انتظار دوگانه سهامداران در بورس

 
 
 
 


کشورمان در سال‌هاي گذشته بانک‌محور بوده و به بازار سرمايه توجهي نداشته است، منظور از کشور بانک‌محور اين است که همه موسسات توليدي، کشاورزي، خدماتي، کسب و کارها، بنگاه‌هاي کوچک و متوسط و... بخشي از سرمايه‌گذاري را از بانک‌ها به صورت تسهيلات بلندمدت دريافت مي‌کنند و درمورد سرمايه در گردش هم از کمک تسهيلاتي بانک‌ها بي‌بهره نيستند. در اين شرايط بانک‌ها نقش بسيار مهمي را در افزايش توليد ناخالص داخلي ايجاد مي‌کنند. البته بانک‌ها درحال‌حاضر از منابع تهي هستند و براي بخش خصوصي واقعي منابعي ندارند. در کنار بانک‌ها بازار سرمايه هم راه‌اندازي شد. البته بازار سرمايه در ابتدا ضعيف عمل کرد و در سال 84 شاهد ترکيدن حباب اين بازار به دليل اطلاعات نامتقارن و مديريت ناصحيح و اعمال قدرت صاحبان اصلي سهام بوديم و تا مدتي بازار سرمايه کشور آنچنان از توجه و رونق برخوردار نبود. رشد اقتصادي در سال‌هاي 97 و 98، منفي بوده و اقتصاد کشور مجموعا در اين دو سال، 14 درصد کوچک‌تر شده، زيرا سرمايه‌گذاري صورت نگرفته است، توليد تحليل رفته و اشتغال هم کاهش يافته است. اگر بازار سرمايه يک بازار سرمايه عميق بود و وظايف اصلي بازار سرمايه را انجام مي‌داد، پول سهامي که توسط مردم خريداري مي‌شد، بايد توسط شرکت‌ها در توليد کارخانه‌ها و بنگاه‌ها هزينه مي‌شد. در اين شرايط توليد افزايش و در نتيجه توليد ناخالص داخلي افزايش مي‌يابد. بنابراين زماني که با رشد اقتصادي منفي روبه‌رو هستيم يعني سرمايه‌هايي که در بورس جمع مي‌شود به سمت توليد هدايت نمي‌شود و به بخش‌هايي مانند طلا و دلار مي‌رود يا اينکه در بورس مي‌چرخد. زماني که سهام‌دار وارد بورس مي‌شود، از دو جهت انتظار دارد که سودآوري داشته باشد، نخست سودآوري به دليل بازده سهام در پايان سال است. هرچه سهام مثبت‌تر باشد، بايد ارزش اسمي در بورس بالا رود. دوم از جهت خريد و فروش سهام به ارزش اسمي آن. با توجه به اينکه رشد اقتصاد در ايران منفي است، رونق بازار سرمايه و ارزش معاملاتي آن که روزانه به بيش از 10هزار ميليارد تومان مي‌رسد، ظاهرا بايد حباب باشد. چنين سخني با توجه به رشد اقتصادي کشور است. يکي از دلايلي که اين بازار فعلا مورد توجه دولت است و از يک طرف تبليغات زيادي براي جذب سپرده‌ها انجام مي‌دهد و از سوي ديگر سپرده‌هاي بانکي را کاهش داده است، سهام عدالت را آزاد کرده و سهام شستا را که متعلق به تامين اجتماعي است عرضه کرده، اين است که از اين بابت ماليات مي‌گيرد. با توجه به اينکه دولت کسري بودجه دارد، درآمد نفت محدود است و پيش‌بيني شده امسال به دوميليارد دلار خواهد رسيد، درآمدهاي مالياتي را هم نمي‌تواند به خاطر کاهش رشد اقتصادي وصول کند، هم اوراق بدهي منتشر و هم از بورس استفاده مي‌کند و هدف اين است حدود 30هزار تا 50هزار ميليارد تومان از بورس درآمد کسب کند. در چند روز اخير ارزش معاملاتي بورس در يک روز به 25هزار ميليارد تومان هم رسيد اما باز به 12هزار ميليارد تومان برگشت. زيرا قيمت دلار بالا رفت و مردم بخشي از سرمايه خود را به دلار تبديل کردند.