مخالف کاندیداتوری روحانیون و نظامیان هستم

آفتاب یزد_ یگانه شوق‌الشعرا: علی مطهری در شرایطی برای انتخابات ریاست جمهوری کاندیدا شده است که وی در انتخابات پیشین مجلس رد صلاحیت شده بود.او به آفتاب یزد دلیل ردصلاحیت خود را اشتباه شورای نگهبان اعلام کرده و امیدوار است برای انتخابات آتی مجوز ورود به کارزار را کسب کند.گفتگوی تفصیلی آفتاب یزد با این نماینده سابق مجلس که اخیرا اظهارات او در کلاب هاوس برای وی حاشیه ساز شده را می‌خوانید:
آقای دکتر ممنون که دعوت ما را برای مصاحبه پذیرفتید. حضرتعالی در زمان مجلس هشتم که جو اصولگرایی بود با پیشینه اصولگرایی وارد مجلس شدید و با صراحت مواضع خود را اتخاذ کردید و آخرین بار در مجلس دهم با لیست امید و با سرلیستی دکتر عارف به مجلس راه پیدا کردید. در حال حاضر قرار است با چه پشتوانه و حمایت چه طیفی در انتخابات ریاست جمهوری حضور پیدا کنید؟
من به طور مستقل کاندیدا شدم و در واقع با اتکا به هیچ یک از دو گروه اصلاح‌طلب و اصولگرا و حتی با آگاهی این دو گروه کاندیدا نشدم. منتهی شخصا معتقد هستم که در بین هر دو گروه حامیانی دارم و هرکدام هم اگر زمانی از من حمایت کنند از حمایتشان استقبال می‌کنم. اما به هر حال هیچ صحبتی مبنی بر حمایت قبلی با هیچ یک از این دو گروه وجود ندارد و در حال حاضر ما حرف‌های خودمان را می‌زنیم و نظراتمان را اعلام می‌کنیم.
بحثی که خیلی درمورد شما مطرح شده مسئله فیلتر شورای نگهبان و عبور شما از این فیلتر است. برای خیلی از افراد و اهالی رسانه این ناباورانه است کسی که از فیلتر شورای نگهبان برای انتخابات مجلس نتوانسته عبور کند، چگونه قرار است از همان فیلتر برای انتخابات ریاست جمهوری گذر کند؟ آیا مذاکره‌ای صورت گرفته و یا نظری مبنی بر احتمال حل این مشکل به شما منتقل شده است؟


به نظر من رد صلاحیت برای مجلس یازدهم خطای سهوی شورای نگهبان بود زیرا هیچ دلیل قانع کننده‌ای وجود نداشت. تا حدی هم این تصمیم حاصل برخوردی بود که ما در شورای نگهبان با آن‌ها داشتیم؛ یعنی بعد از رد صلاحیت، بنده را دعوت کردند و در جلسه‌ای که با حضور یکی از حقوقدانان شورای نگهبان که کارشناس پرونده بود برگزار شد بعد از حرف‌های کلی موارد مورد نظرشان را گفتند و سه مورد از اظهار نظرات بنده را به عنوان خلاف نظر نظام ذکر کردند که در انتها من از حرف‌های گفته شده ناراحت شدم. تعجب کرده بودم که چطور ممکن است یک عضو حقوقدان شورای نگهبان که ممکن است استاد دانشگاه هم باشد چنین نگاهی دارد و همانجا گفتم متاسفم و حیف خون شهید مطهری که به زمین ریخت و جلسه را ترک کردم.!اگر در آن جلسه حرف‌های آن‌ها را درست می‌دانستم و مواضعشان را قبول می‌کردم به احتمال قوی صلاحیت من تایید می‌شد. لذا به نظر من دلیل قانع کننده‌ای برای رد صلاحیت من وجود ندارد. در عین حال من به عنوان انجام وظیفه وارد شدم و هر اتفاقی بیفتد راضی هستم. البته شورای نگهبان حتما بایدبرخی رویه‌های خودش را تغییر دهد و مشارکت هم بیشتر میشود.
یعنی اگر مجددا برای شما جلسه‌ای در شورای نگهبان تشکیل شود و همان سوالات مطرح شود شما این دفعه برخورد نرم‌تری خواهید داشت؟
خیر، برخورد من در آن زمان هم تند نبود و با دلیل، نادرستی حرف‌هایشان را ثابت می‌کردم. اصلا من این چیزها را دلیل بر عدم التزام عملی به نظام نمی‌دانم. در واقع من اظهار نظر را هیچ وقت دلیل بر عدم التزام عملی به نظام نمی‌دانم زیرا کسی ممکن است در جایی نظری مخالف نظر رسمی داشته باشد و باید آزاد باشد و بتواند حرفش را بزند. عدم التزام عملی به نظام یعنی قیام مسلحانه یا اینکه مثلا کسی آَشوب درست کند که مردم به خیابان بیایند و سطل آشغال آتش بزنند. به این موارد عدم التزام می‌گویند ولی اینکه باید همه افراد دقیقا یک حرف را بزنند اصلا مقدور و درست نیست. طبیعتا من هیچ وقت چنین رویه‌ای را قبول ندارم.
