حلم جمیل و صبر قبیح

دکتر نوید هاشمی طبا عضو هیئت علمی رسمی دانشگاه- میان منتظر بودن (Waiting) و انتظار کشیدن (Getting waited) تفاوت بسیار است. وقتی زمان رویداد و خبر و اقدامی معلوم نباشد یا از برآورد ما ٬ گذشته باشد٬ یا بی‌صبرانه منتظر وقوع آن باشیم٬ دیگر منتظر نیستیم؛ انتظار می‌کشیم. پشت در اطاق عمل ٬ انتظار می‌کشیم که خبر ریکاوری و موفقیت جراحی عزیزمان اعلام شود. وقتی با موفقیت آزمونی را پشت سر می‌گذاریم ٬ انتظار می‌کشیم که جواب آن را اعلام نمایند. برای شرکت در جشن دوستان و آشنایان انتظار می‌کشیم. معتقدان به حضور منجی،٬ ظهور او را انتظار می‌کشند. کسانی که مورد ظلم و ستم واقع شده اند ٬ فرارسیدن روز غلبه ستمدیده بر ستمگر را انتظار می‌کشند.
منتظر بودن اما٬ می‌تواند برای رویدادهای خوب و بد٬ هردو باشد. خوانندگان عزیز فرهیخته خود می‌توانند برای این دو٬ مصادیق مختلفی تعیین
نمایند.
از منظر دیگر ٬ صبوری می‌تواند زیبا (جمیل) و تایید شده و ممدوح باشد٬ یا زشت (قبیح) و مذموم. مولا علی (ع) در خطبه بیست و سوم نهج البلاغه می‌فرمایند «مَنْ اَبْطَاَ بِهِ عمَلُهُ لَمْ یُسْرِعْ بِهِ نَسَبُهُ؛ کسی که کردارش او را به جایی نرساند افتخارات خانوادگی و خاندانش و حسب و نسبش برایش سودی نخواهد داشت. دست روی دست گذاشتن در پیش آمدهای زندگی و عدم هدایت و مدیریت تغییر٬ صدمات جبران ناپذیری بر فرد و جامعه وارد می‌سازد و مصداق “صبر قبیح”


است.
در آیه سی‌ام سوره شوری آمده است: وَمَآ اَصَابَکُم مِّن مُّصِیبَهٍ فَبِمَا کَسَبَتْ اَیْدِیکُمْ آنچه از مصیبت به شما رسد بازتاب رفتار و نتیجه عملکرد خودتان است. این به معنی آن نیست که بازتاب رفتار ما بر خود ما خواهد بود. وقتی صحبت از جامعه است بازتاب رفتار هرکس به جامعه خواهد رسید. برای همین هم مولا علی (ع) می‌فرماید: همه٬ تمام شما و تک تک شما٬
در قبال یکدیگر مسئولید: “کلکمْ راعٍ، وَ کلکمْ مسئول عَنْ رَعِیتِهِ”. به کار بردن سور عمومی “همه شما” در این توصیه و این گزاره بسیار “حساس” و “داهیانه” است. به این ترتیب مولا علی(ع) هدایت نهضت را با اداره کشور دو مقوله متقابل نمی‌بینند و در دوره خلافتشان نیز در عمل نشان دادند که آنها را همسو می‌بینند.
در کنار مباحث فوق و در اشاره‌ای به آنان که تنها صبر و نیایش را راه برون رفت از شرایط تلخ حاضر می‌دانند ٬ کلام عمیق عالمی راه گشاست: دعا برای یادآوری دائمی خود ماست که در مسیر حق باشیم و شایستگی نجات و رستگاری را پیدا کنیم ٬ وگرنه خواستن بهترین‌ها از خداوند تنها به زبان یا گمان اینکه بدون نیایش زبانی بهترین را عطا نمی‌کند٬ نقض خدایی آن خدایی است که تعریفش “قادر متعال خیرخواه” است.
تاکید مصرح خداوند آن است که تنها احوال و سرنوشت قومی را بهبود می‌بخشد که تک تک شان خود را تغییر دهند. به بیان دیگر ٬ خداوند به بندگانش ٬ همواره و در همه حال ٬ بهترین آن که “مستحق هستند” را عطا می‌کند. هرچند آیت الله مطهری در عدل الهی ٬ از امام صادق (ع) نقل نموده است که دنیا نه پاداش مومنان و نه سزای
کافران است.
