عرصه سیاست در ایران چندان آشکار نیست

نزديک به 40 درصد مردم در دور گذشته انتخابات مشارکت داشتند و اين رقم نشان مي‌دهد که نمايندگان اين دوره نمي‌توانند همه گرايشات موجود در جامعه را بازتاب دهند. اختلاف‌نظر ريشه مشکلات کنوني کشور نيست تا با يکدست شدن مجلس بتوان انتظار بهبود اوضاع را داشت و افق روشني براي آينده در نظر گرفت. در واقع حل دشواره‌هاي معيشتي و مشکلات مردم نيازمند دگرگوني در الگوي حکمراني است. تجربه بشري نشان مي‌دهد که پاسخگويي، شفافيت، مسئوليت‌پذيري، مشارکت، رضايت و توافق، تبعيت از قوانين و مقررات و حاکميت قانون مشخصه‌هاي يک حکمراني خوب است و تا زماني که مدل حکمراني تغيير نکند همچنان دشواره‌هاي معيشتي در جوامع وجود دارد. فقر و بيکاري، شکاف طبقاتي و نابرابري اجتماعي را نمي‌توان با شعار حل کرد و اين نياز به تغيير در شيوه حکمراني دارد و حکمراني خوب هم نيازمند شناسايي ايده توسعه و اصالت يافتن آن است. حکمراني خوب زماني زماني تحقق پيدا مي‌کند که ما در مورد ضرورت توسعه به يک توافق برسيم، در ساختار کنوني و در جناح‌هاي سياسي هنوز در اصل توسعه به توافقي نرسيده‌ايم. وقتي از توسعه مي‌گويم منظور از آن گسترش سطح توانايي دولت و ارتقاي آن و بهبود شيوه مديريت منابع و امکانات براي پاسخگويي به نيازهاي جامعه است و توسعه‌گرايي در برابر توسعه‌طلبي قرار دارد. توسعه‌طلبي مي‌خواهد حوزه نفوذ نظامي را در منطقه گسترش دهد ولي توسعه‌گرايي به دنبال اين است که توانايي دولت و مشارکت جامعه را در عرصه‌هاي گوناگون اقتصادي، سياسي، اجتماعي و فرهنگي را گسترش دهد. مجلس يازدهم با چالش‌هاي متعددي روبه‌روست، وضعيت بحراني اقتصاد و کسري بودجه دولت به دليل تحريم شديد فروش نفت، بحران‌هاي عميق اجتماعي، کاهش سرمايه اجتماعي و اعتماد عمومي، تنش در عرصه سياست خارجي که با تلاش دشمنان براي به انزوا بردن کشورمان و تحريم‌هاي خصمانه آمريکا عليه ايران تشديد شده است و مشکلات منطقه‌اي چالش‌هاي پيش روي نظام و مجلس هستند. مجلس مي‌تواند تا سال آينده مشکلات را به دولت نسبت دهد، اما اين چاره کار نيست و بهتر است با نگاهي واقع‌بينانه به حل مشکلات اقتصادي بينديشد. مردم مي‌خواهند مشکلات معيشتي و اقتصاديشان حل و شرايط زندگي انساني‌تر براي آنان فراهم شود. اين انتظار بجايي است و در شرايط کرونايي و افزايش مشکلات معيشتي انتظار مردم جدي‌تر شده و مجلس و دولت بايد به اين مساله توجه جدي کنند. در اين مجلس برخي نمايندگان به دليل بي‌تجربگي از پختگي لازم برخوردار نيستند و به گونه‌اي رفتار مي‌کنند که در گذشته بي‌سابقه بوده است. براي مثال رفتار نمايندگان در بررسي اعتبارنامه نماينده مردم گچساران يا نوع برخورد آنان با وزير خارجه، حامل اين پيام بود که ما اهل تعامل نيستيم. اين رويه شرايط را بدتر مي‌کند. درحالي که اگر مجلس ايده تعامل داشته باشد نبايد به دنبال تسويه‌حساب جناحي باشد. طيف اصولگراي کنوني مجلس براي کسب قدرت در انتخابات 1400 تاثيرگذار هستند، عرصه سياست در ايران چندان آشکار نيست. تصميمات مهم و کليدي در حلقه‌هاي خاص رقم مي‌خورد شايد برخي از کساني که هدايت مجلس را برعهده دارند در حلقه‌هاي خاص باشند و بتوانند در انتخابات رياست‌جمهوري تاثيرگذار باشند. جريان محافظه‌کار در انديشه و فتح رياست‌جمهوري است و موفقيت اين جريان به مشارکت پايين و نبود يک رقيب جدي بستگي دارد. به نظر مي‌رسد نااميدي جامعه از تاثيرگذاري رياست‌جمهوري در بهبود اوضاع و پيش‌بيني سطح مشارکت پايين، فرصتي براي مجلس به وجود مي آورد تا در انتخابات 1400 تاثيرگذار باشد. البته اين موضوع کليت نمايندگان را در برنمي‌گيرد بلکه برخي حلقه‌هاي خاص را شامل مي‌شود.