رئیس‌جمهور از سوال مجلس استقبال کند

 
 
 
 


مجلس يکدست يازدهم که در فقدان حضور اکثريت مردم و جناح اصلاح‌طلب شکل گرفته و بر آن است مشکلات کشور را به ناکارآمدي رئيس‌جمهور و حاميان، حواله دهد. اينان که در سکوت و کناره‌گيري جنبش اصلاحي و بهبودخواه، با پايگاه راي حداقلي خود، نهاد انتخابي مجلس را در اختيار گرفته‌اند، فرصت يافته‌اند تا منوياتشان را بر آفتاب افکنده و با اتکاء به جايگاه حقوقي خود، پادگفتمان اصلاح‌ستيز و ضد منافع ملي‌شان را نمايان کنند. درحالي‌که تا پيش از اين، در خلوت و از موقعيت خارج از نهادهاي قانوني، آشکارا عليه سياست تنش‌زداي دولت برآمده از گفتمان و منطق مصالح و منافع ملي، کارشکني مي‌کردند. به عبارتي، طرفداران راديکاليسم در سياست خارجي با تصاحب مجلس شوراي اسلامي، از نقطه عزيمت مصالح حزبي و جناحي، نهادي قانوني را به مکاني عليه مصالح و منافع کشور تبديل کرده‌اند. درحالي‌که اجماع نظر طرفداران مصالح ملي، متخصصان سياست بين‌الملل، اقتصاد و... آن است که گرهگاه بحران‌ها، سياست خارجي است که بخش موثر آن خارج از اراده قوه اجرائي است. رئيس‌جمهور هرچند در بادي امر توانست، اجماع حاکميتي را براي حل بحران سياست خارجي شکل دهد، اما در ادامه نتوانست اين اجماع را نگه دارد. از طرفي، تغيير در هيات حاکمه آمريکا بر بحران سياست خارجي فزود و همراستايي بحران اجماع‌سازي در داخل با بحران ناشي از برجام‌ستيزان آمريکايي فضا را راديکال‌تر نمود و دولتي را که نرماليزاسيون را از سياست خارجي آغازيده بود در وضعيت فقدان تدبير و تصميم قرار داد.دولت تدبير و اميد نتوانست خود را از چنبره ناوضعيت تحميلي جديد رها سازد و از سويي با فاصله‌گيري از مطالبات جامعه جنبشي و مباني گفتمان بر سازنده‌اش، ميکروپليتيک را به‌عنوان مبناي قدرتش، تقريبا از دست داد. سکوت روحاني و عقب‌نشيني دولت او از مباني هويتي‌اش، درحالي‌که توان اجماع‌سازي درون‌حاکميتي را نيز از دست داده بود، او را در موقعيتي بسيار ضعيف و شکننده قرار داده و اخيرا مجلس را نه در کنار که در تقابل با خود مي‌بيند. او در وضعيتي قرار گرفته که بايد پاسخگوي تصميمات کليت کشور و پيامدهاي آن باشد و ناگوارتر از آن، دولت متبوع‌اش به قول ايشان روزه سکوت گرفته‌اند. در هيچ سطحي از دولت، دفاعي از روحاني، عملکرد و گفتمانش ديده نمي‌شود. دولتمردان به‌جاي دفاع از دولت، به نام تعامل، براي حفظ مقام و منصب خود در تلاشند. اصولگرايان هرچند مي‌خواهند با راديکال‌تر کردن فضاي سياسي کشور، هم مشکلات را به روحاني و دولتش حواله دهند و هم از زير بار فشار افکار عمومي خلاص شوند، اما اين اقدام، آنان را به مسير حل مشکلات عديده کنوني و رهايي از پاسخگويي هدايت نمي‌کند. آنچه در مجلس و برخورد با وزير خارجه، رخ داد را مي‌تواند نشانه‌اي از بي‌التفاتي مجلس‌نشينان به مصالح کلان کشور ارزيابي کرد. اگر وضعيت کنوني با عقلانيت و تدبير دستگاه ديپلماسي کشور، اقتصاد کشور را با بحران مواجه کرده، معلوم نيست عبور به منويات برجام‌ستيزان داخلي و خارجي، چه وضعيتي در پي داشته باشد. از سوي ديگر در زمزمه‌هاي سوال و استيضاح رئيس‌جمهور، شنيده مي‌شود. بعيد است در وضعيت بين‌المللي‌، اقتصادي و کرونازده کنوني، اين منويات راديکال، رنگ واقعيت به خود بگيرد، اما مسلم است که اين راديکال‌شدگي، مشکلات کشور را تشديد خواهد کرد، از طرفي رئيس‌جمهور نمي‌تواند با همين دست‌فرمان و گفتمان، اوضاع را مديريت کند، همچنانکه اصولگرايان، نشان داده‌اند که مصالح ديگر در درجه‌اي پايين‌تر از مصالح و منافع جناحي‌شان قرار دارد، لذا بي‌التفات به وضعيت کلي کشور، به‌جاي سياست‌ورزي مصالح ملي بنيان، به سياست‌بازي‌هاي جناحي روي آورده‌اند، به‌گونه‌اي که بي‌توجه به عواقب راديکاليسم، خواستار تشديد اين ناوضعيت‌اند. روحاني براي هر اقدام و سياستي که منافع و مصالح کشور و مردم را محافظت کند، نيازمند شکل دادن موقعيت و گفتماني جديد است. استمرار سکوت و انفعال کنوني، از طرفي اتهامات افراطيون را بيش از پيش متوجه دولت مي‌کند، از سويي ابتکار عمل را از دست دولت خارج مي‌کند، همچنانکه دولت و رئيس‌جمهور را مسئول اصلي وضعيت کنوني معرفي خواهد کرد. رئيس‌جمهور مي‌تواند با تشريح کارشکني‌هاي دشمنان، موانع داخلي پيشبرد منافع ملي را صراحتا با مردم در ميان بگذارد و با ترسيم سناريوهاي پيش‌رو، جامعه مدني را نسبت به سناريوهاي احتمالي آينده که تعيين‌کننده امنيت، سياست و اقتصاد کشورند، آگاه سازد و خود را از سيبل حملات راديکال‌ها رها سازد.