شمارش معکوس برای ورود به عصر پسا ترامپ؟

 
 
 
 


در پايان دومين مناظره ترامپ و بايدن، نامزد حزب دموکرات رو به مخاطبان گفت که من رئيس‌جمهوري شما هستم؛ حتي اگر شما به من راي نداده باشيد. من رئيس‌جمهور همه آمريکا خواهم بود. اگر اين اظهارنظر قوي و همراه با اعتمادبه‌نفس بايدن به همراه ساير اوضاع آمريکاي عصر ترامپ، مانند شرايط بداقتصادي، ميزان بيکاري بالا، اعمال سياست‌هاي تبعيض نژادي، اوضاع نابسامان مديريت کرونا را مبناي ارزيابي و تحليل قرار دهيم، بايد بگوييم که شمارش معکوس براي ورود به عصر پساترامپ آغاز شده است. از طرف ديگر، بروز و ظهور برخي شرايط تعيين‌کننده‌تر بر آن دلالت مي‌کنند که پيروزي بايدن در انتخابات سوم نوامبر قطعي است. اين شرايط مرتبط با چرخش معنادار سه ايالت کليدي يعني ايالت‌هاي پنسيلوانيا، ميشيگان و ويسکانسين به‌سمت دموکرات‌هاست؛ البته چرخش همين ايالات به سوي جمهوريخواهان در انتخابات 2016 موجب شده بود که هيلاري کلينتون رقابت را در اين سه ايالت به ترامپ واگذار کند. حالا و در آستانه برگزاري انتخابات همه نشانه‌ها گوياي آن هستند که اين سه ايالت به سمت دموکرات‌ها متمايل شده‌اند، نشانه آن هم پيروزي کانديداهاي دموکرات در انتخابات فرمانداري، مجلس نمايندگان و سنا در سال 2018 است. در کنار همه اين شرايط، عامل مهم‌تر و کليدي‌تري که شرايط را براي ورود به عصر پساترامپ فراهم مي‌کند، نقد و تخطئه سياست خارجي آمريکاست که اساسا از سوي دموکرات‌ها دنبال شده است. در اين ارتباط دموکرات‌ها معتقدند سياست خارجي ايالات‌متحده در کاخ سفيد تغيير نکرده است و هدف اساسي در اين باره چيزي جر تعقيب منافع ملي نيست. هرچند که ممکن است روش و ابزار رسيدن به چنين منافعي مختلف و متفاوت باشد اما تعقيب اين منافع به قدرت رسيدن ترامپ تغيير کرده است. از نظر تاريخي، با تغيير رياست‌جمهوري بين دولت‌هاي دموکرات و جمهوريخواه، سياست خارجي آمريکا به‌طرز چشمگيري تغيير نکرده است. در واقع ترامپ براساس سياست نخست آمريکاي خود به متحدان با ديده ترديد نگريست. در واقع ترامپ درصدد برهم‌زدن نقشه‌راهي است که ساير روساي جمهوري آمريکا براي تعقيب منافع ملي به دنبال آن بوده‌اند. به اين ترتيب و با تکاپو و پويشي که ترامپ در عرصه سياست خارجي به دنبال آن است نمي‌توان منتظر نتايج همسو و منطبق با نتايج سياست خارجي روساي جمهور گذشته بود. اتکاي ترامپ به اين پيروزي مجدد، تخطئه خواندن راهبرد و الگوي سوسيال‌دموکرات موردنظر دموکرات‌هاست که شخص ترامپ آن را براي نظام سياسي آمريکا در سومين دهه از هزاره سوم خطرناک خوانده است. البته ترامپ همه اتکاي خود را براي پيروزي در انتخابات پيش رو معطوف به نقد و تخطئه سوسيال‌دموکراسي نکرده است، او حتي درخصوص دشمناني همچون پيونگ‌يانگ و مسکو به‌گرمي صحبت مي‌کند و رسوايي ايميل‌هاي هانتر بايدن، اقتصاد سوسياليستي خانواده‌هاي آمريکايي و بيمه اوباماکر را دستمايه پيروزي در انتخابات پيش‌رو ساخته است. هم‌اکنون نيز برنامه‌هاي ترامپ براي انتخابات پيش‌رو طرفداراني دارد. در اين ارتباط، طرفداران رونق اقتصادي، امنيت ملي، مخالفان محيط‌زيست، نژادپرستان، مخالفان مهاجرت و سرمايه‌داران از طرفداران جدي اين شعار محسوب مي‌شوند. در واقع سياست‌هايي همچون، مهاجرت غيرقانوني، ضرورت مبارزه با تروريسم، خروج از توافقات بين‌المللي و برخي از تصميمات خلق‌الساعه ديگر از همين شعار آب مي‌خورد. در ارتباط با شعار اولويت آزادي بر سوسياليسم نيز اين نکته حائزاهميت است که سوسياليسم آزمون و امتحان خود را در شعارهاي برني سندرز، نامزد چپ حزب دموکرات در رقابت‌هاي مقدماتي انتخابات گذشته پس داده است و آنقدر شعار سوسياليسم فاقد اهميت بود که هيلاري کلينتون را براي رقابت نهايي با ترامپ فرستاد. در شرايط حاضر سوسياليسم بر همان پاشنه گذشته مي‌چرخد و در مقابل آزادي و سرمايه‌داري، آن هم در ميان حاميان و هواداران ترامپ از اهميت کمتري برخوردار است.