آمریکا نهایتا مجبور به ترک منطقه خواهد شد

سید حسین موسویان دیپلمات پیشین کشورمان در گفت‌وگویی با مجله کایرو رویو دانشگاه آمریکایی مصر سیاست اسرائیل و آمریکا در برابر ضرورت عاری‌سازی منطقه از سلاح‌های کشتار جمعی و هسته‌ای را صادقانه و جدی ندانست و همین امر را مانع اصلی اجرای قطعنامه‌های سازمان ملل برشمرد. به گزارش ایسنا، آنچه که در ادامه می‌خوانید مشروح این مصاحبه است:
تصورات هنگام مذاکرات برجام در سال2014، با امروز یعنی 5 سال بعد چه تفاوتی کرده است؟
در شرایط فعلی چند نکته اساسی برای جامعه جهانی درمورد عدم اشاعه سلاح‌های هسته‌ای روشن شده است. اول این‌که ایران و مصر در اوائل دهه 70 طرح عاری‌سازی خاورمیانه از سلاح‌های هسته‌ای را مطرح و به تصویب سازمان ملل رساندند. از آن زمان تاکنون پیشرفت درمورد تحقق این مصوبه شورای امنیت سازمان ملل، صفر بوده است؛ زیرا فقط اسرائیل در خاورمیانه بمب هسته‌ای دارد که حاضر به پذیرش معاهده ان پی تی و کنار گذاشتن بمب‌های هسته‌ای خود نیست.دوم این‌که قدرت‌های جهانی یک استاندارد دوگانه در مورد سلاح هسته‌ای در خاورمیانه دارند. آن‌ها باتمام ظرفیت سعی کرده‌اند که از دسترسی کشورهای قدرتمند اسلامی در خاورمیانه به بمب هسته‌ای جلوگیری کنند و همزمان هم با تمام قدرت از اسرائیل در بهرمندی از سلاح‌های کشتار جمعی حمایت کرد‌ه‌اند. این ریشه اصلی شکست طرح‌های عاری‌سازی خاورمیانه از سلاح هسته‌ای، چه قبل از برجام و چه بعد از برجام.
راجع به اتهامات به ایران درمورد نقض بین‌المللی برجام چطور؟


آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بیشترین بازرسی‌های تاریخ خود را از ایران داشته است. ایران برجام را پذیرفت و اجرا کرد با وجودی که جامع‌ترین مکانیزم بازرسی و محدودیت‌ها را دارد در حدی که هیچ عضو ان پی تی تا کنون چنین حدی از شفافیت در برنامه هسته‌ای خود را نپذیرفته است. اما با این وجود آمریکا و اسرائیل همچنان ایران را در مورد سلاح هسته‌ای متهم می‌کنند. در صحنه امروز جهانی کسی درمورد بمب هسته‌ای اسرائیل صحبت نمی‌کند و همه جنجال‌ها درمورد ایرانی است که بمب هسته‌ای ندارد، عضو ان پی تی است و بیشترین بازرسی را به آژانس داده است درحالی‌که اسرائیل اجازه یک بازرسی هم به آژانس نداده و نمی‌دهد و متقابلا ایران درچند سال گذشته بیش از 30 هزار نفر ساعت بازرسی به آژانس
داده است.
لذا استاندارد دوگانه آمریکا و قدرتهای جهانی در برخورد با ایران و برجام از یک طرف و برخورد با بمب هسته‌ای اسرائیل ازطرف دیگر، نفاق آن‌ها را آشکار می‌سازد. آمریکا ایران را به خاطر اجرای قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل درمورد برجام مجازات می‌کنند و سایر قدرت‌ها هم تسلیم تحریمهای آمریکا شده و متقابلا اسرائیل را به خاطر نقض قطعنامه‌های عاری‌سازی خاورمیانه از سلاح هسته ای، تشویق و حمایت می‌کنند.
حالا با توجه به این استاندارد دوگانه، کشورهای قدرتمند اسلامی منطقه برای اجرایی شدن قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل دو گزینه پیش رو دارند.
گزینه اول ادامه روال 40-50 سال گذشته است. اگر سیاست‌های گذشته ادامه یابد، برنامه عاری‌سازی خاورمیانه از سلاح‌های کشتار جمعی و هسته‌ای همچنان شکست خواهد خورد چون اسرائیل سلاح‌های هسته‌ای خود را از دست نخواهد داد و مورد حمایت قدرت‌های جهان هم خواهد بود.
