وعده 7 ساله به شیوخ ابوظبی دعوای خانوادگی در «زمین گرم» و سرانجام «دل»


 
 
 


سفیرآمریکا در اسرائیل: 7سال طول می کشد تا امارات اولین جنگنده اف 35 را دریافت کند 
وعده 7 ساله به شیوخ ابوظبی! 
 
اظهارات سفیر آمریکا در مناطق اشغالی درباره موضوع تحویل جنگنده‌های اف ۳۵ به حاکمان سازشکار امارات، آب پاکی را روی دست آن ها برای تحویل فوری آن ریخت.به گفته دیوید فریدمن ، حدود هفت سال طول خواهد کشید تا امارات اولین جنگنده اف 35 را دریافت کند. از زمانی که خبر عادی سازی روابط امارات متحده عربی با رژیم صهیونیستی منتشر شد، خبر فروش هواپیمای اف 35 از سوی آمریکا به امارات نیز به طور موازی در رسانه ها دست به دست شده است. خبری که بسیار ضد و نقیض مطرح شد از این قرار بود که امارات متحده عربی به شرط فروش هواپیماهای اف 35 از سوی آمریکا به این دولت حاضر به عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی شده است. هر چند این خبر همه ماجرا نبود اما خلاصه موضوع این بود که یکی از شرط های امارات متحده عربی برای امضای توافقنامه عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی، دستیابی به هواپیماهای اف35 بوده است.طی پنج سال اخیر بین کشورهای منطقه غرب آسیا، رقابتی جدی بر سر خرید هواپیماهای اف 35 وجود داشته است. با توجه به این که توافق استراتژیک نظامی ایالات متحده با رژیم صهیونیستی مبنی بر تبادل جدیدترین سلاح های پیشرفته بین دو طرف با رعایت توازن منطقه ای از سال 2017 در جریان بوده است ایالات متحده قرارداد واگذاری دست کم 30 فروند از این هواپیما را به صهیونیست ها داده اما پس از رژیم صهیونیستی که هم اکنون این هواپیما را در نیروی هوایی خود عملیاتی کرده است، کشورهای ترکیه، امارات متحده عربی و عربستان سعودی رقابت شدیدی را بر سر دستیابی به این هواپیما آغاز کرده اند.ترکیه با آن که تا تحویل یک فروند هواپیمای اف 35 پیش رفت، اما به دلیل خرید سامانه موشکی اس 400 از روسیه ، از سوی آمریکایی ها تحریم شد و آمریکا اعلام کرد دیگر به هیچ وجه این هواپیما را به ترک ها نخواهد فروخت.عربستان نیز از زمان آغاز جنگ یمن به شدت به دنبال دستیابی به اف 35 بود. سال 2017 طی سفر دونالد ترامپ به ریاض قرارداد تسلیحاتی بزرگی میان عربستان سعودی و ایالت متحده منعقد شد اما آمریکایی ها با وجود عقد این قرارداد که بخش قابل توجهی از مشکلات اقتصادی آن ها را حل می کرد حاضر به واگذاری این هواپیما به سعودی ها نشدند چرا که مورد اعتراض صهیونیست ها قرار گرفت اما امارات متحده عربی، سومین دولت خواستار اف 35 بود که چندان مورد توجه آمریکایی ها قرار نگرفت. آمریکایی ها با بازی های سیاسی درخواست های امارات متحده عربی را جدی نگرفتند و در رفت و آمدهای اماراتی ها بیشتر آن ها را مشغول مسائل حاشیه ای کردند. در این درخواست هم رژیم صهیونیستی مهم ترین مانع دستیابی امارات متحده عربی به هواپیمای اف 35 بود.حالا گفته های سفیر آمریکا در مناطق اشغالی نشان می دهد که اف35 وعده ای سرخرمن بیش نبوده است. در پی تناقض در اظهارات مسئولان  اسرائیلی درباره فروش تسلیحات نظامی پیشرفته به ابوظبی به عنوان یکی از بندهای توافق صلح میان دو طرف، پیشتر نیز وزیر اطلاعات رژیم صهیونیستی اعلام کرده بود که مخالف فروش جنگنده های اف ۳۵ ساخت آمریکا به امارات است.
 
