روزنامه آفتاب یزد
1398/11/12
بی سرزمین تر از باد
صادق رشیدی فرد- تمدن و شهرنشینی یکی از مهمترین اتفاقات تاریخ پس از خروج انسان از غار و عصر کوچیدن بشر به شمار می آید .انسانها تصمیم گرفتند تا در جوار رودهای دائمی و زمینهای حاصلخیز ساکن شده و زندگی خود و خانواده خود را اینگونه مدیریت کنند. آنچه برای شروع یک تمدن و شهرنشینی لازم بود، ورای اقلیم و سرزمین و آب ، انسانهایی بودند که به پشتوانه تعداد زیاد آنها می شد شهری پدید آورد و به پشتوانه تعداد بالای آنها شهر را توسعه داد. معمولا قدرت یک شهر، به پشتوانه شهروندان و تعداد کسانی بود که در آن شهر ساکن بودند و از این طریق بود که تمدنها میتوانستند گسترش پیدا کرده و یا در کارزارهای جنگی به پشتوانه قوای نظامی خود باقی بمانند.
در نظام شهرسازی سنتی ما، شهرها بر مدار بازار و ارگ تشکیل میشدند. بازار به مثابه ستون فقرات شهر بود و ارگ و مسجد جامع به مثابه قلب تپنده شهر، انسانهای مختلف با توان مالی مختلف معمولا در جوار یکدیگر زندگی میکردند و صرفا مساحت خانهها و یا تزئینات آنها با یکدیگر متفاوت بود، اما امروزه با ظهور مدرنیته و گسترش شهرنشینی و با توزیع ناعادلانه قدرت و ثروت، برنامههای ناعادلانه شهری و بسیاری دست درازیهای مختلف بر منابع شهر، پدیدهای به وجود آمده است به نام حاشیه نشینی.
حاشیه نشینی به این معنا است که تعدادی از شهروندان، توان سکونت در محدوده شهر را چه به صورت خرید خانه و چه به صورت استیجاری نداشته و صرفا به عنوان نیروی کار به شهرها رجوع کرده و متاسفانه نمیتوانند در آن ساکن شوند .
آنها صرفا با ایجاد کلونیهای سکونتیِ بدون مجوز و بدون شناسنامه، آن هم در مکانهایی بیکیفیت و بعضا آلوده، میتوانند سکونت کرده و صرفا به عنوان نیروهای خدماتی شهر و شهرنشینها تلقی میشوند .
امروزه پدیدههایی چون گور خوابی، ماشین خوابی و جوی خوابی و حتی بام خوابی را نیز در گوشه و کنار شهرهای بزرگ شاهد هستیم که اگرچه در شهر اتفاق می افتند، لیکن آنها نیز نمودهایی از حاشیه نشینی هستند .
این طبقه تهیدست، در یک نگاه سطحی و عوامانه ، اقلیتی فقیر هستند که توان پرداخت هزینههای سکونت خود را نداشته و میبایست از شهر خارج شوند، زیرا بر اساس مکتب نئولیرالیزم و بازار آزاد، خرده سرمایهها و آنها که اقتصاد ضعیف دارند، میبایست حذف شده و جای را به اقتصادهای برتر و هوشمند بسپارند، لیکن اگر نگاهی عمیقتر داشته باشیم، آنها قربانیان نظام قانونگذاری و اجرایی جامعه ما هستند .
نظامی که مسکن را از یک موضوع مصرفی، به موضوعی سرمایهای تبدیل کرده، به طوری که براساس آمارهای رسمی فقط در تهران
2.5 میلیون واحد مسکونی خالی وجود دارد. واحدهایی که فقط برای سرمایهگذاری و سوداگری و نه سکونتِ شهروندان خریداری شدهاند.
متاسفانه امروز بیست میلیون از هموطنان ما دچار مسکن بی کیفیت و حاشیهنشینی هستند، که به دلیل دور بودن این مکانها از شهر و خدمات بهداشتی، آموزش، همیشه حاشیه نشینها را در معرض بیماریهای مختلف، بزهکاری، فساد و حتی تنشهای اجتماعی قرار میدهد.
آیا به راستی کسانی که به دلیل فقر مالی، نبودن کار و حتی بعضا خشکسالی، مجبور به مهاجرت به شهرهای بزرگ میشوند، اتباع ایران نیستند؟
1- آیا نظام ناکارآمد اقتصادی، دلیلی بر ایجاد این شکاف طبقاتی نبوده است؟
2- آیا معماری و شهرسازی، میتواند راهکاری برای از بین بردن حاشیه نشینی ارائه کند و یا این مقوله صرفا راهکارهایی اقتصادی و سیاسی را میطلبد؟
اینجانب با توجه به تخصص خویش فقط به سوال سوم میتوانم پاسخ بدهم و سوالات دیگر را به متخصصین وا میگذارم.
راهکارهای معماری و شهرسازی برای حل معضل حاشیهنشینی:
1- مسکن تدریجی:
مسکن تدریجی به این معناست که دولتها قسمتی از خانه را ساخته و تکمیل آنرا به ساکنان آن میسپارند، در گام اولیه حاشیهنشینها دارای خانه، هر چند خانهای کوچک شده و در ادامه این واحدهای نیمهساخت با یک اسلوب مناسب شهری جانمایی میشوند. به صورتی که پس از تکمیل یک مجموعه مسکونی مناسب و استاندارد خواهیم داشت.
