تنش چین-آمریکا و سیاست‌های ترامپ

تنش میان چین و آمریکا در ماه‌ها و هفته‌های اخیر روندی صعودی به خود گرفته است. درحالی که پکن نشانه گذاری کرده بود در سال 2025 به عنوان قدرت اقتصادی اول جهان باشد اما به نظر می‌رسد مجموعه‌ای حوادث رخ داده که چه بسا چین زودتر نیز به این وضعیت برسد. چین به لحاظ سیاسی جاده ابریشم تاریخی را در طرحی برای توسعه ارتباطات و تجارت خود به روز کرده تا نفوذ خود را در آسیا، اروپا و آفریقا توسعه دهد. در میان چنین برنامه هایی، وضعیت کرونا و موضوع گیری‌های دونالد ترامپ باعث تشدید سرعت اختلافات میان پکن و واشنگتن شده است و دو طرف را بیش از هر زمانی در مقابل هم قرار داده است. اگرچه موضوعاتی نظیر تایوان، هنگ کنگ، تبت، سینگ کیانگ و دریای چین جنوبی پیش از این نیز جز اختلافات این دو کشور بوده است اما سیاست‌های دولت ترامپ به این زمینه‌های اختلاف دامن زده است. نخستین جرقه نیز پس از اعمال تعرفه بر واردات چینی از سوی آمریکا بود که در راستای شعار دونالد ترامپ یعنی «آمریکا اول» ایجاد تعادل در تراز تجاری دو کشور را دنبال می‌کرد. ترامپ در راستای این شعار اقدامات مختلفی نظیر خروج از پیمان آب و هوایی پاریس، تهدید ناتو به خروح، خروج از برجام و... داشته است اما درباره چین در واقع این سیاست به مقابله به مثل طرف چینی انجامیده و پکن تلاش کرده با اقداماتی در مقابل واشنگتن مقاومت کند.
در چنین شرایطی به نظر می‌رسد اگر رئیس جمهور فعلی ایالات متحده مجدد انتخاب شود درگیری‌ها بیشتر می‌شود اما با حضور دمکرات‌ها بعید به نظر می‌رسد رابطه دو طرف با این شکل و تاکتیک ادامه یابد هرچند که استراتژی کاهش نفوذ چین در آمریکا امری قطعی است.
از سوی دیگر درحالی که بعد از جنگ جهانی دوم و به ویژه بعد از فروپاشی شوروی آمریکا به دنبال جهانی سازی جهان در ابعاد مختلف از جمله اقتصادی بود اما سیاست‌های
ترامپ از جمله نوع واکنش به چین حرکت به سمت نوعی انزوا است. بنابراین در مجموع اگرچه ممکن است دو طرف در مقاطعی کوتاه به توافقاتی برسند و تنش کاهش یابد اما به نظر می‌رسد در بلند مدت گستره اختلافات بیشتر خواهد شد. به ویژه انتخاب مجدد دونالد ترامپ شرایط رابطه پکن و واشنگتن را پیچیده‌تر و با اختلافاتی عمیق‌تر مواجه خواهد کرد چرا که او نشان داده مایل نیست رابطه اقتصادی و سیاسی دو طرف به شکل فعلی
باشد.