دست‌فرمانِ بي‌تدبيري با حذف نام بازرگان

خبر مخالفت عيسي فرهادي، فرماندار تهران را با نامگذاري خياباني در تهران به نام‌هاي «مهندس مهدي بازرگان» و «اعظم طالقاني»، آن هم به اين دليل بي مايه‌اي که مردم تهران بازرگان و طالقاني را نمي‌شناسند، مي‌توان از منظر و نظرهاي گوناگون مورد واکاوي قرار داد.1- محتمل است که جناب فرماندار تحت تاثير ديگران، با اين مصوبه شوراي شهر مخالفت کرده و در بن‌بست دليل‌تراشي، به کاهدان زده باشند. در اين وضعيت، از منظر اخلاقي صداقت ايشان در برابر علامت سوالي بزرگ قرار مي‌گيرد. فرض بر اين است که فرماندار دولت تدبير! و اميد براي رهايي از فشارها و لغو اين مصوبه شوراي شهر، تدبير و تدبر خود را به کار مي‌اندازد تا وجاهت مخالفت خود با نامگذاري را به منصه ظهور برساند!!2- از منظر ديگر مي‌توان گفت که آنچه ايشان براي مخالفتشان بيان کرده‌اند، اعتقاد و اجتهاد جناب فرماندار است‌. فرمانداران علي‌القاعده مي‌بايست درک درستي از تاريخ تحولات سياسي و اجتماعي و تاريخ معاصر ايران، بالاخص تاريخ انقلابي که نظام مستقر و تثبيت‌شده جمهوري اسلامي ايران، برآمده و محصول آن انقلاب است، داشته باشند. فرماندار شهرستاني که پايتخت يا سياسي‌ترين شهر کشور در آن واقع شده است، نيازمند توجه لازم به مسائل به مراتب بيشتر از ديگر فرمانداران کشور است. با اين مقدمه، اين سخن که مردم تهران «مهدي بازرگان» و «اعظم طالقاني» را نمي‌شناسند، دليل عجيب و ناکامل و ناتمام جناب فرماندار از کشور و شخصيت‌هاي برآمده از نظام، مردم تهران، تحولات سياسي بعد از انقلاب در تهران و برجستگي نام‌هاي بزرگي چون بازرگان و طالقاني را نمايان مي‌سازد.3- اگر از منظري ديگر بنگريم و اين پديده را مورد واکاوي قرار دهيم، البته نمي‌توانيم و نمي‌بايست اين ماجرا را به عدم درک درست جناب فرماندار و مسائل مربوط به شخص ايشان تقليل داد. اگر رئيس‌جمهور روحاني و دولت تدبير و اميد، در «ديگري‌سازي» با گفتمان ايران ويران‌کن اصولگراي افراطي، در عرصه‌هاي سياست، اقتصاد، فرهنگ و... سر برآورد و جنبش اصلاحي ملت ايران، روحاني را از آن جهت که نماد و نمود اين گفتمان و پيش‌برنده اهداف و برنامه‌هاي جنبش اصلاحات و راهبران آن شناخته و به ايشان راي دادند، انتصاب استاندار البرز در دولت دوم معجزه هزاره سوم! به‌عنوان فرماندار پايتخت، چه نسبتي با تدبير و اميد مي‌تواند داشته باشد؟بالاخص آنگاه که کليپي توهين‌آميز از ايشان خطاب به جناب مستطاب رئيس دولت اصلاحات - راهبر جنبشي که دولت را بر سر کار آورد - منتشر شد.
موخره
بديهي است که در شرايطي که مردم، کشور و دولت، در زير بي‌سابقه‌ترين تحريم‌هاي خارجي، مشکلات اقتصادي و بيماري کرونا قرار دارند، پرداختن به موضوعاتي از اين دست، اولويت و دغدغه مردم، دولت و حتي خانواده بزرگان نامبرده بازرگان و طالقاني نباشد. اما آيا مي‌توان از سياست‌بازي‌هاي اعتمادسوز و اميدکش و ناوفاداري‌هاي رنگارنگ و متوالي نهاد (دولت) برآمده از جنبش اصلاحي چشم‌پوشي کرد؟ به چه قيمتي و چرا؟