روزنامه آفتاب یزد
1396/02/31
تفاوت پیروزی اصلاح طلبانه ما و شکست اصولگرایانه آنها
ما پیروز شدیم. تفکر اصلاحطلبانه پیروز شد تا تفکر اصولگرایانه شکست بخورد. شکستی که اگرچه 15 میلیون رای هم برای کاندیدای اصولگرایان به همراه داشت، اما به نظرم پیروزی ما ارزشی بیش از 23 میلیون رای روحانی داشت و سنگینی شکست آنها هم سنگین تر از یک شکست در آرا بود. چه بسا آنها که رای 15 میلیونی خود را نگاه می کنند، به آن ببالند و افتخار کنند. اما یک تفاوت مهم وجود دارد بین آرای ما و آنها، و بین پیروزی اصلاح طلبانه ما و شکست اصولگرایانه آنها. تفاوتی که عمقش خیلی بیشتر از 8 میلیون رای تفاوت بین روحانی و و رئیسی است.اصلاح طلبان 23 میلیون رای آوردند اما برای به دست آوردن این تعداد رای از اصول خود تخطی نکردند. روحانی، وعده بزرگی نداد. نگفت که یارانهها را زیاد می کند. نگفت که به بیکاران پول میدهد. نگفت که بیکاری را ریشه کن میکند. روحانی مثل چهار سال پیش بود. او دروغ نگفت. وعدههای عجیب و غریب نداد. شعارهای پوپولیستی نداد.
با اینکه مخالفانش میگفتند لغو تحریمها فایدهای برای مردم نداشت، در آخرین مناظره تلویزیونی باز هم از تلاش برای لغو باقیمانده تحریمها گفت. در نهایت هم رئیس دولت اصلاحات پیام داد و همه حامیان روحانی، آنها که مسیر تدبیر و امید و عقلانیت را انتخاب کرده اند، به امید آیندهای بهتر، به پای صندوقهای رای رفتند و حماسه آفریدند. روحانی اگر وعده افزایش یارانه و کارانه و ریشه کن کردن بیکاری میداد، شاید بیش از
23 میلیون رای هم میآورد. ولی او برای اعتماد مردم ارزش قائل شد و وعدهای نداد که غیرعملی باشد. اصلاحطلبان و اعدالگرایان برای کسب آرای مردم، از اصول اصلاحطلبانه خود تخطی نکردند و 23 میلیون رای خالص اصلاحطلبانه را با تاکید بر حرکت کشور در مسیر عقلانیت، و نه شعر و شعار، کسب کردند.
اما اصولگرایان برای کسب پیروزی به هر حربهای متوسل شدند. وعده سه برابر شدن یارانه دادند. گفتند به بیکاران ماهانه 250 هزار تومان پول میدهند. وعده غیرعملی ایجاد 5 میلیون شغل دادند. غذا و پول و به قول حسن روحانی، نبات امام رضا (ع) را به روستاها فرستادند. در شعارهای پوپولیستی و عوام فریبانه، از سلف خود احمدی نژاد هم سبقت گرفتند و به این فکر نکردند که چه رای بیاورند و چه رای نیاورند، تکلیف این همه انتظار انباشته شده در بین مردم، که حاصل این همه وعده و پول پاشی بود
چه میشود؟ به این هم اکتفا نکردند. قالیباف که در مناظره اول، اسحاق جهانگیری را مواخذه کرد که چرا به عنوان کاندیدای پوششی وارد عرصه انتخابات شده و وقتی قرار است به نفع روحانی کنارهگیری کند چرا وقت مردم را تلف میکند؛ خودش زودتر از جهانگیری به نفع رئیسی انصراف داد تا نشان دهد قول و گفتار اصولگرایانه، وقتی پای منافع در میان باشد، ارزشی ندارد. همانطور که پیش از انتخابات گفته بود کاندیدا نمیشود و بعد کاندیدا شد. قالیباف، بی ثباتی گفتار اصولگرایانه را در این انتخابات اثبات کرد. اما این پایان ماجرا نبود. اصولگرایان برای کسب رای، دست به دامن امیرحسین مقصودلو، معرف به تتلو شدند. همان خواننده زیرزمینی که چند ماهی هم در زندان بود. رئیسی، داماد علم الهدی، که هر دو با برگزاری کنسرت خوانندههای مجاز هم در مشهد مخالف بودند و در 4 سال اخیر، اجازه برگزاری یک کنسرت هم در مشهد نداده بودند، ناگهان شدند حامیموسیقی؛ آن هم از نوع زیرزمینی! دیدار تتلو و ابراهیم رئیسی، آخرین میخ بر تابوت اصولگرایان در انتخابات 96 و مهمتر از آن، ادعاهای اصولگرایانه آنها بود. اصولگرایان نشان دادند برای نیل به هدف، به اصول خودشان هم پایبند نیستند و شاید بهتر باشد در اسمشان هم تجدیدنظر کنند.
بله! تفاوت پیروزی اصلاحطلبانه ما و شکست اصولگرایانه آنها، در همین اصولی بود که ما اصلاح طلبان به آن پایبند ماندیم، اما اصولگرایان به آن پایبند نماندند. تفاوت رای ما و آنها عمیق تر از 8 میلیون رای است. تفاوتی به اندازه پایبند بودن و پایبند نبودن به اصول.
سایر اخبار این روزنامه
تفاوت پیروزی اصلاح طلبانه ما و شکست اصولگرایانه آنها
گردش آزاد اطلاعات؛ برگ برنده آقای رئیس جمهور
شکستن کمر عوام فریبی
موج سوم امید در راه گردشگری ایران
لبخند بورس به انتخاب دوباره روحانی
در بهار روحانی جای هاشمی خالیست
پیشتازی اصلاح طلبان در شورای شهر تهران
چوب لای چرخ دولت روحانی نگذارید
من رئیسجمهور همهمردم ایران هستم
پیروز انتخابات، مردم ایران و نظام جمهوری اسلامی هستند
لبیک به آقای وکیل