سیاست خارجی نظاره گر!

به نظر می‌رسد وزارت خارجه و دستگاه دیپلماسی کشور این روزها در تحولات بین‌المللی و حتی مسائل مربوط به کشورمان آنچنان فعال نیست.
این گمانه و نظر را با یک کارشناس بین‌الملل در میان گذاشتیم و از او خواستیم این موضوع را بررسی و چرایی آن را تشریح کند
آفتاب یزد ـ رضا بردستانی: دکان سیاست حتی اگر همه ی دنیا اسیر رکود باشد باز هم دکان پررونقی است، آن قدر پر رونق که شاید دچار ابهام و ترس شویم که میان این همه رکود، رونق دکان سیاست چه معنا و مفهومی دارد؟ کمی جست‌وجو در میانه ی اخبار ناگهان تو را به فکر فرو می‌برد که در این آیند و روندهای بین‌المللی و منطقه ای، جایگاه و آثار و نقش ایران کجا است و چگونه است که بیشتر از نقش آفرینی در دنیای سیاسی، یقه ی همدیگر را سفت چسبیده‌ایم و رها نیز نمی‌کنیم.
این روزها در منطقه و جهان به جز انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا که تکلیف آن تقریبا مشخص شده، یک سلسله اتفاقاتی در حال رخ دادن است که نام و نشانی از ما در آن دیده نمی‌شود؛ در حوزه کشورهای عربی خلیج فارس، چالش‌ها و تنش‌های قطر با عربستان و شرکای عربستان تاحدودی حل‌شده یا در حال حل شدن است. بحث عادی‌سازی روابط کمافی‌السابق همان‌گونه کشور به کشور دارد انجام می‌شود، ترکیه در تلاش است که ضمن این که مشکلات خود با عربستان را حل می‌کند یک نوع روابط مدیریت شده با دیگر کشورها داشته باشد و در مقام


شعار همچنان از فلسطین و قدس دفاع می‌کند، همچنین عراق در تلاش است برای این که شرکای جدیدی داشته باشد و امکان همکاری با عربستان، رایزنی‌هایی با مصر، اتحادیه ی اروپایی و حتی آمریکا را در دستور کار دارد،روسیه همین طور دنبال برنامه‌های خودش در سوریه و حوزه بالکان است ضمن آن که دعوای کهنه‌اش با اروپا سر جای خود باقی است، در حوزه افغانستان بحث طالبان و دولت مستقر را داریم و... از سوی دیگر اما اخباری یا تحولات و رخداد‌های سیاسی که منشا ایران یا در نقطه‌ای از آن نامی از ایران باشد یا در نهایت نقطه هدفش ایران باشد نمی‌بینیم و...
> در توئیت زدن، دولت و مجلس فعالی داریم!
در این مورد محمد علی بصیری استاد روابط بین‌الملل و تحلیلگر مسائل سیاسی ـ بین‌الملل می‌گوید: «شاید بتوان گفت الان ایران به خاطر چند مسئله، یک حالت سیاست خارجی نظاره گر را پیدا کرده است:
= یکی به علت آثار تحریمات حداکثری است که همچنان مهمترین مسئله آن، مسئله هسته‌ای با آمریکا و غرب است بی‌آن که بتوانند تغییراتی در آن بدهند.
= دومین مسئله کرونا است به هر جهت مسئله کرونا یک بحران برای یکسری از کشورها ایجاد کرد که بخشی از حرکات گذشته را تغییر یا تقلیل داد که هم در حوزه سیاست خارجه و هم در حوزه اقتصاد و تجارت بین‌الملل ایران از آن متاثر است که این هم یک فشار مضاعف روی سیستم ما
آورده است.
= سومین دلیل برخی سوء مدیریت‌ها و بلاهای طبیعی است که کشور ما متاثر از آن بوده است. به طور مثال سیل. آن هم فشارهای خودش را دارد و عمدتاً دولت درگیر شده است.
= عامل چهارم هم شاید بشود اضافه کرد و آن هم این که آخر دولت آقای روحانی است و اینها انگیزه جدی برای برنامه سیاست داخلی و هم سیاست خارجی ندارند.یعنی آن افق را دولت نمی‌بیند که آیا آینده قدرت به جانشینان آن منتقل میشود. البته از لحاظ موضع‌گیری و صحبت و حتی توئیت زدن دولت و نیز مجلس کم ندارند ولی از نظر اقدام عملی و رفت و آمد و مذاکره و توافقنامه تنظیم کردن واقعا این ضعف وجود دارد و
نگران‌کننده است.
> اوج سیاست خارجی نظاره گر!
بصیری در ادامه خاطرنشان می‌کند: مسلم بدانید این نظاره گر بودن ناشی از همین مدت کوتاه نیست، ناشی از کل سیاست خارجی ما است که الان به اوج رسیده است.دولتهای موفق در منطقه علاوه بر اینکه سرمایه‌گذاری داخلی و بومی خود را نگه میدارند تا در حوزه اقتصاد بین‌الملل و تجارت فعال باشند با اطمینان‌سازی بخشی از سرمایه‌گذاران خارجی هم جذب می‌کنند که این ارتباط و آثار مثبت آن افزایش پیدا کند. مانه تنها سیاست داخلی را نمی‌توانیم مدیریت کنیم، آمار و ارقام نشان می‌دهد به خاطر همین مسائل بی‌ثباتی، فشار و محاصره بخشی از سرمایه ما به کشورهای همسایه وارد شده است.
> دولت روحانی ضعیف‌ترین دولت!
وی تاکید می‌کند: در این میان، رقبای ما با دست باز
در حال فعالیت سیاسی و تجاری در منطقه هستند مثل عربستان یا ترکیه...