اما “حلم”٬ مرتبه بالای شکیبایی است. کنترل خشم و صیانت نفس است. حلم٬ همان “شکیبایی زیبا” است که رفتارهای ناشایست دیگران٬ بهانه‌ای برای رفتار ناشایست ما
نباشد.
با این مقدمه ٬ در مدل بهینه‌سازی “شکیبایی زیبا” و کمینه‌سازی “صبر زشت”٬ دو مولفه لازم و ملزومند. یکی ایجاد مقتضیاتی که در آن فشارهای مختلف از ناعدالتی و تبعیض تا فقر و فساد٬ بستر ناشکیبایی را فراهم نکنند و مردم “حلم شان سر نرود” و دوم تربیت افراد آزاده‌ای که با دیدن پلیدی ها٬ پلشتی ها٬
سفله پروری و فساد سیستماتیک٬ خاموش و بی‌اعتنا به گذراندن روزگار اکتفا نکنند. استراتژی ها٬ سیاست ها ٬ مکانیزم ها ٬ ساختار‌ها و روش‌هایی که این مدل را بهینه‌سازی کنند٬ نیاز به به یک برنامه ریزی مدون و مشارکت افراد خبره٬ آگاه و از خود گذشته
دارد.
این روزها٬ بار دیگر ایام یادآوری رشادت‌های سالار شهیدان است. بسنده کردن مراسم به سوگواری و مدح و ماتم٬ جفای به ایشان و از بین بردن فرصت‌های بی‌بدیل ارزشمند است. در مقابل٬ تحلیل و درک و فهم نهضتی که صورت گرفت با همه جنبه‌های آن ٬ بدون اغراق وقایع یا بخشی نگری غیر منصفانه به رویدادها٬ با نفوذی که محبت سید الشهدا (ع) در قلب‌ها دارد٬ می‌تواند یک سینرژی یا هم افزایی خیره‌کننده به وجود آورد. در رکاب بودن فرزندان ٬ تعطیل نکردن نماز به بهانه اولویت مبارزه ٬ استفاده نکردن از حرکت ضد ارزش “خدعه پذیرش ظاهری بیعت ”و بسیاری جنبه‌های دیگر٬ همه قابل بحث و بررسی است.
زندگی امام سوم٬ در نیم روز عاشورا خلاصه نمی‌شود. شاغل بودن ایشان به شغل شریف کشاورزی٬ به جای سهم بردن از بیت المال٬ باقی ماندن بر پیمان صلح برادر بعد از شهادت ایشان٬ و رفتارهای ارزشی امام در واقعه بی‌بدیل روی داده نیز ٬ مکمل و عمق‌دهنده به رفتار حماسی ایشان بوده است. از آن جمله٬ برداشتن بیعت از همراهان و سیراب نمودن سپاه دشمن بی‌واهمه از انگ و تهمت خاص و عام ٬ تنها از چنین شخصیتی حادث
می‌شود. پدر بزگوار سالار شهیدان نیز در احیا ارزشها نگران انگ و تهمت نبودند. فرمان بازگشت مولا علی (ع) ٬ هنگامی که فرمانده لشکر ایشان به ستون فرماندهی دشمن رسیده بود٬ درس‌های بزرگی دارد.
مولایی که زره‌اش پشت نداشته ٬ چون هیچگاه به دشمن پشت نمی‌کرده٬ چه واهمه‌ای از شهادت دارد؟ مولا در درجه اول نشان دادند که ایشان و سردارشان برای انتقام و “خنکای دل خود” به سپاه دشمن
نزده اند.
دوم آنکه تصمیم جمعی ٬ هرچند به خطا٬ مورد پذیرش امام است. چنانکه در احد نیز ٬ رسول خدا(ص) نظر به ماندن در شهر و مقاومت داشتند ولی چون اکثریت این کار را
“عار عرب” دانستند٬ با آنان هم قدم (اگر نه هم نظر) شدند. شان نزول آیه وشاورهم فی الامر٬ همین جاست. یعنی تصمیم جمعی و خرد جمعی حتی اگر اشتباه باشد٬ باعث تجربه و رشد
می‌شود.