گزینه دوم این‌که قدرت‌های اسلامی خاورمیانه بمب هسته‌ای داشته باشند که در این‌صورت آمریکا قدرتهای جهانی و اسرائیل برای اجرای قطعنامه‌های سازمان ملل جدی خواهند شد و نهایتا به هدف پاکسلزی خاورمیانه از سلاح‌های کشتار جمعی دست خواهیم یافت.
البته این گزینه مطلوب من نیست چون من سی سال است که درمورد عاری‌سازی خاورمیانه از سلاح کشتار جمعی مطلب نوشته و کتابی در این مورد هم در دست نوشتن دارم؛ لذا من به جد معتقد به حذف سلاح‌های کشتار جمعی هستم. منتها سیاست اسرائیل و آمریکا و قدرتهای جهانی صادقانه و جدی نیست و مانع اصلی اجرای قطعنامه‌های سازمان ملل است.
آیا قدرتهای اسلامی منطقه به این اجماع رسیده‌اند که دستیابی به بمب هسته‌ای بهترین شیوه کشاندن آمریکا و اسرائیل به پای میز مذاکره است؟
خیر! سیاست رسمی ایران هم مخالفت با این ایده است. رهبر عالی مذهبی ایران از همه کشورها درمورد مخالفت با سلاح‌های کشتار جمعی متعهد‌تر است و در این مورد فتوای مذهبی هم صادر کرده است. لذا حتی اگر ایران روزی از معاهده ان پی تی خارج شود؛ از فتوای مذهبی رهبر عالی خود در مورد حرام بودن سلاح‌های کشتار جمعی، خارج نخواهد شد.
در مورد ترکیه چطور؟ ترکیه و ایران دارای ویژه گی‌های مشابهی هستند. هر دو غیرعرب هستند و در ترکیه هم زمزمه‌هایی درمورد ضرورت داشتن بمب هسته‌ای شنیده می‌شود.
من نمی‌دانم که ترکیه بمب هسته‌ای دارد یا خیر. ترکیه متفاوت است زیرا عضو ناتو است، با آمریکا و اسرائیل رابطه دیپلماتیک دارد ضمن اینکه دست نشانده آن‌ها هم نیست. به همین دلیل از روسیه اس 400 هم می‌خرد با وجودی که عضو ناتو است. ترکیه هم مثل ایران یک کشور بزرگ با تاریخ و تمدن و نیروی انسانی عظیم است. اما کشورهای عرب عضو شورای همکاری خلیج فارس سیاست‌شان این است که امنیت خود را از آمریکا قرض
کنند و اصولا امنیت آنها دست آمریکاست. به همین دلیل هم ترامپ علنا می‌گوید که اگر آمریکا نباشد، حکومتهای عربی شورای همکاری خلیج فارس دو هفته‌ای سقوط می‌کنند اما اوهرگز چنین حرفی را درمورد ایران نمی‌تواند بزند.
چرا ایران و ترکیه با نفوذ آمریکا مخالف و کشورهای عربی موافقند؟
دلایل متعدد دارد که توضیح آن یک کتاب می‌شود. یک دلیل مهم این است که کشورهایی مثل ایران و ترکیه ومصر، کشورهایی با تاریخ و تمدن و منابع انسانی و حکومتهای جا افتاده هستند درحالیکه سن برخی از کشورهای عربی عضو شورای همکاری خلیج فارس، ازمن هم کمتر است. درعین حال کشوری مثل قطر عضو این شوراست که مایل به حفظ استقلال خود از سلطه سعودی است و معتقد است که کشورهای حاشیه خلیج فارس می‌توانند امنیت خود را در قالب یک سیستم همکاری جمعی درخلیج فارس تامین کنند. دلیل دیگر هم اینکه اصولا کشورهای عربی عضو شورا، سیستم حکومتی قبیله‌ای دارند که متفاوت با سیستم‌های حکومتی دوران مدرن امروز است.
چرا آمریکا و قدرتهای جهانی رفتار دوچهره‌ای در خاورمیانه دارند؟
آمریکا ترجیح می‌دهد که صدها میلیارد دلار اسلحه به این کشورها بفروشند و لذا دنبال حفظ وضعیت موجود حکومتی این کشورها هستند. ترامپ سفری به عربستان کرد برای فروش 300-400 میلیارد دلار
اسلحه و لذا برای آنها هم مهم نیست که این سلاح‌ها چه برسر ملت یمن می‌آورد. متاسفانه سیاستهای آمریکا کوته بینانه است. اگر آمریکا برای یک ایجاد یک سیستم همکاری جمعی در منطقه تلاش می‌کرد، می‌توانست رابطه خوبی با همه کشورها داشته باشد.
