پیامد‌های نهادینه شدن فرهنگ فقر را بپذیریم

 
 
 
 


تحريم‌ها و شيوع کرونا، دو پديده‌اي است که مردم ايران را گرفتار کرده و آثار اقتصادي و اجتماعي آن به‌صورت رشد تورم و گراني، بيکاري و فقر در کشور نمايان شده است. اکنون خط فقر در کشور به 9ميليون تومان نزديک شده و سطح درآمد 80 درصد خانواده‌ها پايين‌تر از خط فقر يا در خط فقر قرار دارد. از شيوع کرونا در ايران نزديک به يک‌ميليون کارگر رسمي فقط شغل خود را از دست داده‌اند و از سرنوشت بيش از هفت‌ميليون کارگر غيررسمي نيز خبري در دست نيست. بيکاري و فقر و تنزل درآمد خانواده‌ها از علل عمده کاهش سطح کيفيت زندگي و ناتواني مالي مردمي است. بيکاري و فقر و سرريز تورم در بخش مسکن موجب مهاجرت طيف گسترده‌اي از شهروندان از مراکز شهرها به حاشيه شهرها و روستاها و پيدايش يک جمعيت حاشيه‌نشين برابر با 38ميليون نفر شده است. حتي پديده جديدي در برخي کلانشهرهاي کشور مانند تهران رخ داده که تحت عنوان «پشت‌بام‌خوابي» از آن نام برده مي‌شود. گورخوابي و قبرخوابي، چاه‌خوابي و گودال‌خوابي و جديدا پس از پشت‌بام خوابي، بيابان‌خوابي از جمله شيوه‌هاي حاشيه‌نشيني است که گراني شديد قيمت زمين و مسکن کلانشهرهاي کشور را با بحران بدمسکني رو‌به‌رو ساخته است. بدمسکني پيامدهاي جبران‌ناپذيري در حوزه اجتماعي خواهد داشت. گسترش رفتارهاي بزهكارانه نظير مصرف داروها و موادمخدر، مصرف مشروبات الكلي، بروز رفتارهاي نامشروع جنسي، انجام خرابكاري و فرار از خانه و مدرسه در بين کودکان، نوجوانان و جوانان مناطق حاشيه‌نشين كلانشهرها مورد توجه جامعه‌شناسان و پژوهشگران اجتماعي بوده است. ويژگي‌هاي خاص رواني، فرهنگي و اجتماعي كساني كه در حال تجربه فرهنگ فقر در کشور هستند، در گذشته و حال با «بزهكاري جمعيت حاشيه‌نشين» همراه بوده است. رابطه معنا‌داري بين حاشيه‌نشيني و مولفه‌هاي فرهنگ فقر با گرايش به رفتارهاي بزهكارانه نظير خشونت و پرخاشگري، احساس سرشكستگي، فقدان حمايت خانواده، خودکشي، قتل‌هاي خانوادگي و ناموسي، اعتياد، طلاق و فحشا وجود دارد. در صورت گسترش فرهنگ فقر مي‌توان پيش‌بيني کرد که جمعيت حاشيه‌نشين کشور به‌زور هم که شده درصدد کسب روزي و معيشت خود از اغنيا بوده و سرقت و دزدي به شيوه‌هاي مختلف در کشور رواج پيدا کند. اگر اين وضعيت ادامه پيدا کند، زلزله‌اي از خشونت جامعه را تهديد مي‌کند که شايد بتوان گفت منجر به بروز اعتراضاتي در گوشه و کنار کشور مي‌شود. لذا به نظر مي‌رسد کرونا و شرايط اقتصادي و اجتماعي امروز کشور مي‌تواند يک نقطه عطف باشد. تنها راه شکست چنين فضايي انکار و تکذيب واقعيت‌هاي اقتصادي و اجتماعي کشور و نسبت دادن آن به اين و آن نيست بلکه قبول و تصديق معضلات اقتصادي و اجتماعي است که در نزد افکار عمومي و رسانه‌هاي کشور سر باز کرده است. بازسازي ساختارهاي سياسي و اقتصادي نهادهاي دولتي مي‌تواند موجب تغيير وضعيت ناشي از تحريم و کرونا بوده و در نتيجه موجب خروج از فرهنگ فقر در کشور باشد. در اين صورت است که اصلاح رابطه بين دولت و ملت و افزايش سرمايه اجتماعي و اعتماد عمومي اتفاق مي‌افتد و تحريم و کرونا از پاي درخواهند آمد.