روزنامه آرمان ملی
1398/11/06
هاریسون و ابنسینا
در شبکههاي اجتماعي فيلمي دست به دست ميشود که يکي از مدعيان ترويج طب سنتي، کتاب پزشکي هاريسون را آتش زده است تا به قول خودش با «طب شيميايي» مبارزه کند. من کاري به مطالب و روشهاي اين شخص که مورد نقد مراجع مذهبي و علمي است (از جمله اظهارنظرهاي صريح آيات عظام جوادي آملي و مکارم شيرازي) و بارها منجر به توقيف کارگاههاي توليد داروهايش شده (از جمله در مشهد و همدان) ندارم، اما به عنوان يک تاريخنگار علم پزشکي در ايران که کتاب و مقالاتي در اين باره تأليف کرده، لازم ميدانم چند نکته را يادآور شوم: اول اينکه هيچ شکي نيست که دانش پزشکي و هر دانش ديگري، نياز به نقد و شک به يافتههاي موجود دارد. خود مولفان کتاب هاريسون هر چند سال ويرايش جديدي از اين کتاب منتشر ميکنند که بسياري از مطالب آن با ويراست قبلي تفاوت دارد (بيستمين ويرايش اين کتاب مربوط به سال 2018 است). از طرف ديگر توجه به طب سنتي و پيدا کردن نکات مفيدي از دل آن هم يکي از روشهاي پيشرفت علم جديد است که تبديل به رويکردي جهاني شده و سال 2015 نوبل پزشکي را به طب سنتي چين دادند. دوم اينکه آنچه با نام طب سنتي ايران ميشناسيم، محصول دانش ملل مختلف از جمله طب يوناني، هندي و ايران باستان است. بنيانگذاران و پيشگامان طب سنتي ما هرگز به روشهاي سلبي نظير کتابسوزي رو نياوردند، بلکه موج ترجمه علوم مختلف از جمله در طب در قرن سوم باعث رونق دانش مسلمين (و بعد هم دانش بشري) بود. خودتان ميتوانيد امتحان کنيد. کتاب شريف «قانون» يا هر متن طبي کهن ديگري را برداريد و ببينيد که در هر کدام چند بار به جالينوس ارجاع داده شده است. سوم اينکه در بسياري از کتابهاي طب سنتي ما هم اشتباهات فاحش هست. مثلا در مبحث بينايي، طب ما در دورهاي تحت تأثير «نظريه شعاع» افلاطون بود؛ نظريهاي که ميگويد بينايي به خاطر اشعههايي است که از چشم صادر شده، به اشياء ميرسد و برگشت اين اشعهها به چشم باعث ديدن ميشود. براي همين، با وجود اينکه عدسي و قرنيه چشم را ميشناختند، اما عيوب انکساري چشم (نزديکبيني و دوربيني) را به چيزي موهوم به اسم «روح باصره» مربوط ميدانستند و باريکي/غلظت يا خشکي/رطوبت آن. حتي نابغه بزرگي مثل ابنسينا هم در کتاب «قانون» همين مطلب را تکرار ميکند. با اينکه در همان زمان کساني مثل ابوريحان يا رازي به اين مطلب شک داشتند و ابنهيثم در کتاب «المناظر» خودش اين نظريه را به صورت علمي رد کرده بود، با اين حال تا زماني که کمالالدين فارسي در قرن هشتم کتاب «تنقيح المناظر» را در شرح نظريات ابنهيثم نوشت، زمان برد تا اين نگاه عوض شود. بعد از آن بود که نظريه شعاع از طب رفته و تجويز عينک براي عيوب انکساري رايج شد. اگر پيشينيان ما هم با منطق اين شخص هر کتابي را که داراي اشکال ميدانستند ميسوزاندند، امروز اصلا چيزي به اسم طب سنتي در اختيار ما نبود.
سایر اخبار این روزنامه
شما دلسوزتر ازمن نیستید
بازنگری قانون اساسی خواست مردم است
لیست امید۲ میآید
ثبت طلاق سهمیهبندی شد
دستمزد منطقهای؛ به نام کارگران به کام سرمایهداران
براي حق مسكن هم مذاکره ميكنيم
مردم را بي اعتماد كرديم؛ اعتماد بايد بازگردد
نواخباریگری در هزاره سوم
بازهم دلواپسان رسوا شدند
اصلاحات، با نیروهای عاریتی وارد کارزار نشود
هاریسون و ابنسینا
طلاق یک آشتی کنان مجدد است!
سیاست خارجی پرهزینه
اولین انتخابات بدون هاشمی