تبعات افزایش همزمان کرونا و تورم

روز گذشته بيش از 10هزار نفر از هموطنان‌مان به کرونا مبتلا شدند و اگر بررسي کنند در يک روز 10هزار در کشور به ويروس سرماخوردگي ساده مبتلا نمي‌شوند که اين تعداد به کرونا مبتلا شدند. اين آمار ناقوس خطر را براي همه ما به‌‌صدا درآورده است. اين مبتلايان حاصل فرار از مسئوليت‌هاي اجتماعي برخي در تعطيلات چندروزه، سفرها و درهم تنيدگي‌هاي جمعيت است که امروز باعث انتشار اين آمار ترسناک مي‌شود. شايد براي عده‌اي بر زبان آوردن 10هزار نفر مبتلا در يک روز خيلي ساده باشد، اما در اينجا نمي‌توان گفت که اين جمعيت فقط اعداد و ارقام هستند. هر عدد يک انسان، يک خانواده و تعداد قابل‌توجهي از اطرافيان داغدار و مضطرب است. سوال اساسي در زماني مطرح مي‌شود که چرا دولت تعطيلات دو هفته‌اي را نمي‌پذيرد؟ اگر اُفت کارايي و پايين آمدن درآمد مردم موردنظر دولت است که طبق ارقام و مشاهده وضعيت مردم، درحال حاضر نيز چندان درآمد و رونق معيشتي براي مردم وجود ندارد. پس معلوم نيست چرا دولت نگران تعطيلي‌هاست. در کشورهاي اروپايي دولت‌ها پذيرفته‌اند که تعطيلي‌ها و قرنطينه شهرها دوباره به اجرا درآيد. در اين شرايط اضطراب و نگراني در جامعه ما حاکم شده و اکثر هموطنان با چشمان نگران و قلبي مضطرب به فردا نگاه مي‌کنند که نوبت چه کسي است که به کرونا مبتلا شود. از نگاه رفتارشناسي، آثار و عواقب اين تنش‌هاي فکري و اضطراب‌هاي عصبي بسيار خطرناک‌تر و زيان‌بارتر از شيوع چندين بيماري است. هيچ کسي اميد ندارد که فردا را ببيند و با خود مي‌گويد شايد در بيمارستان باشم. از يک طرف گراني، تورم و کمبودهاي ناشي از تحريم‌هاي غيرانساني و ناجوانمردانه آمريکا و از طرفي ديگر ضعف برنامه‌ريزي‌هاي دقيق باعث شده، تقريبا در بخشي از جامعه روحيه بي‌تفاوتي حاکم شود، يعني برخي از هموطنان مي‌گويند حالا که کسي به ‌فکر ما نيست، ما بايد چه‌کار کنيم؟ در اين شرايط يکي از علت‌هاي رفتاري و رواني پيگيري انتخابات آمريکا از سوي مردم ما، اميدوار بودن به گشايش‌هايي حاصل از انتخاب بايدن بود، درحالي‌که حداقل سه ماه طول مي‌کشد که او به کاخ سفيد اسباب‌کشي کند، بنابراين اميد بستن به گشايش اقتصادي از سوي بيگانگان و اميد واهي به اين افراد، عملي دور از منطق است. چهره‌هاي در‌هم و عبوس مردم و شهروندان به دليل مشکلات گوناگون اقتصادي است. گويي کسي به فکر مقابله با گراني نيست و نمي‌دانيم چرا اسب وحشي قيمت‌ها را به حال خود رها کرده‌اند. مردم به‌خصوص حقوق‌بگيران که درآمد ماهيانه‌شان در برابر تورم ثابت است، نمي‌دانند چه‌طور زندگي‌شان را سپري کنند. اين آسيب‌هاي روحي و رواني ناشي از کرونا و تورم، عوارض خود را در دوران پساکرونا با قدرت نشان خواهد داد. از همين امروز بنده و ديگر همکاران جامعه‌شناسم، اعلام مي‌کنيم که در دوران پساکرونا روزهايي تلخ، گزنده و آزاردهنده در پيش است که جامعه را به تلخ‌کامي‌ها سوق مي‌دهد. بنابراين دولت بدون وحشت از تعطيلي‌ها، بايد با قدرت تهران و ديگر کلانشهرها را تعطيل کند و از هيچ چيز نبايد ترسيد، چون وضعيت از اين بدتر نخواهد شد.