اما اوباما متفاوت بود.
بله. اوباما متفاوت بود. او سیاست هسته‌ای آمریکا درمورد ایران که چند دهه براساس "غنی‌سازی صفر" بود را تغییر داد و سیاست "بمب هسته‌ای صفر" را انتخاب کرد. یعنی اینکه ایران غنی‌سازی داشته باشد اما بمب هسته‌ای نه. لذا اوباما راه را برای توافق هسته‌ای باز کرد. اگر سیاست اوباما درکل منطقه اجرا می‌شد، شاید ما روزی به خاورمیانه عاری از سلاح هسته‌ای دست می‌افتیم.
چرا اوباما می‌خواست برخلاف سیاست دیرینه آمریکایی، روابط با ایران را تغییر دهد؟
ما درآمریکا هم دو طرز نفکر داریم؛ یک طرز تفکر جنگ طلبانه علیه ایران که افرادی مثل جان بولتون آن را دنبال کرده‌اند و یک طرز تفکر برمبنای "چندجانبه‌گرایی" که افرادی مثل اوباما و جان کری دنبال کرده‌اند. اوباما و کری دنبال تعامل با ایران از طریق یک مکانیزم همکاری جمعی درمنطقه، صلح بین ایران و عربستان و مشارکت دو کشور درمنطقه بودند درحالیکه ترامپ و بولتون با خروج از برجام و نقض مقررات جهانی، سیاستی معکوس را دنبال می‌کنند.
آیا این بینش اوباما- کری به خاطر خسارت‌هایی بود که آمریکا درجنگ عراق دید؟
خیر! آمریکا تمام جنگ‌های بعد از جنگ جهانی دوم را باخته است. لذا این طرز تفکر و مردم آمریکا می‌گویند که جنگ کافی است. آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم همه جنگ‌ها همچون افغانستان و عراق و یمن و ویتنام و کره را باخت به جز حمله به جزیره کوچک گرانادا درسال 1983. این تنها دستاورد پیروزی جنگی آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم است. به افغانستان بنگرید! آمریکا هفده سال این کشور را تحت اشغال کامل داشت. با این وجود امروز طالبان دست بالا را گرفته و کنترل نیمی از افغانستان را در دست دارد. حالا آمریکایی‌ها برای خروج آبرومندانه، به طالبان التماس می‌کنند. به‌همین دلیل اکثریت جمهوریخواهان و دموکراتها و ملت آمریکا مخالف ایجاد جنگی جدید در خاورمیانه
هستند. اوباما درک کرده بود که اولا یکجانبه گرایی در مدیریت موضوعات جهانی جواب نمی‌دهد و ثانیا باید از جنگ جدید در منطقه پرهیز شود.
با توجه به حمله علیه آرامکو، بحران در روابط ایران و سعودی و شورای همکاری خلیج‌فارس و یمن را چگونه می‌بینید؟
بحران جاری جای تردید باقی نگذاشته که باید روی اصولی برای خاتمه دادن به بحرانهای منطقه توافق کرد. حقیقت این است که ما مخیریم بین "امنیت برای همه کشورها" یا "امنیت برای هیچ کشور". لذا اگر سعودی و سایر کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس دنبال نابود کردن امنیت و منافع مشروع ایران درمنطقه باشند، منطقه طعم امنیت پایداررا نخواهند چشید. امنیت برای همه کشورها و ملتهای منطقه، باید ملاک عمل باشد. این موضوع مربوط به ایران هم نیست. عواقب وحشتناک حمله به افغانستان و عراق و یمن، دلیل روش حرف من است. حمله نظامی آمریکا به افغانستان و عراق، امنیت منطقه را تخریب کرد و حمله سعودی به یمن، امروزنتیجه کاملا معکوس برای سعودی‌ها داشته است. لذا ما باید دنبال "استراتژی امنیت برای همه" باشیم.
دیدگاه نهایی شما در مورد آینده منطقه چیست؟
آمریکا نهایتا مجبور به ترک منطقه خواهد شد. برخی از قدرتهای جهانی از الان دنبال پرکردن خلا حضور آمریکا هستند. اما دیدگاه من این است که هیچ‌یک از قدرتهای جهانی نمی‌توانند برمنطقه سلطه پیدا کنند. به همین من سالهاست برای تحقق تز ایجاد "سیستم همکاری و امنیت درمنطقه توسط خود کشورهای منطقه" تلاش کرده و آن را تنها راهکار صلح و ثبات و امنیت پایدار در منطقه می‌دانم.