۲ میلیون نفر دچار اختلالات روانی

با توجه به تبعات اين امر و هشدار روانشناسان به شيوع افسردگي در کشور، هفته گذشته هيات دولت لايحه‌اي را با عنوان «حمايت از حقوق افراد مبتلا به اختلالات رواني» به تصويب رساند. اين لايحه با هدف ارتقاي سلامت روان جامعه، رفع موانع تنش‌‏آفرين در زندگي فردي و اجتماعي، ترويج آموزش‏هاي اخلاقي و معنوي و همچنين ارتقاي شاخص‏هاي سلامت رواني به‌عنوان يکي از مهم‌ترين احکام راهبردي سياست‏هاي کلي سلامت تدوين شده است. گفتني است، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکي با توجه به آمار و اطلاعات فراوان و ‌درصد شيوع اختلالات رواني در جامعه و همچنين هزينه‏‌هاي اجتماعي، اقتصادي اينگونه بيماري‏‌ها که به فرد، خانواده و نتيجتا جامعه تحميل و به منافع کشور صدمه وارد مي‌‌کند، اقدام به تهيه اين لايحه نموده که توسط هيات وزيران به تصويب رسيد. اين در حالي است که لايحه‌اي که براي نخستين بار 16 سال قبل از سوي وزارت بهداشت، با توجه به آمار و اطلاعات فراوان و‌ درصد شيوع اختلالات رواني در جامعه و همچنين هزينه‌هاي اجتماعي، اقتصادي اينگونه بيماري‌ها مطرح شد، ولي بارها بي‌نتيجه رها گرديد. به گفته ايرج حريرچي، قائم‌مقام وزارت بهداشت، در اين لايحه انواع اختلالات رواني تعريف شده‌اند و تکليف بسياري از مشکلات بيماران روحي و رواني روشن شده است.
دلايل اختلالات رواني
يک جامعه شناس در اين رابطه به «آرمان ملي» مي‌گويد: از هر چهار نفر ايراني 15 تا 65 سال، يک نفر به نوعي داراي اختلالات رواني و سلامت روانش در خطر است، در حدي که بايد تعداد زيادي از اين افراد خدمات روانپزشکي بگيرند تا آرام شوند، اما آنها در صورتي که اين خدمات را نيز دريافت نمايند بايد به جامعه‌اي بازگردند که زمينه‌هاي آسيب‌هاي رواني در آن وجود دارد. امير محمود حريرچي در ادامه مي‌افزايد: راس اين آسيب‌ها، بحث اقتصادي است و بيش از 80‌درصد جوانان ما در بحران‌هاي اقتصادي به سر مي‌برند. آنها يا بيکار هستند يا درآمد کافي از کار دشواري که انجام مي‌دهند ندارند. از سوي ديگر فاصله طبقاتي نيز به شدت روان يک گروه عظيمي از جامعه را تحت تاثير قرار داده و زماني‌که مردم مي‌بينند که مسئولان کشور بخشي از طبقه بالاي جامعه هستند روان‌شان بهم مي‌ريزد. در صورتي که در کشورهاي ديگر مسئولان بايد مثل مردم عادي و قشر متوسط زندگي کنند تا اطمينان ميان آنها از بين نرود و با کوچکترين فساد مالي آنها سريع برکنار و محاکمه مي‌شوند در حالي که در کشور ما اينگونه نيست. وي با بيان اينکه اين اختلالات و افزايش افسردگي تبعات بدي براي جامعه و مردم آسيب‌پذير ما خواهد داشت، اظهار مي‌کند: اين روزها مصرف قرص‌هاي آرامبخش که نوعي ماده مخدر است در جامعه بيشتر ‌شده و وقتي مصرف‌کننده به‌دليل مصرف زياد اين قرص‌ها ديگر آرام نمي‌شود به سمت مواد مخدر ديگر مي‌رود. اختلالات رواني جامعه ما باعث شيوع مواد