کلیشه‌ای و کسل‌کننده

آفتاب یزد _ یگانه شوق الشعرا: امسال به دلیل شیوع بیماری کرونا از مردم خواسته شد تا شب یلدا را در خانه‌های خود بمانند و به دورهمی‌ها نروند. در این شرایط از تلویزیون انتظار می‌رفت با تولید برنامه‌های مفید و سرگرم‌کننده حداقل در این شب مخاطبان گسترده‌ای را جذب و سرگرم کند. اما متاسفانه با بررسی برنامه‌ها به سادگی می‌توان متوجه شد که امسال همه برنامه‌ها کلیشه‌ای و تکراری بود. سوال اساسی این است که چرا صدا و سیما حتی در مناسبت‌های خاص در جذب مخاطبان ناتوان است؟
> تلویزیون سنتی، یک‌سویه و غیرتعاملی
محمد لسانی کارشناس و مدرس سواد رسانه در گفتگو با آفتاب یزد گفت: « در این خصوص چندین زاویه نگاه وجود دارد. در بحث فناوری و تکنولوژی از تلویزیون سنتی در جهان به نحوی اعتبار زدایی شده است. تلویزیون سنتی تلویزیون یک سویه است که تعاملی نیست. در جهان تلویزیون‌های تعاملی وجود دارد که افراد خودشان انتخاب می‌کنند و این تلویزیون‌ها بستر پخش محتوای متنوع است. مثلا قدیم در ایران شرکت‌هایی بودند که برنامه‌های مختلف تولید می‌کردند و در سوپرمارکت‌ها به فروش می‌رسید مانند برنامه‌های مستند و غیره. الان این فیلم‌های بخش خصوصی در آپارات به عنوان وی او دی‌ها گذاشته می‌شوند، این اصطلاح مخفف فیلم‌های درخواستی است. امروزه عملا آپارات به تلویزیون تبدیل شده است. تلویزیون یک سویه غیر‌تعاملی
باید در حوزه فناوری واکاوی شود. اصولا کشورهای پیشرفته


در جهان از پخش یک سویه عبور کرده‌اند و به سمت پخش
وی او دی و تعاملی رفته‌اند. از سمت دیگر برای مردم در کلان شهرها
به خاطر سرعت اتفاقات، درگیری مردم و مشغله بیش از حد خاص بودن و جذاب بودن ژانر برنامه‌ها خیلی مهم است. در این لایه مخاطب شناسی عموما صدا و سیما مخاطب خودش را مردم کلان شهرها قرار نداده است. صدا و سیما به اکثریت مردم در شهرهای کم جمعیت توجه دارد. اصولا مردمی که تا یک مقداری مخاطب نخبه محسوب می‌شوند و طبقه اقتصادی بالایی دارند در صدا و سیما برنامه مورد علاقه خود را پیدا نمی‌کنند. در بحث برنامه‌سازی و ژانر رسانه بسیار قابل نقد است که رسانه به سمت تاک‌شو رفته است و در این حوزه مشغول به کار کردن است. به همین دلیل حوزه برنامه‌های صرفا سرگرم‌کننده باید کم شود و برنامه‌هایی بسازند که هم تفریح به وجود می‌آورد و هم به مخاطبین اطلاعات می‌دهد. »
> گسست اجتماعی متاثر از رسانه
وی در ادامه گفت: «از نظر من سازمان صدا و سیما در مسیر تحول گام گذاشته و در آینده هم خواهد گذاشت. اما سرعت تحول مهم است که تا کی و چه مقداری می‌تواند سبب نوآوری قالبی و محتوایی شود و به مخاطبین خاص برسد. مخاطبین شهر تهران نباید تنها ملاک قضاوت ما باشند. در مناطق دور افتاده، روستاها و حاشیه نشین‌ها صدا و سیما هم چنان دارای اعتبار است. مخاطبی که در یک طبقه خاص اجتماعی و اقتصادی قرار گرفته است با صدا و سیما ارتباط برقرار نمی‌کند و این ریشه‌های جامعه شناختی دارد. گسست اجتماعی بالا رفته است و صدا و سیما می‌خواهد در یک خط مشخص حرکت کند. به دلیل این گسست اجتماعی نمی‌تواند بر روی مخاطب خاص خود تمرکز کند و دچار مشکل می‌شود. باید به سمتی برویم که در برنامه‌ها تنوع و تکثر داشته باشیم و وی او دی‌ها به صدا و سیما هم راه پیدا کند تا اقشار مختلفی جذب شوند. الان یک دوگانه ایجاد شده است بین بخش مجازی و صدا و سیما. به هر حال در این وضعیتی که امروز دچار هستیم شاید خود رسانه باعث گسست اجتماع شود. جامعه امروز تا حدی دچار مشکل است و رسانه تنها به یک طیف از مخاطبین می‌پردازد. ما با مخاطبینی مواجه هستیم که مصرف رسانه‌ای دارند اما تلویزیون نمی‌بینند و مخاطبینی که صد در صد مخاطب رسانه‌ها هستند، این یک گسست است که نیازمند تدبیر است. »
> حدود40 هزار کارمند در صدا و سیما!