 
 
دعوای خانوادگی روی «زمین گرم»
سریال شبکه سه با بازی خوب علیرضا خمسه، اصغر همت و نادر فلاح، به شب‌های پایانی نزدیک می‌شود
 
تا به حال 18 قسمت از سریال «زمین گرم» به کارگردانی سعید نعمت‌ا... روی آنتن رفته و قرار بوده قسمت 19 سریال دیشب پخش شود. این مجموعه به دلیل مضامین اخلاقی و مذهبی که دارد، ماه محرم روی آنتن رفته است. سریال «زمین گرم» مانند «برادرجان» آخرین سریالی که به قلم نعمت‌ا... در تلویزیون دیده بودیم، با تمرکز بر یک قصه برادرانه داستان خود را روایت می‌کند.  در ستایش خانواده و اهمیت حق‌الناس همان طور که قبلا به این موضوع پرداختیم، این که «خانواده» در آثار سعید نعمت‌ا... جایگاه ویژه‌ای دارد و نشان دادن احترامی که آن‌ها برای همدیگر قائل هستند یا فداکاری‌هایی که به خاطر یکدیگر انجام می‌دهند در بستر قصه، جزو ویژگی‌های مثبت و ثابت در آثار اوست. در سریال «زمین گرم» رابطه «علی یار» با پدربزرگش «یارعلی» و حتی پدر بدسابقه‌اش «استوار» نمونه‌هایی از این احترام و ارزش ا‌ست که او برای اعضای خانواده‌اش قائل است. «علی یار» به خاطر برادرزاده‌ اش از خودگذشتگی می‌کند و همه تلاشش را می‌کند تا او با پول حرام و دزدی بزرگ نشود. موضوع حق‌الناس و حرام و حلال هم از مسائلی است که معمولا در آثار او، تاکید زیادی روی آن وجود دارد. فارغ از نوع پرداختن به این موضوعات، بیان آن‌ها ارزشمند است. درگیری تکراری «فروغ» و «علی یار» قصه سریال «زمین گرم» با وصیت «اصلان» و تغییراتی که این وصیت در زندگی «علی یار» ایجاد کرد، آغاز شد و بعد از آن با اختلاف «فروغ» و پدرش با «اصلان» و «استوار» ادامه یافت. یکی از ایراداتی که در قصه «زمین گرم» وجود دارد این است که پس از پیدا شدن سروکله «استوار» در زندگی «علی یار» و همسرش، مدام شاهد درگیری این زوج با یکدیگر بر سر نادیده گرفتن یا نگرفتن «استوار» بوده‌ایم. در قسمت‌های گذشته پافشاری «علی یار» برای مراقبت از پدرش و به دنبال آن مخالفت «فروغ» و «ماجد» با این شخصیت تکرار شده، تا جایی که این درگیری جذابیت اش را از دست داده، به تکرار افتاده است و جای خالی اتفاقاتی که قصه را پیش ببرند احساس می‌شود. یکی دیگر از ایرادهای قصه، اتفاقاتی است که به اندازه‌ای سرسری رخ می‌دهند که در نظر مخاطب باورپذیر نیستند. به عنوان مثال تحول «فروغ» یا علاقه‌ای که میان او و «علی یار» شکل می‌گیرد، ناگهانی اتفاق می‌افتد و مخاطب به خوبی انگیزه‌های این شخصیت‌ها از تغییرات مهم و اساسی‌شان را درک نمی‌کند. همان دیالوگ‌های همیشگی سعید نعمت‌ا... بیش از هر چیز، با سبک دیالوگ‌نویسی خاصی که دارد شناخته می‌شود. دیالوگ‌هایی که او برای شخصیت‌هایش می‌نویسد آهنگین است و کنایه دارد. یکی دیگر از ویژگی‌های دیالوگ‌های او تکرار است. مثلا وقتی شخصیت‌ها با یکدیگر در حال گفت‌وگو یا بحث هستند، یکی از شخصیت‌ها برای تاکید روی منظور صحبت خود یا تاثیر بیشتر حرفش، کلمه خاصی را چند بار تکرار می‌کند و جمله‌هایش را یکی پس از دیگری با تاکید روی آن کلمه می‌گوید. نعمت‌ا... معمولا برای شخصیت های قصه‌اش از اسم‌هایی استفاده می‌کند که شاید کمتر شنیده باشیم. «ماجد»، «استوار» و «علی یار» در «زمین گرم» نمونه‌ای