مخدر مي‌شود و نااميدي و يأس از شرايط زندگي مي‌تواند زمينه ساز بروز خودکشي شود. افزايش خشونت و درگيري نيز از تبعات اين اختلالات است. اما زماني‌ که نيازهاي اوليه انساني همچون شرايط مساعد اقتصادي، فرصت‌هاي برابر براي زندگي و معيشت، پاسخگويي مسئولان به خواسته‌هاي مردم، تفريحات و هزينه‌هاي رفت و آمدها و... ناديده گرفته مي‌شود، سلامت روحي و رواني دچار مشکل خواهد شد. شادي بيانگر سلامت روان است، ولي با توجه به شرايط مذکور چند‌درصد از جامعه ما امروزه شاد هستند و اين نشان مي‌دهد آمار 25‌درصد اختلالات رواني و 12‌درصد افسردگي در ميان يک جمعيت محدود غربالگري شده و آمار واقعي بسيار بالاتر است و اين آمار به نوعي قلعه کوه يخ را نشان مي‌دهد. امير محمود حريرچي با اشاره به اينکه لايحه دولت درباره اختلالات رواني، دوباره بي‌تاثير خواهد بود، مي‌افزايد: مشکل ما اين است که بيش از حد به معلول مي‌پردازيم و علت اصلي را درمان نمي‌کنيم. دولت به جاي اين لايحه بيايد و از مردم بپرسد که چرا شاد نيستند؟‌ قطعا جواب مردم در اين رابطه روشن و تعيين‌کننده است. نهايت خدمات لايحه دولت اين است که با دفترچه بيمه مردم بتوانند به مراکز مشاوره دولتي مراجعه کنند يا فرصت‌هايي فراهم شود که تخت‌هاي بيمارستان‌هاي رواني افزايش پيدا کند، در صورتي که اين لوايح ناديده گرفتن ريشه مشکل است. فرصت‌هاي معيشتي، همخواني درآمد و خرج و... عواملي است که طبق فاکتورهاي جهاني بر شادي مردم يک کشور تاثيرگذار خواهد بود و ايران در ميان 140 کشور که اين امر بررسي شده رتبه 110 را به خود اختصاص داده است و اين نشان مي‌دهد که کشور ما چقدر ضعف شادي دارد.
علائم اختلالات رواني در شخص


يک متخصص اعصاب و روان در رابطه با علائم اختلالات رواني به «آرمان ملي» مي‌گويد: وقتي فرد در انديشه، احساسات و رفتارش دچار مشکل مي شود از منظر پزشکي گفته مي شود دچار بيماري يا اختلال رواني شده، مثلا در حوزه انديشه، دچار بدبيني، سوءظن و سوءتعبير مي‌شود يا در حوزه احساس، غم، خشم، ترس و اضطراب را تجربه مي کند که در نسل جوان بسيار شايع است يا در حوزه رفتار که مي توان در اين ميان به رفتارهاي تهاجمي، پرخاشگرانه، انزوا و... اشاره کرد. طبق گزارشات مردم تهران اکنون بالاي 30درصد دچار رفتارهاي نابهنجار شده‌اند. مهدي صبوري در پاسخ به اين سوال که کاهش سلامت روان افراد در جامعه چقدر آسيب رسان است، مي‌افزايد: بعد خودکشي و آسيب‌هايي همچون گرايش بيشتر اين افراد به اعتياد، وقتي فرد از نظر رواني دچار اختلال مي‌شود با افت عملکرد روبه‌رو است. اين افت عملکرد در حيطه‌هاي شغلي، تحصيلي، خانوادگي، اجتماعي که در نهايت به قهقرا رفتن استانداردهاي زيستي، رواني و اجتماعي است. اختلالات رواني در افراد زير 35 سال بيشتر است، فقر يکي از ريزفاکتورهاي مشکلات رواني است که باعث دور شدن از دريافت نيازهاي اوليه و اساسي چون غذا، امنيت و آرامش مي‌شود.