کرونا به مثابه بحران

 
 
 
 


 
 
کرونا و ورود آن به ايران مانند ورود آن به بسياري از کشورهاي ديگر جهان وجوه گوناگون اثر خود را به نمايش گذاشت. به هر تقدير کرونا به عنوان يک ويروس جديدي مطرح و به عنوان کوويد 19 در ادامه حرکت‌هاي کشورهاي پيشرفته در جهت حرکت به سمت سلاح‌هاي ميکروبي پنداشته شده است. اينکه آيا در آزمايشگاهي در ووهان چين اين امر پيگيري مي‌شده و نشت پيدا کرده يا اساسا همان ويروس خود را بازتعريف کرده و وارد ميدان شده، مطلبي است که متخصصان گوناگون اطلاعات و امنيت از يک سو از منظر تخصصي و متخصصان پزشکي و ويروس شناسان بايد بدان بپردازند. اما آنچه که در اين ارتباط مطرح مي‌شود تبديل کرونا به يک بحران در کشورهاي گوناگون است که اکنون به صورت يک بحران جهاني مطرح شده است. بحران‌ها اساسا جداي از اينکه ناشي از پديده‌هاي طبيعي باشند يا پديداري غيرطبيعي آن را بر انگيخته باشد چهاردوره اساسي را طي مي‌کنند. تولد، شکوفايي، فروکش و پيامدها؛ اما دوران تولد گذشته و شکوفايي بحران در حال شکل‌گيري است. عدم اطلاع رساني ناشي از برداشت اشتباه از اين ويروس آنگونه که معاون وزير مربوطه بيان مي‌کند مبني بر اينکه آن را با آنفلوآنزا اشتباه گرفته بودند يا تفاسير سياسي، فرضيه‌هاي متفاوتي است که مطرح است و بايد به منطق فروکش و پيامدهاي بحران بينديشيم. اکنون چين که مدعي است دوران تولد و شکوفايي را پشت سر گذاشته از منظر اجتماعي با بحران اجتماعي طلاق ناشي از بحران کرونا مواجه است و بايد به منطق تاثيرات اين بحران بر روي رفتار افراد بينديشد. انديشمندان حوزه‌هاي جامعه‌شناسي، علوم سياسي، روانشناسي اجتماعي، روانشناسي سياسي و... در يک کنسرسيوم مطالعات دقيق و واقع‌گرايانه معطوف به مديريت آينده اين بحران را در دو بخش out comها يعني خروجي‌ها و پيامدها يا impactها مورد توجه قرار دهند. اگر اکنون نظام قدرت و ساخت و ساختار قدرت در اين زمينه نيز مانند دوره تولد و شکوفايي قصوري انجام دهد ديگر نمي‌توان آن را حداقل در منظر قصور نگاه کرد و تساهل به خرج داده وآن را از منظر تقصير نگاه نکرد. لذا بايد مقصر دانسته شود نه اينکه قصور کرده است. فلذا قوه عاقله جامعه بايد به اين نکات بينديشد. اکنون بحراني در جامعه ايجاد شده که نه به‌صورت فرصت که به صورت تهديد خود را نشان مي‌دهد و اگر چه ممکن است عده‌اي بر مبناي اميال شخصي، منافع گروهي يا اهداف سياسي و امثال آن، اين بحران را تبديل به فرصت نمايند ولي نخواهند توانست از ابعاد تهديدکننده آن دور بمانند. از اين منظر بايد بحران کرونا را بحراني دانست که در نظام انديشگي بشر اثرات خاص خود را به جا خواهد گذاشت و به مثابه بحران طاعون در غرب مي‌تواند زمينه‌ساز ايجاد تحولات فکري و ذهني عظيمي در تاريخ بشريت قرار گيرد. لذا برخورد تقليل‌گرايانه با بحران کرونا از منظر اجتماعي و از نگرش علمي آينده‌انديشانه به آن مي‌تواند هزينه‌هاي بيشتري را متوجه سطوح گوناگون جوامع مختلف به‌ويژه جامعه موجود در ايران نمايد. چرا که ما در يک مرحله مخاطره انگيز تاريخي از منظر تلاقي پيشران‌هاي موجود در نيروهاي تغيير دهنده در چارچوب‌هاي گوناگون موجود در جامعه ملي خود هستيم که اگر اين تلاقي‌ها در چهارراه‌هاي برخورد به خوبي مديريت نشوند مي‌توانند منجر به تصادفات فاجعه آميزي براي آينده شوند.