از اسامی خاص او هستند. بنابراین «زمین گرم» را این نظر نمی‌توان نسبت به دیگر آثاری که نعمت‌ا... نگارش فیلم نامه‌شان را برعهده داشته، متفاوت دانست. خوب‌ها: خمسه، همت و فلاح «فروغ» و «علی یار» دو شخصیت اصلی قصه هستند که مرجان شیرمحمدی و صادق برقعی نقش آن‌ها را ایفا می‌کنند. صادق برقعی که سابقه بازی در تئاتر دارد و اکنون با «زمین گرم» اولین حضور خود را در تلویزیون تجربه می‌کند، در نقش شخصیت اصلی سریال بازی کاملا متوسطی داشته و نتوانسته با این مجموعه در اولین کار تصویری خود به اصطلاح گل کند. مرجان شیرمحمدی در قسمت‌های گذشته سریال نسبت به ابتدای آن بازی روان‌تری از خود به نمایش گذاشته، اما به طور کلی نمی‌توان از بازی او در نقش «فروغ» به عنوان یکی از بازی‌های خوب سریال یاد کرد و این نقطه ضعف به ویژه در قسمت‌های اول سریال بیشتر به چشم می‌آمد. نادر فلاح که قبلا در فیلم «درخونگاه» تجربه بازی در نقش یک بیمار روانی را داشته در این سریال هم مشابه آن نقش را بازی کرده و در نقش چنین شخصیت خاصی بازی خوب و باورپذیری داشته است، علاوه بر او علیرضا خمسه به عنوان یک شخصیت روستایی درستکار و اصغر همت در نقش یک پدر زخم‌خورده و تنها، بازی‌های خوبی داشته‎اند. کامران تفتی که آخرین بار در سریال «برادرجان» نقشی منفی را بازی کرده بود، در «زمین گرم» هم یکی از شخصیت‌های قلدر و بی‌رحم سریال یعنی «اصلان» را برعهده داشته و بازی متفاوتی از خود به نمایش نگذاشته است.       «دل» سرانجام تمام شد! نگاهی به پایان‌بندی سریال منوچهر هادی و مرور اتفاقاتی که واکنش منفی مخاطبان را برانگیخت نویسنده: مائده کاشیان    سریال پرحاشیه «دل» دیروز بالأخره در قسمت چهلم به پایان رسید و سرنوشت شخصیت‌های اصلی آن روشن شد. این مجموعه از همان قسمت‌ های ابتدایی تا قسمت‌های پایانی، به دلایل مختلف و از سوی مخاطبان و منتقدان مورد انتقاد بود. صحبت‌های سعید راد به عنوان بازیگر این سریال هم در آستانه انتشار قسمت پایانی، باعث شد موج تازه‌ای از واکنش‌های منفی به سوی «دل» روانه شود. در گزارش امروز پس از بررسی اجمالی اتفاقات قسمت پایانی، به مرور انتقادات پرتکرار درباره این مجموعه می‌پردازیم. پایان قابل پیش‌بینی سریال «دل» همان طور که انتظار می‌رفت، به نقطه پایان رسید و اتفاق غافلگیرکننده یا خاصی نداشت. در این مجموعه هم به سبک بسیاری از سریال‌های تلویزیونی و غیرتلویزیونی، آدم‌های بد به سرنوشتی که برای آن‌ها دور از انتظار نبود، گرفتار شدند و آدم‌های خوب و بی‌گناه قصه هم پاداش خوبی خود را گرفتند. با همه اتفاقات ریز و درشتی که از ابتدا بر سر وصال «آرش» و «رستا» رخ داد ، پیش‌بینی سرنوشت این دو شخصیت در پایان قصه خیلی سخت نبود و قبلا در یکی از تیزرهای سریال هم به شکل غیرمستقیم، عاقبت «آوا» نشان داده شده بود، بنابراین پایان «دل» را می‌توان یک پایان متوسط و قابل پیش‌بینی دانست. قصه کم‌اتفاقِ کُند سریال «دل» از همان ابتدا شروع خوبی نداشت. ماجرای ناپدید شدن شخصیت «رستا» که سرمنشا همه اتفاقات بعدی قصه بود و این که شب عروسی چه بلایی بر سر او آمده بود با ریتم بسیار کند و کم‌هیجانی روایت شد. پس از آن هم چندین قسمت طول کشید که «رستا» به