بورس؛ آخرش چه می‌شود؟

بازار بورس کشور از دو هفته اخير، روزهاي سختي را سپري مي‌کند، بيشترين آثار و تبعات اين ريزش غيرطبيعي را سهامداران خرد و عامه مردم تحمل مي‌کنند. عوامل متعددي باعث سقوط شديد قيمت سهام در بازار سرمايه شد؛ اما مهم‌ترين اين عوامل را بايد در بي‌اعتمادي سهامداران جست‌وجو کرد که آغاز آن نيز از اظهارنظرهاي غيرمسئولانه مقامات مثلا مسئول و ناهماهنگي ميان آنها بود. هرچه بود، اکنون هزاران ميليارد سرمايه سهامداران خرد، کاهش پيدا کرده و آنچه محرز است اين يک اصلاح يا ريزش طبيعي نيست، يعني نتيجه مستقيم و ناگزير سرعت رشد شديد شاخص، کندشدن و سرعتي معمول بود، نه کاهش سريع و شديد قيمت‌ها، حتي سهم‌هايي که چند روز قبل، صف خريدهاي ميليوني داشتند، اکنون با 30 يا 40 درصد زير قيمت، خريدار ندارد. نه بيم جنگي در پيش است و نه هيچ خبر منفي اقتصادي در حد سقوط 500هزار واحدي شاخص، که بخواهيم شاهد چنين سقوط و خسران تاريخي باشيم، اما سوال اصلي سهام‌داران اين است که چه اتفاقي در حال رخ دادن است؟ دليل اين سقوط قيمت‌ها و صف‌هاي فروش در بورس چيست و چه بايد کرد؟ دليل، فقط يک کلمه است: «کاهش اعتماد سهامداران»، که تمايل به خروج سرمايه‌ها از بورس را ايجاد کرده و تمايل به سرمايه‌گذاري و تقاضا را کاهش داده است. بنابراين راهکار هم فقط در دست دولت است؛ البته اگر تمايلي به يازگشت اعتماد ازدست‌رفته و ترميم سرمايه اجتماعي داشته باشد. البته شايعاتي هم مبني بر اقدامات سلبي يا ايجابي مخالفان دولت براي زمين‌زدن او نيز شنيده مي‌شود، که خيلي بعيد به‌نظر مي‌رسد که مخالفان دولت ندانند، اين عرصه جاي زمين‌زدن دولت نيست، چرا که هرگونه تلاش براي ايجاد نارضايتي در جامعه چند ده‌ميليوني سهامداران بورس با هدف نارضايتي آنها به دولت، به کليت نظام و منافع ملي آسيب خواهد زد. همچنين نبايد ذوق‌زدگي دشمنان و رسانه‌هاي معاند از سقوط بازار سرمايه را دست‌کم گرفت؛ اقتصاد ايران پس از دهه‌ها درگيري با سرطاني به‌نام نقدينگي سرگردان و مضر- که رهبر انقلاب نيز تيزبينانه مکررا به آن اشاره کردند- با انتقال تاريخي عموم مردم و سرمايه‌ها از بازارهاي کاذب و نامولد به سمت بازار مولد و سازنده بورس، درحال حل اين بيماري کشنده بود که مجموعه‌اي از عوامل و اقدامات، دانسته و نادانسته، مغرضانه يا بدون غرض، درحال منصرف کردن مردم از اين تغيير مثبت تاريخي هستند. دشمنان خارجي نيز طبيعي است از انتخاب صحيح راه و رونق و رفاه کشور، خشنود نباشند و چه بسا آنها نيز در اين راه درست، موانعي ايجاد کنند. دولت بايد همانطور که به‌درستي مشوق و بسترساز ورود ميليون‌ها هموطن براي به بازار سرمايه شد، امروزه نيز به فوريت از بازار سرمايه و در واقع از ملت خود حمايت کند، تا شايعات را باطل و دشمن خارجي را نااميد کند، تا ثابت کند که برخلاف شايعات، عامدانه و دستوري در بازار مداخله و دستکاري نکرده است. اين حمايت هيچ منافاتي با اصول اقتصاد و بازار آزاد ندارد و البته در ميان‌مدت ضمن توسعه آموزش‌هاي عمومي سرمايه‌گذاري و کمک به حضور غيرمستقيم سهامداران خرد، فکري عاجل نيز براي رفع تصدي‌گري و بنگاه‌داري خود و مردمي‌سازي واقعي اقتصاد نيز بکند. همچنين، بجاست يادآور شويم که بد نيست دولت، قدري هم به فکر مديريت منابع موجود، کوچک‌سازي دولت و کاستن از هزينه‌هاي مازاد و غيرضرور خود نيز باشد. به‌هرحال، دولت براي گذران امور خود به بازار سرمايه نياز دارد؛ چنانکه اين برنامه‌ريزي را براي امسال کرده است. اين يک واقعيت است که تقريبا همه حقوقي‌هاي بازار متعلق به دولت‌اند و کسي جز آنها نمي‌تواند از بازار حمايت کند تا بازار به تعادل برسد و سپس از هفته آينده، روند صعودي خود را به صورت معقول با سرعت مطمئنه آغاز کند.