن به گام چهارم ايران در کاستن از تعهدات برجامي مطرح شده است. براي بررسي اين موضوعات «آرمان‌ملي» با فريدون‌مجلسي تحليلگر مسائل بين‌الملل گفت‌وگوي کوتاهي کرده که در ادامه مي‌خوانيد:
تحولات اخير در منطقه به‌خصوص در عراق و لبنان را چطور ارزيابي مي‌کنيد؟
من به‌عنوان يک تحليلگر معتقدم اتفاقات اخيري که در منطقه خاورميانه به‌خصوص کشورهاي عراق و لبنان رخ داده داراي ابعاد داخلي و خارجي است. در حوزه داخلي جريان‌هاي سياسي اين کشورها هستند که سوار بر مطالبات مردم شده‌اند و مسير اعتراضات مردم را به سمت و سوي دلخواه مي‌برند. از سوي ديگر تاثير برخي کشورها و جريانات خارجي و اظهار نظرات نيز سبب شده تا اين اعتراضات بيشتر شود و ابعاد گسترده‌تري پيدا کند. در همه موارد نمي‌توان همه تقصيرها را به‌عهده يک نفر انداخت و از خود سلب مسئوليت کرد. در اينجاست که دولت‌ها بايد به رفتارهاي خود نيز بينديشند و بهانه‌هايي در اختيار نگذارند که حتي ايجاد سوء تفاهم کند. مردم عراق از زمان صدام حسين در شرايط التهاب، جنگ، ترس و... بودند و اکنون زمان آن رسيده که بخواهند اين خستگي ده‌ها‌ساله و بيش از نيم قرن را بزدايند و بخواهند مثل ديگر کشورهاي عادي زندگي کنند. خصوصا که مردم عراق زندگي مردم کشورهاي حاشيه خليج فارس يعني امارات، قطر، عمان را مي‌بينند و مي‌دانند که از آنها بزرگ‌تر، قوي‌تر و ثروتمند‌ترند و هم امکانات و منابع طبيعي و انساني بيشتري دارند، پس حداقل بايد وضع زندگي‌شان از مردم اين کشورها بهتر باشد.
چندي پيش رئيس‌جمهور عراق خبر از موافقت نخست وزير اين کشور با استعفا به‌دليل اعتراضات عراق داد؛ اساسا اين مساله را ناشي از اعتراضات مدني و درخواست مردم عراق مي‌دانيد يا فشارهاي برخي احزاب و جريانات سياسي داخل عراق؟


من فکر مي‌کنم آنها پس از اينکه در مقابل اين اعتراضات قرار گرفتند سعي کردند بتوانند خود را طوري مطرح کنند که احتمالا رهبري اعتراضات را به‌دست بگيرند. گرچه ما نسبت به آنچه در داخل عراق و ميان اقشار، احزاب و جريان‌هاي سياسي عراق مي‌گذرد واقف نيستيم، اما آنچه که شنيده مي‌شود دخالت‌هاي آقاي صدر نيز بر خلاف انتظار خودش که معتقد است مورد استقبال مردمي قرار گرفته با تهاجم و مقابله مردمي مواجه شد، چراکه خواسته آنها اين بود که طبق اصول عرفي رايج زندگي کنند. ناآرامي‌هاي عراق رهبري سياسي منسجمي ندارد و به همين دليل جز مقداري فرصت‌ دادن‌هاي بيشتر توسط گروه حاکم دستاورد ديگري نخواهد داشت. گروه حاکم ناچار است مقابل فساد را بگيرد و فساد نيز ناشي از پنهانکاري و دادن منافع، امتياز و رانت به نزديکان و گروه‌هاي ويژه شريک در حکومت مربوط است و مردم اين چيزها را فهميده‌اند.
