کورش الماسی آموزش و پرورش نهاد انسان‫ساز

بنابر شواهد بی‫شمار، نظام آموزش و پرورش بعد از گذشت چهار دهه از انقلاب آنگونه که انتظار می‫رود کارآمد نبوده است. در راستای کارآمدی نظام آموزش و پروش در این موجز به چند نکته کاربردی ارشاراتی کلی و مختصر می‫شود.
همانطور که می‫دانیم وظیفه بنیادین نهاد آموزش و پرورش، پرورش شهروندان از طریق آموزش در حوزه‫های گوناگون است. می‫توان این سوال را مطرح کرد پرورش شهروندان به چه منظور؟ پرورش شهروندان با این هدف که شهروندان بتوانند به عنوان یک عضو در آینده در مجموعه ای به نام جامعه در کنار و با مشارکت دیگر اعضا در راستای تحقق اهداف فردی از طریق راهکارها و اهداف جمعی از جمله ایجاد رفاه، آرامش و امنیت ایفای نقش کنند.
در دورهای گوناگون تاریخی تعاریفی خاص از اهداف و وظایف آموزش و پرورش ارایه شده است. شاید یک تعریف فرا زمانی و فرا فرهنگی این باشد که آموزش و پرورش نهاد انسان ساز(شهروند) است. چراکه بنابر شواهد تجربی، انسان از بدو تولد انسان(شهروند) نیست، بلکه موجودی همانند دیگر موجودات است. «انسان» به عنوان یک عضو (شهروند) جامعه مدنی، محصول زیست اجتماعی است. بنیادی‫ترین نهاد انسان‫ساز در جهان معاصر آموزش و پرورش است.
پر بیراه نیست اگر گفته شود که از آینده نسل هایی که در چند دهه اخیر متولد و رشد کرده‫اند باید نگران بود. چراکه در آموزش و پرورشی با اهدافی غیر کاربردی و عملکردی بسیار ناکارآمد تربیت و آموزش دیده‫اند.


کیفیت، کارآمدی و دست آوردهای نهاد آموزش و پرورش برجسته ترین نماد کارآمدی، آینده نگری، درک منافع ملی، صداقت کارگزاران و صاحب منصبان، فهم چیستی انسان و زیست اجتماعی و... یک دولت (حاکمیت) است. به تعبیری، آموزش و پروش جعبه سیاه حکومت‫ها است.
به منظور نجات انسانیت (شهروند اخلاق و قانون مند) ضروری است تا سیاست‫ورزان، صاحب‫منصبان، دلسوزان و... ایران زمین؛ رقابت‫ها، توهمات یا آرمان‫های غیر کاربردی، عدم صادقت‫ و... را کنار گذاشته و راهکارهایی عاجل برای سامان دهی، کارآمذی، هدفمندی و شفاف کردن وظایف نهاد آموزش و پرورش تدبیر کنند.
با توجه به وجود انواع موسسات به «اصطلاح آموزشی غیر دولتی» که درواقع به هیچ وجه اهداف اجتماعی ندارند بلکه صرفاً اهداف اقتصادی و سیاسی را دنبال می‫کنند، ضروری است تا پرسش شود، آموزش و پرورش، داریم یا نداریم؟
انسان به مثابه یک شهروند محصول مستقیم شرایط عینی زمان و مکان و نه امور، اندیشه‫ها و وقایع تاریخی یا رویاها و اهداف معطوف به آینده، است. بنابراین‫ آموزش و پرورشی که مبتنی بر اندیشه‫ها و وقایع تاریخی یا رویاهای معطوف به آینده باشد، بی‫شک منشاء جامعه آشفته و مدیریت کلان ناکارآمد خواهد بود.
آموزش و پرورش نهاد تولید خرد و فهم است. جایی که خرد و فهم باشد، خرافات جایی ندارد. جایی که خرافات نباشد، رفاه، آرامش، امنیت، شادی، توسعه،حاکمیت قانون، عدالت و... وجود خواهد داشت و بالعکس.
حضور و اتمام مراحل گوناگون در آموزش و پرورش باید پیش نیاز و شرط پذیرش شهروندی باشد. آموزش و پرورش تنها سلاح و راهکار مبارزه خرد مندانه، پایدار و کم هزینه با خرافات و جهل که ریشه بیشتر چالش‫های اجتماعی (فقر، عملکردفراقانونی، بی‫اخلاقی و...) و سختی‫های انسانی است، می‫باشد.
کاربردی و سودمند است، اگر آموزش و پرورش در جهان معاصر را اینگونه تعریف کنیم، به بیانی کلی و مختصر، هدف پرورش از طریق آموزش امور گوناگون انسانی و اجتماعی به شهروندان در سنین گوناگون به منظور ایجاد شناخت و دانش از امور عینی ملموس، قابل درک، قابل ارزیابی و سنجش وکاربردی است.
توسعه سیاسی و اجتماعی در امور گوناگون بدون فهم اهمیت و نقش بنیادی آموزش و پرورش به عنوان اصلی ترین نهاد مدنیت به مثابه نهاد انسان ساز (شهروند) بسیار دشوار خواهد بود . پربیراه نیست اگر گفته شود یگانه دلیل و عامل توسعه کشور کشورهای توسعه یافته جدایی تاریج از اذهان نخبگان آن جوامع و محدود کردن تاریخ در نظام آموزش و پرورش و آموزش عالی است.
کارآمدی، هدفمندی، واقع گرایی و... نهاد آموزش و پرورش می تواند کارگزاران و صاحب منصبانی را تربیت کند که منشاء کارآمدی، پایداری و اقتدار مدیریت کلان و توسعه همه جانبه کشور باشند.