امیر عابدی کارشناس رسانه نیز در این باره به آفتاب یزد گفت: «مدت‌هاست که تلویزیون از جذب مخاطب دور مانده است و این علت واضحی دارد. متاسفانه برخی از کسانی که در سطوح مدیریتی در تلویزیون به کار گرفته می‌شوند خیلی کارشناس‌های رسانه‌ای و هنری نیستند. همچنین این افراد شناخت مناسبی نسبت به رسانه‌های امروز ندارند. مثلا برنامه عادل فردوسی‌پور از معدود برنامه‌های روی مدار نیاز مردم بوده است. مدیران باید از مدیا شناخت داشته باشند. درواقع بحث به روز بودن بسیار مهم است. رسانه‌های امروز رسانه‌های مینیمال شده‌اند که محتواهای کوتاه تولید می‌کنند. در این محتواهای کوتاه ما کیفیت بالا و اندیشه نیاز داریم. کسی که به عنوان مدیر در یک رسانه مشغول به کار است اصولا باید آدم اندیشمند و اهل مطالعه‌ای باشد. این اندیشه قابل تزریق است و به نظر من مشکل بیشتر این است. نباید کارشناسانی که در برنامه‌ها صحبت می‌کنند دم دستی باشند. متاسفانه در برنامه‌ها تنوع وجود ندارد و محدودیت‌های تلویزیون به شدت جلوی یکسری از عملکردها را گرفته است. در صدا و سیما حدود 40 هزار کارمند وجود دارد ولی به اعتقاد من خروجی‌ای که وجود دارد خروجی متناسب با این تعداد نیست. اگر تولید محتوا یک طرفه باشد نتایج مناسبی نخواهند داشت. با بررسی نظرسنجی‌های صدا و سیما و مطبوعات متوجه می‌شویم بسیاری از افراد محبوبیت بالایی داشتند اما دیگر در تلویزیون وجود ندارند. رسانه‌های ساده در فضای مجازی دنبال‌کننده زیادی دارند. مدیران رسانه ما باید این موارد را رصد کنند و جایگاه رسانه خود را بسنجد و آسیب‌ها شناخته شوند. در اطراف خودم، من کسی را نمی‌بینم که مخاطب تلویزیون باشد. رسانه خانگی ما با رسانه ملی ما کاملا از لحاظ تولید محتوا فاصله دارند. امروز در سیمای ما ساز پخش نمی‌شود اما در مجموعه‌های دیگر که از دل صدا و سیما خارج شده‌اند به راحتی ساز را نمایش می‌دهند. باید معیارها و محدودیت‌های تلویزیون مشخص شوند و بگویند مثلا چرا نباید ساز نشان داده شود. طبیعتا کسانی که کارشناس هستند دیگر مانند قبل تمایلی به همکاری با این نوع رسانه‌ها را ندارند و به همین دلیل برنامه‌ها کسل‌کننده و تکراری می‌شوند. »
صدا و سیما که رسانه ملی نیز خوانده می‌شود از طریق بودجه بخش عمومی مدیریت و تامین می‌شود یعنی متعلق به همه مردم است حال چرا رسانه‌ای که متعلق به همگان است تنها به سلیقه قشر خاصی اهمیت می‌دهد؟ به نظر می‌رسد ایده و کیفیت برخی از برنامه‌ها به قدری سخیف و بی‌محتوا است که مخاطب از تماشای آن‌ها دچار حس حقارت می‌شود زیرا در آنچه به او نمایانده می‌شود بسیاری از واقعیت‌های بیرونی یا انکار می‌شود یا نادیده گرفته می‌شود و در عوض محتوایی یکسان و تکراری به مخاطب تحمیل می‌شود. نتیجه همه این کوتاهی‌ها چیزی جز فراگیری استفاده از محتوای سایر رسانه‌ها نیست؛ اتفاقی که سال‌هاست ذائقه رسانه‌ای و حتی فرهنگ جامعه ما را تحت تاثیر قرار داده است و منجر به آسیب‌های بیشماری شده است.