بهشت روی باتلاق!

امید مافی‪-‬ آن شب وقتی همای سعادت به رویمان لبخند زد، ارتش سرخ در نقش برنده فیلم اکشن در پرده یشمی جاسم بن حمد ظاهر شد و پس از صد و بیست دقیقه سوهان کشیدن بر اعصاب ستاره‌های گران قیمت النصر دشداشه پوش‌ها را به ارواحی سرگردان در ورزشگاه چشم نواز بدل کرد تا آن‌ها فینالی با طعم هلاهل را تجربه کنند.
آن شب در زیر نور ماه سربازان یحیی لحظه‌ای پاپس نکشیدند و با بی‌محلی قاضی سنگاپوری ساختند تا پس از پیکاری کشنده در ضیافت پنالتی‌ها پرنده کوچک خوشبختی را روی شانه‌های خود بنشانند.اینگونه شد که گلوله‌های سرخ در گلوی بادیه نشینان گیر کرد و عرب‌ها دست از پا درازتر به حجاز برگشتند.
حالا باید پذیرفت که فوتبال ایران با تمام گاف هایش می‌تواند در گذشته باقی نماند و خود را به آینده‌ای پر زرق و برق سنجاق کند.فوتبالی که توپچی هایش به خاطر میهن، ایستاده مردن در میانه مرتع را غایت آرزو می‌دانند و با تکیه بر تعصب خاص خود حریفان متمول را به زیر می‌کشند می‌تواند در جغرافیای قاره آقایی کند و دوباره لرزه بر اندام لشکریانی بیندازد که با دماغ‌های بادکرده قدم در میدان رزم می‌گذارند و اینگونه می‌پندارند که از دماغ
فیل افتاده‌اند.پرسپولیس شمایل دلربایی از فوتبالِ


حماسه آفرینی بود که در آن سوی خلیج همیشه
فارس ثابت کرد فوتبال آریایی با اتکا بر غیرت شوالیه‌های خود می‌تواند دلارهای تا نخورده رقبای مکار را به متاعی بی‌ارزش بدل کند و فریاد لیاقت تفنگچی‌های این مرز و بوم را به گوش‌ها برساند. بی شک جشن شادی در کویر دوحه می‌تواند سرآغاز اتفاقات تازه‌تر باشد؛ اتفاقاتی که سرور را در پهنای صورت ملت خواهد نشاند و به ایام آکنده از یاس و دلمردگی پایان خواهد داد.
این فصل تازه‌ای از فوتبال مظلوم و نحیفی است که فرار را به قرار در مانداب متعفن حاشیه‌ها ترجیح می‌دهد تا شاید با طرح‌های تازه نامدیرانی که باید از توپچی‌های متعصب درس بگیرند قدم در جاده هموار شادکامی بگذارد.فوتبالی که پس از مدت‌ها خوابیدن در بستر کسالت از جایش بلند شده و دیگر آن تحفه رو به احتضار نیست.
این را به حساب قضا و قدر نگذارید لطفا.