یکی از موفقترین تجارب این مقوله در شیلی اتفاق افتاده است با نام ((نیمی از یک خانه خوب)) که توسط آلخاندرو اروانا اتفاق افتاد.
راهحل ارائه شده از سوی آلخاندرو اگرچه جدید نبود و مشابه ایده خانههای نیمهکاره به نظر میرسید که در آن مالکانی که پول کافی ندارند تا خانه کاملا تمام شده بخرند، با هزینه کمتر، خانه را بدون نازککاری و بعد از ساخته شدن قسمت اصلی ساختمان، میخرند و بقیه خانه را خودشان به مرور میسازند. اما در این پروژه بهصورت واضح نصف خانه نیمهکاره رها شده بود و فقط قسمتهای ضروری با کیفیت خوبی ساخته شده بودند. در نتیجه متقاضیان بیشتری قانع شدند که این خانههای با کیفیت را بخرند و صاحب خانههای شخصی بشوند که در نتیجه خودشان برای بهتر کردن خانههایشان دست بهکار شدند و با مشارکت هم محله زیبایی را برای خود ساختند. درواقع با توجه به اینکه نیاز به مسکن یکی از نیازهای اساسی انسانهاست، آنها به این نیاز پاسخ میدهند و برای بهتر شدن محیط زندگیشان که به خودشان تعلق دارد، تلاش میکنند. ولی دولتها معمولا میخواهند با بودجههای کم، انبوهسازی کنند که نتیجه آن خانههای بیکیفیت و مشابه است که قدرت تغییر زیادی به ساکنان نمیدهد و به مرور نیز این بیکیفیتی باعث احساس دلزدگی ساکنان از محیط زندگیشان میشود.
2- تکنولوژی ساده ساخت:
با این روش میتوانیم با یک آموزش ساده و اصولی، ساخت واحدهای مسکونی را به عهده حاشیه نشینها انداخته و دولتها صرفا مصالح موردنیاز را فراهم آورده و به روند کلی کار نظارت کنند.
یکی از مناسب ترین و دمِ دست ترین این روشها، خشت است. خشت با توجه به ارزانبودن خاک و تکنولوژی ساده آن و البته وجود تجربه و دانش بومی آن میتواند تقریبا در بسیاری از نقاط ایران استفاده گردد، ولی متاسفانه علیرغم تجربه تاریخی ایران در زمینه خشت، هیچ آیین نامه مدون و تاییدیه نظام مهندسی برای آن وجود نداشته، حال آنکه کشور نیوزیلند برای سازههای خشتی دارای آیین نامه مدون و قانونی است.
یکی دیگر از روشهای ساده ساخت، ابرخشت است.
سیستم ابرخشت سیستمی است که توسط نادر خلیلی، معمار ایرانی- آمریکایی در سال ۱۹۸۴ برای پاسخگویی به نیاز NASA به عنوان مصالحی مناسب برای ساخت ایستگاه در سیاره مریخ ارائه شد. از آن زمان این سیستم به عنوان سیستمی ایدهآل برای سازمان ملل برای مناطق آسیب دیده انتخاب شده است.
روش ساخت بنایی با این سیستم آسان است، کافیست شما خاک را در کیسههایی بریزید و طبق اصولی این کیسهها را توسط سیمهای خاردار بر روی هم قرار دهید تا ساختمانی کوچک، سریع، مقاوم در برابر عوامل محیطی و کاملا پایدار داشته باشید.
این سیستم در طول زمان رشد و تکامل یافته و به حدی انعطاف پذیری آن متمایز است که علاوه بر ساخت بنا در مریخ و ساخت خانه برای مناطق آسیب دیده، از آن جهت ساخت خانههایی ارزان ولی بسیار مقاوم در کالیفرنیا استفاده میشود.
سیستم ابرخشت علاوه بر مزایای فوق، در برابر زلزلههای قوی نیز مقاوم بوده و هزینه ساخت آن بسیار پایین میباشد.
3- خانههای پیش ساخته
اگرچه این روش ما را همواره به یاد کانکس میاندازد، ولی لازم به یادآوری است که خانه پیشساخته لزوما کانکسهای بیکیفیت نمیباشد و در صورتیکه با حساب و کتاب طراحی و اجرا شود، میتواند الگوی مناسبی برای اسکان حاشیه نشینها قلمداد گردد.
سایر اخبار این روزنامه
یارانه 72 هزار تومانی به نام فقرا به کام ثروتمندان!
از سکوت حدادعادل تا اعتراض احمد توکلی
«زمینخواری» و «اتوبان خواری» عجیب ولی واقعی!
محکومیت معامله قرن
جوابیه سایپا به یک گزارش و پاسخ آفتاب یزد
معمای سربازان آمریکایی مجروح
آمادگی ایران برای مقابله با ویروس مرموز
نطق کارساز تخت روانچی
تحریم دانشمند سیاسی ایران
خروج بریتانیا و چند پرسش اساسی
هدف از تحریم سازمان انرژی اتمی
مردم را نوازش کنید
بی سرزمین تر از باد
علاج واقعه را قبل از وقوع باید کرد