روزنامه ابتکار
1399/06/13
ژوبین صفاری زنگ خطر حذف طبقه متوسط
پراید 100 میلیونی شد، سکه بالای 11 میلیون و متوسط قیمت هر متر مسکن در تهران حدود 23 میلیون تومان شده است. طی ماههای گذشته از این دست خبرها به وفور شنیده میشود. گوش مردم به شنیدن بالا رفتن قیمتها بیحس شده است. انقدر که دیگر حتی با تعجب نسبت به آن واکنش نشان نمیدهند. اما نکته غمانگیز این است که هر کس به هر اندازه که پول دارد باید آن را از ریال به کالایی تبدیل کند تا از تورم افسارگسیخته جا نماند. اما سوال اینجاست که مسئول این شرایط چه کسی یا چه کسانی هستند؟ مردم به طور دقیق تاوان چه چیزی را برای معیشت سخت خود می پردازند؟ آنچه مشخص است مردم به طور مستقیم در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کردند تا به زعم خودشان تورم تک رقمی سال های 94 و 95 تداوم یابد و به قول اسحاق جهانگیری حرکت کند ماشین اقتصاد تندتر شود. آنچه امروز لمس می کنند سختی بدون چشم انداز در شرایط زندگی شان است. این تورم اما در ادامه تبعات بیشتری خواهد داشت. زمانی که قدرت خرید مردم افزایش پیدا نکند با مستهلک شدن آنچه که امروز دارند دیگر توان جایگزینی آن را ندارند. استانداردهای زیستی مردم ایران در دهه پیش رو تقلیل پیدا میکند و تبعات این موضوع از بین رفتن تدریجی طبقه متوسط است که همواره در بزنگاه های اجتماعی و سیاسی نقش پررنگی ایفا کردهاند.دورنمای حذف طبقه متوسط از جامعه ایرانی البته چیزی نیست جز انفعال و سرخوردگیای که هرچند در کوتاه مدت ممکن است منجر به عصیان نشود اما درنهایت جامعه را دچار آشفتگی و خشونت روزافزون میکند. این بیتفاوتی که در بعد کنش سیاسی در انتخبات مجلس یازدهم خود را نشان داد دیگر نمیتواند با حاکمیت در پیشبرد اهدافش همراهی و همدلی داشته باشد. در این شرایط دیگر حتی تصمیم های درست از سوی مسئولان نیز با دیده تردید نگریسته میشود. بازنده این بیاعتمادی کل جامعهای است که اگر سخنش در یک فرآیند همدلانه شنیده نشود، به خشونت متوسل خواهد شد و درنهایت خود نیز قربانی آن خواهد شد. در این بین محدودیت رسانهها میتواند به تکمیل زنجیره بیاعتماد کمک کند. به واقع اقتصاد ارتباط تنگاتنگی با آزادی رسانهها برای پیگیری نارساییها دارد. نمونه عینی تنگ شدن فضای رسانهای کشور را میتوان در موضوع روستای ابوالفضل و بازداشت خبرنگار منتشرکننده گزارش این روستا به وضوح دید که حتی یک گزارش ساده از یک بیتدبیری برتافته نشد.
درنهایت اما آنچه بیش از پیش میتواند جامعه ایران را به سمت نا امیدی و حتی نابسمانی سوق دهد نداشتن یک چشمانداز مشخص از شرایط آینده است. در این جامعه بیچشم انداز حتی نمیتوان انتظار مولد بودن در اقتصاد را داشت. شرایط زمانی به بحران نزدیک میشود که مردم دیگر حتی برای تغییراتی که از مجرای دموکراتیک مانند صندوق رای به آن امید داشتند رنگ ببازد. به نظر میرسد زنگ خطر این بحران از مدتها پیش زده شده است. شاید بهتر باشد این زنگ خطر زودتر از همیشه شنیده شده و به جای گفتار درمانی برای آن چاره ای شفاف و عملی اندیشیده شود.
سایر اخبار این روزنامه
وزارت بهداشت به ادعای مضرات «شیر» برای استخوان واکنش نشان داد
صداوسیما علیه سلامت
ژوبین صفاری
زنگ خطر حذف طبقه متوسط
آیا فیلمهای توقیف شده میتوانند در شبکه نمایش خانگی اکران شوند؟
از «قاچاق» تا «اکران آنلاین»
چرا ارتباط با امارات برای اقتصاد ایران مهم است؟
پشت پرده صفر شدن صادرات نفت ایران
توزیع واکسن آنفولانزا پیش از پایان شهریور آغاز میشود
خرید واکسن آنفولانزا با کارت ملی
«ابتکار» نتایج تداوم روند نابسامان اقتصادی را بررسی میکند
سردرگمی مردم در بازار آشفته اقتصاد
اعضای برجام در نشست کمیسیون مشترک، علیه آمریکا همصدا شدند
پیروزی برجامی بر آمریکا در جبهه وین
وعده رئیسجمهوری و وزیر ارتباطات به دانشآموزان
«شاد» رایگان میشود
۶۲ روز تا انتخابات آمریکا بحرانهایی که شانس ترامپ را برای پیروزی کم میکند
بررسی تحولات لبنان در گفتوگو با عبدالرضا فرجیراد
نقشه ماکرون برای لبنان؛ نفوذ فرانسه در شام احیا میشود؟