راهکار بازگشت به تعهدات متقابل

آنطور که مسائل ايران را مي‌بينم، دو قطبي متعارف اصلاح‌طلب - اصولگرا در حال از دست دادن زمينه‌هاي عيني خود است و به‌زودي به امري کاذب تبديل خواهد شد. در واقع، نظام سياسي در برابر تصميم‌گيري‌هاي تازه و بي‌سابقه‌اي قرار گرفته و همين موضوع، به‌خصوص اختلاف بين اجزاي جناح اصولگرا را امري گريزناپذير کرده است به‌طوري‌که صفوف آنها خواه‌ناخواه به هم خواهد ريخت. نگاه‌هاي صلب و سخت، معمولا خواهان ادامه صف‌بندي‌هاي گذشته به قيمت ناديده گرفتن مسائل عيني و صرف هزينه‌هاي بيهوده‌اند، اما نگاه‌هاي منعطف از تغيير آرايش نيروها و جابه‌جايي آنها هراسي به دل راه نمي‌دهند. واقعيت اما اين است که هر دو جناح سياسي حاکم، نگاهي عموما منجمد به صف‌بندي‌هاي سياسي دارند و قادر به گسستن از مناسبات گذشته بين خود نيستند. همين نگاه ممکن است مانع شکل‌گيري آرايش جديد سياسي و سبب بروز نزاع‌هاي بي‌مبنا و کاذب و بي‌حاصل شود و هزينه‌هاي بي‌ربطي را روي دوش خودشان و کشور بگذارد. براي اجتناب از اين مشکل، تغيير پاراديم دهه‌هاي اخير بين دو جناح سياسي ضروري است. با تغيير پارادايم، هر پديده‌اي در جاي متفاوتي نسبت به گذشته خود ديده مي‌شود. اگر جناح‌ها بتوانند فارغ از تعصبات مرسوم و منافع زودگذر شخصي و فشارهاي هواداران، با نگاهي نو مسائل مبتلابه ايران را تحليل کنند، ممکن است صف دوستان و رقيبان و دشمنان خود را متفاوت از گذشته ببينند. اين مطلب را صرفا با نگاهي ارسطويي نوشتم. ارسطو از نادر فلاسفه‌اي است که به نيروهاي سياسي مخالف عقايد و علايق خود نيز براي بهبود وضعيت‌شان توصيه‌هاي فراواني کرده است!