خانواده خود بگوید چطور شب عروسی ناگهان گم و پس از چند روز سروکله‌اش پیدا شد. مخاطب چندین قسمت شاهد سکوت «رستا»، تلاش بی‌فایده «آرش» و واکنش‌های خنثی‌ او درباره به هم زدن عقد توسط نامزدش بود که هیچ اتفاقی را از پیش نمی‌برد. هرچند که تلاش شده بود با شخصیت‌های فرعی مانند «رابی»، «مرسده» و «فاراب» خرده‌داستان‌هایی همراه داستان اصلی روایت شود، اما ماجراهای آن‌ها هم به اندازه‌ای ظرفیت نداشت که حفره‌های قصه را پر کند. یکی دیگر از نقاط ضعف مهم سریال، کم‌اتفاق بودن آن است. یک قصه ساده عاشقانه با ریتم کند و کم‌اتفاق، نمی‌توانست تا 40 قسمت ادامه یابد، اما افزایش قسمت‌های سریال ضربه مهمی به «دل» زد و باعث شد ضعف‌های آن بیشتر به چشم بیاید. تیتراژ، ویدئو کلیپ و اسلوموشن تقریبا 6 دقیقه ابتدایی هر قسمت از سریال «دل»، صرف آن چه گذشت و تیتراژ ابتدایی می‌شد و هر قسمت از 3-2 دقیقه پایانی قسمت قبلی شروع می‌شد. بنابراین حدود 8 دقیقه اول هر قسمت، مربوط به تیتراژ و تکرار قسمت گذشته بود. آن چه خواهید دید و تیتراژ پایانی هم دقایقی از سریال را به خود اختصاص می‌دادند، بنابراین زمان مفید سریال بسیار کم می‌شد. علاوه بر این‌ها، در بعضی از قسمت‌های سریال نماهنگ‌هایی پخش می‌شد که یا مربوط به صحنه‌های گذشته بود  یا اگر سکانس‌های جدیدی برای آن‌ها تصویربرداری شده بود، مربوط به اتفاقات جدید نبود و قصه را پیش نمی‌برد. یکی دیگر از نقطه ضعف‌های سریال نشان دادن صحنه‌های اسلوموشن بود که لحظه ویژه یا خاصی در قصه به حساب نمی‌آید، به عنوان مثال صرف بالا رفتن یک شخصیت از پله‌ها اتفاقی نیست که 3-2 دقیقه از سریال به صورت آهسته شاهد آن باشیم. این موضوع، انتقاداتی را برانگیخت که متفاوت از کم‌اتفاق بودن قصه بود؛ چرا که «دل» علاوه بر قصه‌ای لاغر، بخش‌های زاید زیادی داشت. انتخاب نامناسب بازیگران انتخاب نامناسب بازیگران سریال هم موضوعی بود که پیش از انتقاد سعید راد، توجه مخاطبان را جلب کرده بود. ساره بیات و حامد بهداد برای نقش جوانان عاشق قصه «رستا» و «آرش» مناسب نبودند و چهره‌شان با دختر و پسر جوانی که قصد داشتند زندگی مشترک‌شان را شروع کنند تناسب نداشت. سعید راد هم برای پدر آرام و بیش از اندازه منطقی «رستا» انتخاب خوبی نبود. بازی ضعیف این بازیگران به ویژه ساره بیات، باعث شد سریال از این نظر هم ضربه بخورد و مورد انتقاد قرار بگیرد. دیگر بازیگران هم به استثنای بهرام افشاری، بازی مصنوعی و غیرقابل باوری داشتند. نمایش افراطی تجملات در سال‌های اخیر بیشتر سریال‌های نمایش خانگی، تجملات و زندگی قشر مرفه را نمایش داده‌اند، اما ایراد «دل» آن جا بود که سعی داشت با نمایش افراطی تجملات، مخاطب را سرگرم ظواهر کند و تاکید بیهوده‌ای روی زندگی لاکچری شخصیت‌ها داشت. شاید بتوان از ظواهر و تجملات برای جذب مخاطب استفاده کرد، اما این اتفاق زمانی رخ می‌دهد که کارکردی در قصه داشته باشند و تاکید بیهوده‌ و ظاهری روی آن نباشد. پوشش شخصیت‌های داستان نیز همواره در طول سریال مورد انتقاد بود. بسیاری از مخاطبان می‌گفتند هیچ شخصیت ثروتمندی وجود ندارد که حتی در خانه هم در همه لحظات، شیک باشد و با کفش پاشنه بلند یا کراوات راه برود!