تاکنون مقامات مختلف کشورمان طرح صلح هرمز را فرصتي براي دستيابي به صلح پايدار در عرصه منطقه‌اي و بين‌المللي عنوان کرده‌اند؛ از ديدگاه شما با وجود اختلافاتي که در منطقه وجود دارد اين طرح چقدر مي‌تواند موفقيت آميز عمل کند؟
من معتقدم گرچه ايران اين پيشنهاد را براي نوعي ائتلاف صلح منطقه‌اي مطرح کرده اما بعيد به‌نظر مي‌رسد که مورد اهتمام کشورهاي ديگر قرار گيرد، هرچند که برخي کشورهاي منطقه همچون عراق، کويت و قطر از اين طرح استقبال کرده‌اند، اما بايد ديد که در عرصه عمل تا چه ميزان حاضر به همکاري در اين قضيه هستند، هر چند عراقي‌ها نشان دادند که خود را وارد مسائلي که آنها را با چالش مواجه کند و منافع ملي آنها را به خطر بيندازند نمي‌شوند و با استفاده از همين فرصت‌ها توليد نفت خود را به نزديک 5‌ميليون بشکه رسانده‌اند. از طرف ديگر برخي تصور مي‌کنند که ايران توقع دارد کشورهاي منطقه سلايق ايران را بپذيرند و از نگاه آنها، آنچه که در طرح صلح هرمز آمده چنين نيست. به‌نظرم تا زماني که مساله رژيم صهيونيستي در منطقه حل و فصل نشود نمي‌توان اميدوار بود که ائتلاف کاملي در خاورميانه شکل بگيرد، چرا که کشورهاي عربي چون عربستان با آنها مراودات سياسي، اقتصادي و تجاري دارند و عليه آنها اقدام نمي‌کنند و بقيه هم با دادن باج به آنها خود را کنار مي‌کشند. در نتيجه گرچه در ظاهر از طرح ايران حمايت مي‌کنند، اما به‌نظر نمي‌رسد که در عمل نيز به گفته‌هاي خود پايبند باشند.
کمتر از يک هفته ديگر مهلت 60 روزه ايران به اروپايي‌ها براي انجام تعهداتشان در قبال برجام به پايان خواهد رسيد و آنطور که مشخص است اتفاقي هم نخواهد افتاد؛ اروپايي‌ها واقعا از برآوردن خواسته‌هاي ايران ناتوانند يا خود تمايلي به اين کار ندارند؟
من معتقدم که اروپايي‌ها برخلاف گفته خود که مدام به پايبندي به برجام تاکيد مي‌کنند تمايلي به برآورده کردن خواسته‌هاي ايران ندارند. چرا که در تصميم‌گيري يا انجام عمل، به آمريکا نگاه مي‌کنند و فارغ از آن نمي‌توانند تصميم بگيرند. بايد ديد چگونه مي‌توان به راه‌حلي دست يافت که هم نگاه و انتظار ايران تامين شود و هم در محدوده عمل اروپايي‌ها باشد.
رئيس‌جمهور آمريکا همواره از تمايل براي گفت‌وگو با ايران و پيشرفت و توسعه کشورمان صحبت مي‌کند اما در عمل سياست تحريم تا تسليم را در پيش گرفته. اساسا مي‌توان اينگونه اذعان کرد که تحريم‌هاي آمريکا اثر خود را از دست داده و فقط جنبه تبليغاتي پيدا کرده است؟
ادبيات ترامپي قابل استناد نيست و اين آدم با سياستمداران اصولي که هميشه در آمريکا بوده‌اند، خواه دوست و خواه دشمن ايران تفاوت مي‌کند. مقصود ترامپ از ابراز علاقه به ارتباط با ايران اين است که اگر ايران با شخص ترامپ کنار بيايد او هم به‌نحوي با ايران کنار خواهد آمد، اما بايد ديد قيمت کنار آمدن با ترامپ چقدر است. او هم هميشه بر روي اين قيمت‌ها چانه مي‌زند و با هر کسي در هر مقامي و هر تفکري حاضر به معامله است. اما سياست‌هاي آمريکايي مقداري فراتر از شخص آقاي ترامپ جريان دارد؛ برنامه‌ريزي و پيگيري مي‌شود. مي‌خواهم بگويم سيستم و نظامي که حاکم است حتي رئيس‌جمهور را در کنترل خود مي‌گيرد و آن سياست‌هاي پايه‌اي و مبنايي چيز ديگري است.