وقتی بیمه بین مردم و پزشکان جاخالی می‌دهد

بابک خطی‪-‬ پزشکی یکی از شغل‌هایی‌است که مخاطب ویژه دارد؛ کسانی که با درد بیماری -گاهی مستاصل - به پزشک مراجعه می‌‌کنند و از او تنها دستانی شفابخش انتظار دارند.
از سوی دیگر پزشکان نیز برای رفع همین
رنج‌ها و درد‌هاست که سالیان طولانی آموزش دیده اند.
بنابراین رابطه بیمار -پزشک رابطه‌ی خاص است و برای کارکرد هرچه بیشتر، بهتر است رابطه‌ی مالی بین آنان به حداقل خود برسد.


یعنی مردمی‌که سال‌ها از دسترنج خود پول به بیمه‌ها اعم از دولتی و خصوصی داده اند حق دارند که در زمان مریضی با حداکثر آرامش تنها بر روی بیماری خود تمرکز کرده دردی جز درد بیماری آزارشان ندهد.
می‌توان انتظار داشت شرکتهای بیمه عمومی‌و خصوصی که به پشتی سال‌های سال دریافت‌های منظم از مردم سرمایه‌ی در خور کسب کرده‌اند، نقدینگی لازم در حمایت از مردم در شرایط بیماری را فراهم آورند .
اما احتمالا گاهی به دلیل قانع نبودن به سودهای منصفانه ،تلاش زیادی توسط این بیمه‌ها صورت می‌گیرد تا از انجام وظایف خود به انحاء مختلف شانه خالی کنند و بیماران را در شرایط سخت قرار دهند.
به نظر می‌رسد ساده ترین راه برای اهمال و لاپوشانی این بیمه‌ها در انجام وظایفشان، قراردادن مردم و پزشکان روبروی هم است.
یعنی شرکت‌های بیمه‌ای که در روزهای خوش به جمع هرچه بیشتر حق بیمه و دریافت و انباشت سود مشغول بوده و از سوراخ سوزن نیز برای ساختن کمترین سود اضافه رد می‌شدند، در زمان بیماری بیمه‌گذاران از در دروازه نیاز بیماران به حق خود در زمانه سخت بیماری رد نشده و برای پوشش هر مورد پزشکی انجام شده، بیمار دردمند و همراهان سراسیمه‌اش را کلافه کرده و از صدها صافی می‌گذرانند.
از سوی دیگر همین بیمه‌ها برای محاسبه حق‌العمل پزشکان نیز از زدن کسورات بیهوده و کارشکنی فروگذار نمی‌کنند وتعرفه‌ی حداقلی درخور آنان را نمی‌پردازند.
هر ساله تعرفه‌های پزشکی در بخش خصوصی و عمومی‌اعلام می‌شود که با توجه به تورم مانند بسیاری شغل‌های دیگر سیر نزولی داشته،خجالت آور بوده و فشار بیشتر و
روز افزون مالی بر پزشکان را باعث می‌شود.
در واقع بیمه‌ها برای کسب سودهای بیشتر از جای خود که بین بیمار و پزشک و تامین حداکثری‌هزینه‌های درمان است جاخالی داده و با تعیین تعرفه‌های غیرواقعی مردم و پزشکان را چون دو دشمن روبروی هم می‌گذارند.
مردم هشیارانه باید بدانند با پزشکان -که اساسا برای درمان آنها آموزش دیده اند-در یک کشتی و جناح نشسته‌اند و روبروی هم نیستند.
برای درمان این درد ابتدا امکان بیمه‌های دولتی برای همه‌ی اقشار جامعه باید فراهم گردد و
از سوی دیگر به سوی اصلاح بیمه‌هایی رفت که تنها به سودخود می‌اندیشند.
طبعا اصول اولیه بیمه دو سربرد باید به آنان آموزش داده شده یا مرور گردد.
در نهایت نقطه ایده‌آل وقتی‌است که با عملکرد درست بیمه‌ها-خصوصا دولتی-حداکثر پوشش همگانی آن‌ها برقرار شده، رابطه مالی مستقیم بین بیماران و پزشکان نباشد.