بصیری ضمن مروری بر 4 دولت هاشمی، خاتمی، احمدی‌نژاد و روحانی می‌افزاید: این یک بحث تطبیقی یا مقایسه‌ای است بین دولت‌های گذشته، اول دولت آقای رفسنجانی را مثال بزنیم و بعد آقای خاتمی و احمدی‌نژاد. اگر به دوره‌های هشت ساله این دولت‌ها نگاه کنیم در ظرف زمانی خودشان هم‌زمان یک تعادلی در برنامه‌ سیاست خارجه و سیاست داخلی دنبال می‌کردند و اگر موانعی در حوزه داخلی بوده است از پتانسیل خارجی کمک می‌گرفتند و یا اگر در سیاستهای خارجی با انسدادهایی روبرو می‌شدند جبرانش را در برنامه‌های داخلی که حالا بازسازی بوده یا توسعه‌ی بازسازی.
> آقای روحانی همه ی تخم مرغ‌ها را
درون سبد سیاست خارجی گذاشت که اشتباه بود
این استاد دانشگاه ادامه می‌دهد: در سه دولت قبل تقریباً چنین تعادلی ما بین سیاست داخلی و خارجی داشته‌ایم که این یک دست برتری نسبت به دولت آقای روحانی ـ به عنوان دولت چهارم ـ این‌ها داشتند گرچه بین خود اینها هم موفقیتهای قابل مقایسه‌ای است. به طور مثال دولت آقای رفسنجانی بعد اقتصادی قوی‌تری داشتند. آقای خاتمی بعد سیاست داخلی و آزادی‌های مدنی قوی‌تری داشتند. آقای احمدی‌نژاد بعد عدالت‌گرایانه‌اش قویتر بوده است. ولی معضل اصلی دولت آقای روحانی این بوده است که تمام تخم‌مرغ‌های خود را در این هشت سال چه در چهار سال اول و چه در چهار سال دوم در سبد سیاست خارجی چیده‌اند و در حوزه سیاست داخلی اساساً برنامه و انگیزه و حرکت جدی از خودشان نشان ندادند.
> برخی سوء مدیریت‌ها صنایع نوپا را نابود کرد
بصیری می‌گوید: این است که سه سال بعد از این که برجام اجرا شد یک گشایشی در حوزه‌های مختلف شد گرچه آن هم تعادل نداشت و بخشی از صنایع و شرکت‌های ایران را ورشکست کرد به خاطر دلارهایی که سرازیر شد و کالاهای لوکسی که در کشور وارد شد. آن زمان هم نارضایتی زیاد بود. بعد که ترامپ از برجام خارج شد همان درآمدهای ارزی و نفتی هم کاهش پیدا کرد و هم‌چنان هم آن معضل در کشور وجود دارد. همچنان نگاه به سیاست خارجی است و امید به این که از بیرون یک تغییری رخ بدهد و آقای بایدن بیاید و ایشان هم اقدام کند. این عدم تعادل بین برنامه و سیاست خارجی پاشنه آشیل نقاط ضعف آقای روحانی نسبت به سه دولت قبل است و ثمر و دست‌آورد قابل دفاعی هم من فکر می‌کنم آخر هشت سال نداشته باشند.
> سیاست داخلی و سیاست خارجی
دو روی یک سکه است
محمدعلی بصیری اظهار می‌دارد: ما بر این اعتقاد هستیم که سیاست داخلی و سیاست خارجی دو روی یک سکه است و اگر ما در سیاست داخلی قوی و موفق باشیم در سیاست خارجی هم چنین حالتی می‌شود و اگر ضعیف و منفعل باشیم چنین حالتی هم در آن جا بروز می‌کند. الان کشور در این وضعیت است و چون در حوزه سیاست داخلی ضعف ساختاری و پایه‌ای دارد و دچار به هم‌ریختگی است در سیاست خارجی هم ضعیف و منفعل شده‌ایم. این روند اگر به دولت بعد از هر جناحی هم که باشد منتقل شود باز همین وضعیت استمرار خواهدداشت، مگر اینکه جریانی بیاید با طرحی نو و برنامه‌ی نو و مردم از آن استقبال کنند و یک سری تغییرات در حوزه داخلی و به تبع خارجی ایجاد نماید. شاید در دولت بعدی یک مقدار سیاست خارجی فعال‌تر، پویاتر و تاثیرگذارتر را ما شاهد باشیم ولی اگر آن هم چنین کاری نتواند انجام دهد این روند ادامه خواهد داشت و روز به روز ما در لاک خودمان و ضعفهای مستمر خودمان در داخل و خارج بیش از پیش فرو می‌رویم و گریبان گیرمان است.
> ذات و جنس دولت بعدی
اقتصادی با درونمایه ی سیاست خارجی است
بصیری در فراز پایانی گفتگوی خود با آفتاب یزد به ذات و جنس و انگاره‌های احتمالی دولت بعد اشاره کرده می‌گوید: الان نقطه ضعف عمده این دولت ناکارآمدی اقتصادی و تولید و قدرت اقتصادی در داخل است، لذا به احتمال زیاد یک دولت اقتصادی در 1400 روی کار می‌آید. کما این که این دولت هم روی نقطه ضعف سیاست خارجه دولت قبل به‌وجود آمد و دولت آقای احمدی‌نژاد هم روی نقطه ضعف بی‌عدالتی اجتماعی اقتصادی دولت قبل روی کار آمد و دولت آقای خاتمی هم روی نقطه ضعف حقوق بشری و مدنی دولت قبل یعنی دولت آقای رفسنجانی روی کارآمد. این روند احتمالاً ادامه خواهد داشت.