روزنامه آرمان ملی
1399/01/24
دست غرب زیر ساطور چین
حکومت چين ميتواند درباره رفتاري که با مردم خودش دارد، براي مثال در مورد ايغورها، به کسي جواب پس ندهد، اما وقتي مساله جان ميليونها انسان در جهان مطرح است، وظيفه دارد شفاف و پاسخگو باشد، در غير اين صورت هر قدر هم که شرکتهاي خصوصي و دولتهاي اقتصادپرست غربي رفتار چين را تحمل و توجيه کنند، نميتوانند سد راه پديد آمدن احساس «چينيبيزاري» در جهان شوند. اظهارنظر درباره ابعاد همهگيري بيماري کوويد-19 بايد بر عهده متخصصان همهگيريشناسي باشد؛ آن هم نه يک فرد، بلکه دهها متخصص بايد دادهها را از سراسر دنيا جمعآوري و تحليل کنند. کسي چون من اجازه ندارد نظر غيرکارشناسانه دهد، اما پرسشگري براي ما آزاد است. چطور ممکن است کرونا در ايتالياي 60 ميليوني تاکنون بالاي 15 هزار کشته دهد و در خود چين سه هزار کشته داده باشد؟ در اسپانياي 46 ميليوني بيش از 13 هزار، در فرانسه 66 ميليوني حدود 8 هزار تاکنون مردهاند. اين سه کشور روي هم يکهشتم جمعيت چين را دارند و تا امروز که ميانه راهيم بيش از 12 برابر چين کشته دادهاند! اين در حالي است که چينيها طبعاً در برابر بيماري غافلگير شدهاند، اما ديگر کشورها با مشاهده چين خود را آماده اين بلا کرده بودند. البته ميتوان مقايسههاي ديگري پيش کشيد که معنايي متفاوت به دست دهد (مثلاً چين را با کشورهاي ديگري که قربانيان کمتري داشتهاند، مقايسه کرد)، اما اکنون شبهه جديدي به پرسش قبليمان اضافه شده است! پرسش اول اين بود که چرا چين با پنهانکاري اوليه در جلوگيري از همهگيري تعلل کرد؟ اما اکنون بايد اين را هم پرسيد که آيا آماري که چين به جهان داده، صحيح بوده است؟ آيا درباره ميزان کشندگي اين بيماري دادههاي درستي به جهان داده؟ جهانيان حق دارند از چينيها انتظار پاسخگويي داشته باشند. در غير اين صورت بايد منتظر شيوع همهگيري ديگري باشيم که به آن «سينوفوبيا» ميگويند؛ چينيهراسي يا به تعبير بهتر چينيبيزاري. البته تضمين ميدهم سياستمداران غربي که پادوهاي کر و کور و لال دنياي اقتصادند، همه توانشان را براي سرکوب چنين پرسشها و احساساتي به کار خواهند بست. از نظر غربيها گناه نابخشودني چين نداشتن دموکراسي و حکومت کمونيستي با مشت آهنين نبود، بلکه فقط با اين مشکل داشتند که چين به «اصل بازار» پشت کرده بود. وقتي چين درهاي کشور را گشود و شريک بازار آزاد شد، ديگر خصومت بيمعنا بود. در پس توافقات اقتصادي دولتها و بدهبستانهاي بخش خصوصي، توافقي نانوشته نيز ميان دنياي غرب و چين شکل گرفت و قرار شد چينيها الگوهاي اقتصادي غرب را بپذيرند و غربيها هم شکل حکومتي چين را بپذيرند. غربيها بهانههاي خوبي براي اين «وادادن» داشتند. ميتوانستند ادعا کنند روح کمونيسم -همانا اقتصاد سوسياليستي- را شکست دادهاند و اينکه عوامل فرهنگي را دستاويز قرار دهند و بگويند مردم چين فرهنگ متفاوتي دارند و اين نظام سياسي هر چه هست براي چينيها مناسب است. اولويت اقتصادي محض غرب را روزبهروز بيهويتتر کرده و برنده اين بدهبستان چين است. از يک سو با ظرفيت نيروي انساني خود که با تازيانه سياست به خوبي کاناليزه شده و از دستاندازها و چالشهاي دموکراسي فارغ است، به ابرقدرتي اقتصادي تبديل شده؛ و از ديگر سو ساختارهاي سياسي خود را حفظ و ماندگار کرده است. برخي در غرب اين توهم را دارند که با نفوذ دادن اقتصاد خود چونان اسب تروا در دل فرهنگها، ملتها و حکومتها، آنها را به خود شبيه ميکنند. اما مثالهاي نقض اين خيال واهي بسيار است، چنانکه نه چين غربي شده، نه عربستان و نه حتي ترکيه! اما عمق فاجعه اينجاست که اوضاع برعکس شده و طرفي که ديگري را «تنبيه» ميکند، چين است! غرب گمان ميکرد ميتواند خواست سياسياش را به چين کمونيست تحميل کند، اما اکنون دست خودش زير ساطور چين است. غربيها ميدانند کوچکترين اعتراضي با تنبيه شديد از سوي چين روبهرو ميشود! بنابراين، آب از آب تکان نخواهد خورد و مقصرها همان خفاشها يا پانگولينها خواهند بود، اما يک آس ديگر دست راستگرايان هويتطلب اروپايي خواهد افتاد که از بيهويتي در غرب گله دارند.
سایر اخبار این روزنامه
صداوسيما متهم اصلي كندي اينترنت
پساكرونا اصلاح اقتصادی و همبستگی میخواهد، نه تسويه حساب
بیاعتنایی سهامداران به شبنامههای بورسی
تخریب اصلاحطلبان و سلبریتیها با رمز امامی!
جزئيات حکم اعدام ليدر فرار زندانيان سقز
زنان دربرابر کرونا کمتر آسیب پذیرند
ادغام بانكهاي نظامي سخت بود
موج جدید کرونا ۱۰ روز دیگر به تهران میرسد
عدالت قضائی با تکریم مردم و حاکمیت قانون
مردم را به سمت زندگی عادی با کرونا سوق بدهیم
کرونا، بیماری فقرا!
دست غرب زیر ساطور چین
آقای رئیسجمهور! برنامه رفاهی ارائه دهید