دولت رفاه

رامین نخستین انصاری- با در نظر گرفتن تحولات اقتصادی کشور بسیاری از خانواده ها، امروز به دلیل بحران فعلی اقتصاد با مشکلات مالی قابل توجهی روبرو هستند. موقعیت اقتصادی یک خانواده بر روند زندگی و روابط متقابل اعضای خانواده تاثیر منفی
بر جای گذاشته است. از جمله تاثیر بیکاری و تورم
بی‌سابقه و در نتیجه بروز فقر بر روند خانواده‌های ایرانی غیر قابل کتمان است. خانواده‌ها معمولاً هنگام مواجهه با مشکلات اقتصادی و کسب و کار و معیشت، تمرکز خود را از دست یافته می‌بینند و امید بی‌معنی می‌شود و افسردگی و تنش بین اعضای خانواده افزایش می‌یابد. در صورتی که رفاه و توسعه فرایندهای خانوادگی را بهبود می‌بخشد. کاهش قدرت اقتصادی در نزدیک به دو دهه گذشته فشارهای مالی قابل توجهی را بر بسیاری از خانواده‌ها وارده کرده است و اعضای خانواده‌ها از نظر فشار مالی و کاهش فرصت‌های شغلی برای دستیابی به اهداف آموزشی و فرهنگی و اجتماعی با مشکلات جدی روبرو هستند. ابعاد تجربه بحران اقتصادی
کشور برای مردم سخت و غیر قابل قبول و غم انگیز


است. ذکر این نکته حائز اهمیت است که
تصمیمات جامعه سیاسی و اصول اساسی که تئوریهای خاص بر اساس آنها بنا شده است بر پیچیدگی‌های شرایط حاکم بر عرصه اقتصادی و اجتماعی و اخلاقی جامعه افزوده است و در این میان هیچ کس پاسخ گو نیست. تحولات در زندگی اجتماعی منجر به تغییر در نیازهای اجتماعی می‌شود. بنابراین، مشکلات و
راه حل‌های آنها نیز تغییر می‌کند. سیاستگذاری‌های
تحقق یافته، نه تنها تاثیرات مهمی بر زندگی اقتصادی مردم نداشته، بلکه بر ساختار اجتماعی نیز اثرات ویران‌کننده ای گذاشته است. با هدف حل مشکلات اجتماعی و تضمین رفاه از طریق سیاستگذاری‌های درست و واقع بینانه و بر اساس منافع ملی، می‌توان، مفهوم دولت رفاه را برای مردم پدیدار کرد. دغدغه‌های سنتی و رویکردهای غیر منطقی باعث ایجاد بحران اقتصادی می‌شود. سیاست‌های اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی باید مبتنی بر تهیه راه حل‌هایی برای رفع نیازهای زندگی اجتماعی و اقتصادی باشد. دیده می‌شود که از روشهای سنتی و غیر علمی برای برآوردن نیازهای اجتماعی و بر طرف شدن مشکلات اقتصادی مردم استفاده شده است. دوره‌ای که با شعار امید و بهبود شرایط اقتصادی آغاز شد، باعث ایجاد مشکلات اجتماعی گوناگونی شد و جامعه سیاسی به دنبال راه حل‌هایی برای رفع مشکلات کشور به دلیل عدم توجه به شرایط اجتماعی ناشی از انفجار اطلاعات در ایجاد تعادل بین اقتصاد و سیاست‌های اجتماعی وفرهنگی و سیاسی و حق و حقوق شهروندی کارنامه موفقی از خود بر جای نگذاشت و در نتیجه باعث پدیدار شدن شرایط منفی زندگی و کار و گسترش فقر گردید. جامعه سیاسی در مواجهه با تغییر در ساختار جمعیتی و روند رو به رشد تحولات در جامعه، درک منطقی و علمی و حرفه‌ای
در تمامی عرصه‌های مرتبط با زندگی مردم
راه حل مناسبی اتخاذ نکرد. اقتصاد بازار
آزاد به دلیل خطاهای دولت به تعادل اقتصادی و اجتماعی آسیب رساند. عدم درک درست از اقتصاد در تضمین رفاه اجتماعی منجر به ظهور فقر شد. رویکرد غلط دولت منجر به نتایج منفی شد و در نهایت با منطقی که کشور در شرایط جنگی قرار دارد با اتخاذ یک الگوی عجیب، دولت مداخله گرتر شد تا اینکه انتظارات و نیازهای اجتماعی مردم را برآورده کند. دولت شخصیت حل مشکلات مردم را ندارد. رویکرد دولت برای تامین رفاه اقتصادی و اجتماعی نتوانست رشد اقتصادی را تامین کند. اگرچه وضعیت و شرایط دولت به دلیل تحریم‌های امریکا متفاوت بود ولی عدم دیالوگ با مردم و مصلحت اندیشی و عدم مبارزه جدی با فساد و قاچاق کالا و
محافظه کاری بیش از حد دولت، تاثیرات جبران ناپذیری بر جامعه بر جای گذاشت و منجر به بی‌اعتمادی ملت به دولت شد. دولت امید باید دولت رفاه و دولت عمل به وعده‌های خویش به مردم می‌شد ودر جستجوی راه حل‌ها برای رفع نابرابری‌ها ناشی از فساد و رانت برای غلبه بر مشکلات عمل می‌کرد. انتظارات ملت برای تحقق عدالت اجتماعی، برابری فرصت برای هر فرد بدون از بین بردن آزادی‌ها و اطمینان از توزیع عادلانه درآمد است. به طور خاص، هدف از عدالت ارائه خدماتی مانند آموزش، تامین اجتماعی، فرصتهای برابر و دستمزد منصفانه است. فراهم کردن تعادل اجتماعی با از بین بردن اختلافات اجتماعی و طبقاتی امکان پذیر است.