راه حل آگاهی رسانی است

بابک خطی ‪-در موارد زیادی برداشت از "فمینیسم" این‌گونه است که به صورت نحله‌ای برای‬ ‪ برتری جویی زنان و تحقیر مردان تعریف شده ‌است.‬
‪این تعبیر با درجه‌هایی از تغییر، کم‌ و بیش در قسمت‌های مختلفی از جامعه وجود دارد و به‌طور مداوم همرسانی می‌شود. ‬
‪اما آیا باز‌تولید تفاسیری با محتوای خشن از فمینیسم صرفا یک اشتباه برداشتی است یا روشی است که با اهدافی ویژه و اتاق فکری با وسعت جهانی تبلیغ می‌شود؟‬
‪"فمینیسم"، در ابتدایی‌ترین تعاریف خود در جستجوی عدالت و حقوق برابر برای همه‌ انسان‌ها از زنان و مردان است. حتی در رادیکال‌ترین قرائت‌ها در طیف اندیشگانی این تفکر نیز بر برتری جویی و تحقیر جنسی خاص تاکید نشده است.‬


‪مسئله اما این است که با وجود حکومت مطلقه‌ی مردسالاری در جهان- به استثنای دوره‌های خاص زمانی یا گروه‌های خاص با جغرافیای ویژه- در قرون و اعصار گذشته تا به اکنون، قسمت عمده‌ای از اصول و تعاریف زندگی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و... - از جمله وظیفه، موفقیت، نجابت، شجاعت و...- بصورت مردانه و مردسالارانه تعریف شده‌ و بتدریج و مرور زمان شکل روزمره و عرفی به خود گرفته‌اند و این‌گونه به نظر می‌رسد که گویی از ازل چنین بوده‌اند. [که البته در واقع نبوده‌اند و نیست.]‬
‪فمینیسم در ذات خود و بیش از هر چیز مکتب بازنگری‌ است؛ یک بازنگری‬
‪ تمام عیار و دقیق که تمام شئون و قسمت‌های زندگی بشری را در برگرفته و به بازتعریف دقیق تمامی مفاهیم و تعابیر انسانی به ظاهر قطعی در ترازوی انصاف و شایسته‌پروری می‌پردازد. ‬
‪"فمینیسم" از طرف دیگر مکتب یادآوری‌کننده "بدیهیات" هم هست. بدیهیاتی که به طور کلی همه به وجود آن اذعان داریم، اما گاهی در موقع رسیدن به مصداق‌ها، آن را فراموش می‌کنیم؛‬
‪اینکه انسان‌ها در وجود و گوهر انسانی خود آزاد و برابر هستند و هیچ‌کدام بالذات بر دیگری ارجحیتی ندارند. نظرگاهی که بر عهده گرفتن وظایف و مسئولیت‌ها را منوط به داشتن استعداد و شایستگی می‌کند و در تفوق شایسته‌سالاری، ویژگی‌های شناسایی و تمیزدهنده آدم‌ها از جمله رنگ، نژاد، زبان،... و از جمله جنسیت، نقشی در حقوق‌ انسان‌ها نخواهد داشت.‬
‪دنیایی که هر کس با توجه به توانایی و استعداد ذاتی و میزان تلاشی که صرف می‌نماید به اهداف خود بدون محدودیت دست پیدا می‌کند و این همه ماجرا است.‬
‪ نقطه بحرانی نیز از قضا در همین‌جا است: اینکه حاکمیت شایسته‌سالاری و تعریف‌های به‌روز شده، به گوش جامعه مردسالار سنگین آمده و آن را غیرواقعی و غیرعملی قلمداد کرده، انکار می‌نماید.‬
‪این طیف به خاطر اینکه اصولا مایل نیست به سلطه خود پایان دهد، دست به کار می‌شود تا تعریفی واژگونه از مفهوم فمینیسم ارائه نموده، آن را با ترفند خشن و ‬
‪تحقیر آمیز جلوه‌دادن، لکه‌دار نماید و بدین ترتیب با توجه به قدرت گفتمانی بسیار طولانی این تفکر، انجام پروپاگاندا برای هتک فمینیسم به صورت کاملا تسهیل‌شده بارها و بارها کلید می‌خورد و خروجی آن چیزی‌ است که حتی امروز نیز با ضریب نفوذ قابل توجهی در جامعه وجود دارد و خشونت و تحقیر را به عنوان عصاره‌ی فمینیسم می‌شناسد.‬
‪بارها و بارها از زبان و نوشتار تجربه‌های افراد مختلف به یاد دارم که:‬
‪«من به فمینیسم، اعتقادی ندارم، نظر من تساوی زن و مرد است»!‬
‪در حالی که ظاهرا فمینیسم هم جز این نمی‌خواهد! مسئله مهم دیگر این است که بخاطر تفوق دراز مدت رویه‌ی مردسالار در دنیا، اساسا بسیاری از بسترها برای مشارکت زنان مهیا نشده و اینجا است که باید مداخله انجام گیرد و این عقب افتادگی به‌منظور ایجاد شرایطِ برابر، جبران شود. ‬
‪برای روشن شدن، همانطور که زنان بسیاری با شایستگی و موفقیت راه را گشوده و به جامعه نشان داده‌اند که توانایی افراد، تحت‌الشعاع جنسیت نیست، زنان و دختران زیادی هم وجود دارند که با بندهایی مثل خانواده، فامیل، گروه اجتماعی و... اساساً شانس کمتری برای حضور در جامعه و ابراز خود دارند. اینجا است که باید یاری و کمک صورت گیرد و سدهای مانع پیشرفت برچیده شود و این هیچ‌وقت تبعیض نیست. ‬
‪اینکه این جبران مافات، تبعیض به نفع زنان تلقی شود باز هم از جمله مواردی است که به دنبال ارائه چهره‌ی نامطلوب از فمینیسم است تا با ترساندن جامعه، شایسته‌سالاری را منکوب کند.‬
‪جامعه با توجه به گسترش رسانه‌ها در حال به‌روزشدن مکرر و سریع‌تر از گذشته، در مورد برابری جنسیتی است و خوشبختانه روز به روز نسبت به آن آگاه‌تر و داناتر می‌شود. ‬
‪ راه‌حل نهایی نیز در همین آگاهی‌ رسانی‌ها و تغییر نگرش‌های بعد از آن محقق می‌شود.‬
‪ وظیفه‌ای که در کنار آمادگی همیشگی برای یادگیری مسائل جدید و تغییر کردن، بر عهده همه ما است.‬
‪ شالوده‌ی این اطلاع‌رسانی با تاکید بر جنبه‌های:‬
‪ الف) برابری طلبی ‬
‪و‬
‪ ب) بازتعریف مفاهیم انسانی بر پایه‌ی انصاف و شایستگی- و نه داشتن جنسیتی خاص- بنا می‌شود.‬