همکلام با نویسنده «آب هرگز نمی میرد»

روایتگری را خوب می‌داند. باور دارد که قصه را باید بی‌خط و خش گفت تا مخاطب آنچه بر آدم‌های ماجرا گذشته باور کند. تاکید دارد که تاریخ را باید درست روایت کرد تا جامعه بداند که احوال امروزش را مدیونِ کدام تکه از گذشته این سرزمین است؟
بیش از سه دهه از روزهایی که برای این سرزمین جنگیده می‌‌گذرد اما در همه‌ این سال‌هایِ صلح، باور داشته که جنگ در جبهه دیگری هنوز جریان دارد. «حمید حسام»، نویسنده است. بیشتر از همه از جنگ نوشته، اما آنچه باعث شده تا آثارش در مقایسه با تولیدات مشابه، بیشتر بر دل مخاطب بنشیند، تجربیات ملموس او از جنگ و جانبازی‌اش در سال‌های دفاع مقدس است که گواه ایثارگری او در جبهه دفاع از حق است.
حسام، مؤلف کتاب های زیادی در حوزه دفاع مقدس است که از جمله آن می‌توان به «غواص‌ها بوی نعناع می‌دهند»، «راز نگین سرخ»، «دهلیز انتظار» و ... اشاره کرد.
کتاب «آب هرگز نمی‌میرد»، اثر تازه این نویسنده و راوی است که بهمن سال گذشته و طی مراسمی در شهر همدان، از تقریظ رهبر معظم انقلاب بر این اثر رونمایی شد. حضرت آیت‌ا... خامنه‌ای در بخشی از یادداشت خود راوی کتاب « آب هرگز نمی‌میرد» را شهیدی زنده معرفی فرمودند و در ادامه از حمید حسام نیز به عنوان نویسنده‌ای که چنین چهره‌هایی را می‌شناساند، تقدیر کردند.


به بهانه همه توفیقاتی که آثار این نویسنده کسب کرده است، با او در حاشیه مراسم امضای کتاب تازه‌اش در مشهد به گفت وگو می‌نشینیم:
داستان یک رزمنده
فرزند آخر خانواده‌ای 9 نفره است. در محله سقاخانه حضرت ابوالفضل همدان به دنیا آمده. پدرش بازاری بود و مادرش خانه‌دار. خانواده‌ای مذهبی داشت و در محله‌ای قدیمی و سنتی قد کشید.
او از ورودش به جریان جبهه و جنگ این طور می‌گوید: تازه در رشته ادبیات فارسی دانشگاه تهران دانشجو شده بودم که جنگ شروع شد، فرصت درس و مشق نبود، باید برای دفاع می‌رفتیم. کمی بعد به عضویت سپاه پاسداران در آمدم و به جبهه اعزام شدم.
حسام با ذکر اینکه 55‌ماه در جبهه‎های نبرد حق علیه باطل حضور داشته است، می‌گوید: ما جبهه و جنگ را زندگی کردیم. هر روز و هر ساعتش برایمان یک روایت تازه بود.
وی به تاثیری اشاره می‌کند که «شهید» و «شهادت» روی قلم او داشته‌اند و توضیح می‌دهد: شهدای بسیاری در آن دوران بر فکر و راه من تاثیر گذاشتند، اولین شهیدی که در مواجهه با او، دگرگونی را تجربه کردم، شهید محمد منوچهری اهل همدان بود که در سال 1361 در قصر شیرین به شهادت رسید و اتفاقاً خاطراتی که مربوط به اوست، در کتابی تحت عنوان «بچه‌های ممد گره» به نگارش درآوردم. از دیگر افراد موثر در روحیه امروز من، شهید حسن ترک، معاون طرح و عملیات لشکرمان بود اما بیشترین تاثیر را از شهید همدانی، فرمانده‌ام پذیرفتم که قبل و بعد از جنگ مسیری را برایم رقم زد که حاصل آن، امروز نگارش چندین عنوان کتاب با محوریت روایتگری دوران دفاع مقدس بوده است. خلاصه عمده آدم‌های باورمندی که در آن سال‌ها و حتی در دوران بعد از جنگ ملاقات کردم، هر کدام سهمی در حرکت من در این مسیر داشتند.