خوانندگان فهیم ٬ اجازه فرمایند که ادامه این یادداشت را به کلام مولا علی (ع) در خطبه ۱۳۱ نهج البلاغه مزین کنیم: “ پروردگارا! تو می‌دانی آنچه ما انجام دادیم، نه برای این بود که ملک و سلطنتی به دست آوریم و نه برای اینکه از متاع پست دنیا چیزی تهیه کنیم، بلکه بدان سبب بود که نشانه‌های از بین رفته
دین ات را بازگردانیم و صلح و اصلاح را در شهرهایت آشکار سازیم تا بندگان ستم دیده ات در ایمنی قرار گیرند و قوانین و مقررات تو که به دست فراموشی سپرده شده بار دیگر عملی
شود. “
اکنون با مطالب تقریر شده فوق٬ شرایط بحرانی حال حاضر را نشانه می‌کنیم. این یادداشت٬ یک مقاله پژوهشی نیست که نیاز به ارجاع به مستندات رسمی و کتاب و مقالات مرتبط (Literature Review) داشته باشد.
خصوصا آنکه٬ مخاطبان عزیز طی ماههای گذشته ٬ مطالب مرتبط بی‌شماری را از صاحب نظران خوانده‌اند و با تمام سلول‌های بدن خویش ٬ شیوع و تبعات شیوع ویروس مرگ بار را درک و مشاهده
کرده اند.
اما برای تاکید باید گفت که نگارنده خود ٬ طی چندین نوشتار که به لطف خداوند در این جریده انتشار یافته از جهات مختلف موضوعات مرتبط را بحث و بررسی کرده و راهکارهای قابل اجرای متعدد ارائه نموده است. هفت ماه پیش مقاله‌ای با عنوان: “‌ای که دستت می‌رسد کاری بکن” ٬ شش ماه پیش” تصمیم عاجل برای ۲۰ میلیون هم وطن” ٬ سه ماه قبل” ریشه کنی ریشه دوانده ناخوانده ”دو ماه و نیم پیش مقاله‌ای با عنوان “رهایی عزتمند یا رهاسازی غیر مسئولانه” و نهایتا دو ماه پیش یادداشتی با عنوان:”قبل از آن کز تو نیاید هیچ کار.” تقریر و منتشر
شده اند.
مقاله نخست این صاحب قلم ٬ هنگامی قلمی شد که به واسطه ابتلا به ویروس نابکار کرونا٬ کمتر از یکهزار بیمار و یکصد عزیز سفر کرده داشتیم. امروز٬ مطابق آمارهای رسمی
(نه آنچه بر سر زبان هاست) ٬ ۴۵۰ هزار تست مثبت٬
۶۰ هزار مبتلا و بستری به واسطه این ویروس و نهایتا قریب ۲۸ هزار نفر نیز جان خود را از دست داده اند. نگارنده خود نیز٬ علی رغم رعایت تام و کمال پروتکل‌ها و دستورالعمل‌های بهداشتی٬ سخت٬ درگیر این بیماری شده و به لطف خدا پس از گذران یک ماه قبض و بسط٬ در شرف بهبودی است. باری٬ به نظر می‌رسد طرز تفکر “اطاق‌های فکر و تصمیم گیری” با معیارها و شاخص‌های نویسندگان و صاحب نظران ٬ زاویه دارد. این روزها٬ به اندازه از دست دادن عزیزانمان در روزهای جنگ تحمیلی٬ صدمه می‌خوریم.
اکنون٬ وقت آن رسیده که تصمیم گیران و تصمیم سازان ٬ حلقه بسته موجود را باز کنند و از دانشمندان و محققین و صاحب نظران مشورت بگیرند. با زیرساخت‌های موجود و بسترهای اینترنتی و تجربه ارزشمند این ماه ها٬ برگزاری سمینار و سمپوزیم‌های آنلاین یک “ضرورت” است. همانطور که فراهم‌سازی و برقراری تریبون‌های آزاد (با تضمین آزادی پس از بیان) یک “باید” است. باشد که مردم بدون هزینه‌های حضور فیزیکی ٬ در اصلاح امور مشارکت فعال مستقیم داشته
باشند.
صاحب این قلم٬ طی مقالات متعدد٬ هم راهکار داده است و هم استدلال کرده است. اینک تکرار مکررات٬ تکدر خاطر است و بس. بنابرین٬ به طور خلاصه باید اظهار داشت که طرح و اجرای سریع یک “قرنطینه سه جانبه جامع” برای برون رفت از این بحران٬ پیشنهاد یادداشت
پیش رو است.
قرنطینه اول ٬ با تعطیل نمودن کلیه اصناف غیر حیاتی و محدودیت سفرهای شهری و منع سفرهای بین شهری به همراه تعطیلی بانک‌ها و ادارات و ادامه فعالیت واحدهای ضروری و حیاتی مانند بخشی از دولت٬ خدمات شهری و شهرداری ٬ بیمارستان ها٬ رستوران‌های بیرون بر سوپرمارکت ها٬ تعمیرگاه‌های کشیک و نیروی انتظامی عملی می‌شود. در این مدت هزینه‌های آب و برق و مخابرات از آنان که مستحق دریافت یارانه بوده اند ٬ دریافت نشود و به هرخانواده مبلغ معناداری پرداخت
شود.
