احیای برجام در ساختار تصمیم‌گیری تهران-واشنگتن

مهدی مطهرنیا- موضوع زمان و چگونگی بازگشت ایالات متحده به برجام و رفع تحریم‌ها علیه تهران در دولت جو بایدن درحالی به عنوان یک مسئله مطرح شده است که در ایران موضع گیری‌هایی از سوی رئیس جمهور یا جناح
مخالف او دیده می‌شود. به طور کلی باید ارزیابی چنین وضعیتی را با توجه به ساختار و بافت سیاسی در ایران مورد توجه قرار داد. در واقع در ساختار قدرت و قانون اساسی ایران، رئیس جمهور به عنوان نفر دوم مقامات و نفر اول اجرایی نماینده نظام در ساختار بین‌الملل برای بیان مواضع دولت-ملت ایران است. اما اگر نگاهی به بافت سیاسی در ایران داشته باشیم اینکه رئیس جمهور مقام دوم کشور باشد را چندان در معادلات سیاسی شاهد نیستیم. در واقع مشاهده می‌شود که بخش‌ها و نهادهای مختلف فرادولتی یا اشخاص پرنفوذ در موضوعات مختلف مواضع و اقداماتی را بروز می‌دهند که موضع رئیس جمهور را تا حد زیادی می‌تواند بی‌اثر کند. ذیل چنین شرایطی است که مشاهده می‌شود طرف‌های خارجی نیز علاقه مند شده‌اند در عوض اینکه با دولت ایران به توافق برسند با حاکمیت به یک توافق برسند این موضوع تنها درباره واشنگتن صادق نیست بلکه در قرارداد با چین نیز چنین تمایلی از سوی پکن مشاهده شده است. در واقع طرف خارجی به دنبال این است که از این طریق پایایی و ماندگاری هر توافقی با تهران را افزایش دهد. بنابراین برخی از اظهارات دولت نسبت به گفتگوهای آتی میان تهران و واشنگتن را می‌توان ذیل یک نگاه تقلیلگرایانه دانست. پارادایم ایران در سیاست خارجی «نه جنگ نه مذاکره» است که براساس سیاست‌های کلی که تعیین‌کننده استراتژی‌های سیاسی خارجی ایران محسوب می‌شود و به نهادهای پایین دستی همچون دولت ابلاغ شده است تا نقشه راه دیپلماسی ایران را براساس آن ترسیم کنند. در این چارچوب رئیس جمهور بیش از آنکه سیاستگذار باشد رئیس دستگاه بروکراسی کشور است که بخش کوچکی از نظام تصمیم‌سازی نیز به او واگذار شده است. از سوی دیگر درباره واشنگتن نیز می‌توان چنین رویه‌ای را دید. در واقع اگرچه گفته می‌شود رئیس جمهور آمریکا به عنوان رهبر 50 ایالت می‌تواند هر اقدامی را انجام دهد
از جمله اینکه شاهد خروج واشنگتن با دستور ترامپ از توافق هسته‌ای بودیم اما اگر برجام نه به عنوان یک «توافق» بلکه با طی مراحل قانونی در داخل هرکشوری به طور رسمی تصویب می‌شد و به یک «قرارداد» بین‌المللی میان همه طرف‌ها تبدیل می‌شد در این صورت رئیس جمهور تک گفتاری مانند ترامپ نیز نمی‌توانست از آن خارج شود. با چنین مقتضیاتی حال سوال این است که آیا بایدن به عنوان یک رئیس جمهور دموکرات با جهت گیری‌هایی که از او سراع داریم، می‌تواند در جامعه چند صدایی آمریکا و محوریت مجلس سنا به آسانی تحریم‌ها علیه ایران را بردارد؟ به نظر می‌رسد چنین برداشتی
دور از واقعیت است.