او تاکید می‌کند: من افرادی را برای گردآوری و انتشار خاطراتشان برمی‌گزینم که با آن‌ها زیسته باشم، همین شناخت کمک می‌کند تا تصویری شفاف و بی‌اغراق از رفتار و گفتار آن‌ها داشته باشم و همان را ارائه کنم.
به اذعان خودش به دفعات به او پیشنهاد شده تا از چهره‌های مختلفی بنویسد اما خودش می‌گوید: برخی از آن‌ها سرگذشت پرکشش و جذابی دارند اما باور دارم که نویسنده باید با سوژه خود زیسته باشد تا مخاطبانش بتوانند با کتاب ارتباط بگیرند.
 هستی‌ام را مرهون همجواری با قهرمانان بزرگ اما گمنام جنگ می‌دانم
از او می‌پرسیم چطور شده که دست به قلم برده و نویسندگی در این عرصه را به حرفه‌ای جدی برای خود تبدیل کرده است، در پاسخ بیان می‌کند: رشته من ادبیات بود. از طرفی دوران دفاع مقدس را هم از نزدیک دیده و وقایع مختلف آن را لمس کرده بودم، خلاصه از پیوند این تجربه در کنار توانایی‌هایی که در حوزه ادبیات و نگارش داشتم، برای نویسندگی در عرصه دفاع مقدس بهره بردم. از ورودم به این عرصه خوشحالم و مسئولیت بزرگی را برای ادامه راه بر دوش خودم می‌بینم. او که در دانشگاه همکلاسی بزرگانی همچون قیصر امین‌پور بوده، این مصاحبت‌ها را هم بی‌تاثیر نمی‌داند و در عین حال می‌افزاید:  بیشترین تمرکزم بر ادبیات دفاع مقدس است زیرا شهدا و خاطرات آن ایام همچنان برایم زنده هستند و هستی‌ام را مرهون مصاحبت و همجواری با قهرمانان بزرگ اما بعضا گمنام آن دوران می‌دانم.
رهبری؛ معمار بزرگ ادبیات پایداری
حسام از لذت و شعف دریافت تقریظ رهبر معظم انقلاب بر کتابش می‌گوید: سال‌ها یک گوشه می‌نشستم و می‌نوشتم، تا اینکه رصدی از ناحیه یک معمار بزرگ ادبیات پایداری بر اثرم صورت گرفت. این تعبیر را تعمداً به کار ‌بردم، چون باور دارم که حضرت آقا، سهم زیادی در قوام دادن به ادبیات پایداری این سرزمین دارند و توجه و نگاه پیگیرانه ایشان بوده که باعث شده تا روایتگری دفاع مقدس ماندگار شود. وی ادامه می‌دهد: لطف و عنایت ایشان به اثر بنده، مسئولیت بزرگ تری بر دوش من گذاشت. حالا رسالتم را خطیرتر می‌بینم.
روایتگری جنگ را به بستر عمومی جامعه ببریم
وی خلاء امروز را در حوزه فرهنگ کتاب و کتابخوانی می‌داند و خاصه بر کمرنگ تر معرفی شدن فرهنگ پایداری به نسل جدید تاکید می‌کند و می‌گوید: مشکل اصلی را در کم‌رغبت بودن جامعه و نسل جوان به کتاب و کتابخوانی می‌دانم. معتقدم برای ترویج این فرهنگ باید از ایده‌های خلاقانه بهره برد. اما درباره ادبیات دفاع مقدس نگاه و تلاش باید جدی‌تر باشد چون بخشی از تاریخ این کشور را به نسل آینده منتقل می‌کنیم. چه خوب است که برای این منظور از ظرفیت‌های مختلفی مثل مراسم بازخوانی و روایت گویی بهره بگیریم و در این برنامه‌ها، میان نسل جوان و مدافعان این آب و خاک پیوندی برقرار کنیم. شنیدن روایت جنگ از زبان شاهدان عینی آن، حتما جوان‌ترها را مشتاق به بیشتر دانستن خواهد کرد.
وی تاکید می‌کند: هم اکنون اگر برنامه‌ای در این حوزه و با این مشخصات اجرا می‌شود، به محفلی خصوصی و جمعی خاص تعلق دارد، حال آنکه روایتگری جنگ را باید به اماکن عمومی و به جمع مردم و جامعه ببریم.