زیان تغییرات سود بانکی بر اقتصاد


سید احسان خان دوزی

نایب رییس کمیسیون اقتصادی

یکی از کلیدی ترین متغیرهایی که هم در بحث واقعی و هم در بحث مالی تأثیر گذار است نرخ سود در اقتصاد است به نحوی که از آن به عنوان متغیر تعادلها یا عدم تعادلهای بخش واقعی و بخش مالی نام میبرند.این متغیر نه تنها میتواند موجب عدم تعادل بین دو بخش تولید و قیمت هادر اقتصاد شود بلکه نرخهای سود متفاوت بین خود بازارهای مالی میتواند تنظیم بین بازارهای مالی را نیز تحت تأثیر خود قرار دهد.

به همین جهت مدیریت نرخ سود چه از جهت تنظیم روابط بین مالی چه از جهت تنظیم مناسبات بین بخش واقعی و مالی اقتصاد حائز اهمیت است ویکی از مهمترین سوالاتی که در اقتصاد اسلامی باید پاسخ دهیم این است که این متغیر و ابزارهای کنترلی آن از نظر اقتصاد اسلامی چیست و با چه ابزارهایی میتوان این متغیر را تحت تأثیر قرارداد.

اتفاقی که در شرایط فعلی رخ داده این است که نرخهای سود در بازارهای مختلف بدون یک مرجع سیاست گذاری واحد در حال تغییر است این کار موجب نوسانات و تلاطمهای زیادی بین بازارهای مختلف میشود به عبارت دیگر ممکن است نرخهای سود افزایشی باشد که موجب عدم جذابیت فعالیت در بخش واقعی اقتصاد میشود بنابراین خود این به مانعی برای رونق تولید تبدیل میشود. این اتفاقی است که در ماههای ابتدایی ۹۹ با بالا رفتن غیر متعارف سود در بازار سرمایه در اقتصاد ایران رخ داد و بسیاری از فعالیتهای تولیدی اساساً جذابیت خود را از دست دادند. بنابراین صاحبان سرمایه هم ترجیح میدهند سرمایه خود را در بازار داراییها و به صورت غیر مولد به گردش در بیاورند این کار اساساً با هدفگذاری های رشد تولید و اشتغال در جهش تولید هم هیچ تناسبی ندارد.

در این ماهها تشتت سیاستگذاری در حوزه نرخ سود باعث شده تا بین خود بازارهای مالی نیز شاهد تلاطمهای بی ضابطهای باشیم که با یک تصمیم بانک مرکزی درباره افزایش نرخ سود بازار بین بانکی این علامت و سیگنال به بازار داده میشود که احتمالاً نرخهای سود در خود بازار بانکی نیز افزایش خواهد یافت و بسیاری از سرمایه گذاران ریسک گریز ترجیح میدهند سرمایه خودشان را به بانکها برگردانند و از بازارهای مالی دیگر خارج کنند. اما اتفاقی که در فروردین ماه افتاده بود برعکس این اتفاق بود. در آن ماه با کاهش یکباره نرخ سود به ۱۵ درصد که به اشتباه توسط بانک مرکزی و به صورت یکباره اعمال شد بسیاری از کسانی که در بانکها سرمایه گذاری کرده بودند ترجیح دادند که وارد بازارهای دیگری شوند. این وضعیت سینوسی بین سیاستگذاری نرخ سود در بازارهای مختلف حتماً برای اقتصاد ایران آسیب زننده و شکننده است و فضای فعالیت اقتصادی را کوتاه بینانه تصویر میکند و در این اقتصاد سرمایه گذاران به سفته بازان کوتاه مدت بازار داراییها تبدیل میشوند بدون اینکه کمکی به فعالیتهای تولیدی و سرمایه گذاریهای بلند مدت در بازار بکنند.

راه چاره نیز این است که بر اساس تجربیات بین المللی از کمیتههای ثبات مالی استفاده کنیم که وظیفه آنها این است که مدیریت هماهنگی را بین نرخهای سود در بازارهای مالی متفاوت و ابزارهای مالی که در بازارهای مختلف وجود دارند انجام دهند.