به این صورت٬ طی دو تا سه هفته ٬ افراد در حلقه (Bubble) خود می‌مانند و اگر کسی مبتلا بود٬ تنها بیمار است٬ درمان می‌شود٬ عفونت مضاعف نمی‌گیرد ٬ ناقل هم نخواهد بود٬ ویروس را به هموطن دیگری منتقل نمی‌کند و بعد از سه هفته ٬ ناقل بودنش نیز بر طرف می‌شود. بدین صورت٬ انتقال اجتماعی (Community transmission) به حداقل می‌رسد. این خلاصه سناریو است.
اما٬ به گمان نویسنده٬ اجرای دو قرنطینه دیگر هم لازم است. یکی ٬ خود قرنطینه نمودن اقتصادی و اجتماعی است.
در این قرنطینه لازم است که نهادهای دارا و متمول که از بودجه دولتی برای فعالیت‌های فرهنگی و دینی سهم بسزایی می‌برند و دیگر ارگان‌ها که از دارایی عظیم برخوردارند٬ بیایند و در این شرایط غمخوار مردم باشند. مردم و دولت را یاری دهند.
ارزهای خود را با مدیریت مشترک در” بسامان‌سازی اقتصاد” و حمایت از مردم آسیب دیده از گرانی لجام گسیخته به کار گیرند. امکانات مادی و معنوی را نیز برای سوبسید مستقیم و غیرمستقیم روی خدمات و کالاهای اساسی متمرکز سازند. این سازمان‌ها و نهادها٫ باید “امروز” غم این مردم رنجور را درک کنند و کم کنند و خادم بودن خود را اثبات
نمایند.
خود قرنطینه نمودن سوم نیز ٬ به صاحبان تریبون و صدا و سیما بر می‌گردد که طی آن٬ برنامه‌های بی‌مخاطب بی‌فایده تزیینی و تبلیغی را به کناری نهند. افراد صاحب منصب از اظهارات غیر کارشناسانه و دلبخواه٬ خودداری نمایند و “ویروس استرس” را در جان و فکر هموطنان گسیل ندارند. مشمولان این قرنطینه ٬ خود را قرنطینه نمایند و از بیان مطالبی که جامعه را به تشتت و دودستگی و برخوردهای ناصواب سوق می‌دهد ٬ بپرهیزند. در این راستا٬ لازم است که یک اصل بسیار مهم یعنی “دلالت لفظ بر معنا” مورد توجه باشد. با دقیق شدن در این اصل٬ نیازی نیست که مطلبی بیان شود و بعد توضیح داده شود که منظور چیز دیگر بوده است. راهکار ساده آن است که همان جملات و کلماتی که بعدا” برای رفع شبهه به کار می‌روند٬ ازهمان نخست بیان شوند که برداشت‌های اشتباه یا سوء برداشت
صورت نپذیرد.
کوتاه سخن ٬ کادر درمان فداکار ما٬ خسته و فرسوده شده است. قاطبه مردم٬ از تنگناهای اقتصادی و مشکلات اجتماعی٬ به تنگ آمده اند. به نظر می‌آید که در کنار نیایش به درگاه احدیت٬ لازم است که در نگرش و عمل٬ اصلاحات اساسی به عمل آید.
همین امروز. سرانجام٬ پیشکش خوانندگان عزیز و فهیم٬ غزلی از بیدل عارف:
من نمی‌گویم زیان کن یا به فکر سود باش
ای ز فرصت بی‌خبر در هر چه باشی زود باش
در طلب تشنیع کوتاهی مکش از هیچکس
شعله هم‌ گر بال بی‌آبی‌ گشاید دود باش
از خموشی‌ گر بچینی دستگاه عافیت
گفتگو هم عالمی دارد نفس فرسود باش
خاک آدم‌، آتش ابلیس دارد درکمین
از تعیین هم برآیی حاسد و محسود باش
چیست دل تا روکش دیدار باید ساختن
حسن بی‌پروا خوشست آیینه ‌گو مردود باش
زینهمه سعی طلب جز عافیت مطلوب نیست
گر همه داغست هر جا شعله آب آسود باش
نقد حیرتخانهٔ هستی صدایی بیش نیست
ای عدم نامی به دست آورده‌ای موجود باش