کرونا دهان همه را بست

بهناز شریفی‪-‬ کرونا؛ همان ویروس منحوس و همه گیر که به یک چشم بر هم زدنی دنیا را بهم ریخت و اکنون آدمی روی کره زمین نیست که اخبار کووید ۱۹ به گوشش نرسیده باشد...
ویروسی بی‌صاحب که سرپرستی‌اش را هیچکس عهده دار نشد و به جان شرق و غرب افتاده تا دمار از روزگار همه دربیاورد...یک روز برای رهایی از آن باید دستها را شست و روز دیگر دهانها را بست؛ همه دنیا را به صف کرده تا در خدمتش باشند و بله قربان گویش شوند...
ابتدا آدمها را خانه نشین کرد، کمی بعد کرکره شهر و دیار و مغازه‌ها را پایین کشید و حالا هم میخواهد دهان همه را ببندد و پاکدستی را رواج دهد...اصلا چه کسی فکرش را می‌کرد که این موجود بی‌پدر و مادر بتواند آدم‌ها را اینقدر مودب و پاکیزه بار بیاورد؟!
در مخیله مان هم نمی‌گنجید که یک ویروس بی‌سر و پا بتواند فرهنگ صحیح خرید و مسافرت و جشنهای گاه و بیگاه را به ما آموزش دهد...یا با وجود فاصله فیزیکی دل‌های مان را به هم نزدیک کند تا قلبمان برای هم بتپد و مهرورزی و مهربانی را به یکدیگر یادآور شویم...
جهان دیگر رنسانس و میلاد مسیح را به خاطر نخواهد‌آورد وقتی همه زندگی بشریت به دوران قبل از کرونا و بعد از کرونا تقسیم شود...کروناویروس با ما سر سازگاری ندارد و دیر یا زود همه مان را مبتلا میکند؛ آیا جهانی که روزانه در آن میلیون‌ها تن پلاستیک برای محافظت از جان آدمیان تولید می‌شود، جای زندگانی است؟!