آقای دکتر، صرف نظر از عملکرد شورای نگهبان بحثی که خیلی این روزها مطرح می‌شود موضوع مجاب شدن مردم برای رای دادن است. این خستگی و دلزدگی مردم از مسئولین، سیاست و عملکردها دغدغه خیلی از فعالین سیاسی از جمله اصلاح‌طلبان است. نظر شما چیست و باید چه اتفاقی بیفتد و دولت و فعالین سیاسی چه کاری انجام دهند تا نظر مردم مقداری تغییر پیدا کند؟
یک علت کمرنگ شدن حضور مردم همین فشارهای اقتصادی و معیشتی است که ظرف سه چهار سال اخیر وجود داشته است. انصافا هم مردم تحت فشار شدیدی بودند مخصوصا در دوره سه ساله تحریم‌های ترامپ و مردم هم مقاومت بسیار غرور آمیزی انجام دادند. اما افق روشنی برای برخی از مردم وجود ندارد؛ یعنی به نظر من زبان حال مردم این است که ما مقاومت می‌کنیم ولی تا کی؟ بالاخره باید یک افقی به مردم نشان داده شود که مثلا فرض کنید تا دو سال دیگر این مقاومت‌ها به این نقطه می‌رسد ولی چون افق روشنی از سوی مسئولان اجرایی ارائه نمی‌شود شاید بعضی‌ها احساس کنند مقاومتشان خیلی مثمر ثمر نیست. این فشار اقتصادی و اینکه خیلی امیدی به آینده وجود ندارد از دلایل کمرنگ شدن حضور مردم در انتخابات گذشته است. در انتخابات مجلس یازدهم یکسری عوامل خاص هم وجود داشت مثل داستان افزایش قیمت بنزین، حوادث آبان 98 و پیش آمدن حادثه هواپیمای اوکراینی که یک فضای یاس و ناامیدی بر قشرهایی از جامعه حاکم کرد و مردم احساس می‌کردند که مجلس هم در کشور در برخی امور به نظر آنهاکاره‌ای نیست. مثلا درباره گران شدن بنزین مردم احساس کردند مجلس نقشی ندارد. چون این تصمیم در شورای اقتصادی سران قوا گرفته شد و زمانی که مجلس می‌خواست آن را تغییر دهد اجازه ندادند. بعد هم که خود ما می‌خواستیم وزیر کشور را استیضاح کنیم نشد. احساس من این است که گروهی ازمردم حس کردند اساسا مجلس در کشور ما کاره‌ای نیست، لذا چه در انتخابات شرکت کنند و چه نکنند خیلی تاثیرگذار نیست. به نظر من آن دوران دوره خاصی بود، الان از آن دوره دور شدیم و فضا بهتر است و امیدهایی مانند احتمال رفع تحریم‌ها، احتمال احیای برجام و طبعا احتمال بهبود وضعیت معیشتی مردم به وجود آمده است. اگر این رویه به خوبی پیش برود در همین بیش از دو ماهی که به انتخابات باقی مانده است و اگر کاندیداهای مورد نظر مردم بتوانند در صحنه حاضر باشند من فکر می‌کنم مشارکت خوبی از سمت مردم خواهیم داشت وخیلی جای نگرانی نیست.
به نظر شما درصد مشارکت چه میزان خواهد بود؟
حدس من حدود 60 درصد است.
ضمن اشاره به اینکه در حال حاضر در سیاست خارجی دو نگاه به غرب و نگاه به شرق حاکم است، مقداری در مورد رویکرد و گفتمان خودتان درباره مسائلی مانند سیاست خارجی و داخلی بگویید. آیا درباره این موضوعات برنامه‌ای تدوین کرده‌اید؟
ما در همه حوزه‌ها مشغول تدوین برنامه هستیم ولی اجمالا عرض می‌کنم که غیر از کشور جعلی اسرائیل ما باید با همه دنیا رابطه خوبی داشته باشیم و باید شرکای مختلف تجاری داشته باشیم تا شرکای تجاری ما محدود به چند کشور نباشد. در یک گزارش اتاق بازرگانی دیدم که گفته شده بود 80 درصد مبادلات تجاری ما با 6 کشور دنیا انجام می‌شود. این آمار خیلی خطرناک است؛ یعنی اگر روابط ما با این 6 کشور به هم بخورد کار ما خیلی سخت می‌شود. ما باید هم با غرب و هم با شرق و همچنین با کشورهای همسایه و کشورهای عربی و اسلامی روابط خوبی داشته باشیم. ما می‌توانیم بازار مشترک اسلامی ایجاد کنیم. کشورهای اسلامی باید از این گونه اتحادیه‌ها داشته باشند زیرا تمام دنیا از این گونه اتحادیه‌ها دارند و اروپایی‌ها بعد از جنگ جهانی دوم عبرت گرفتند و به سمت اتحاد پیش رفتند. اما کشورهای اسلامی خیلی بی‌تحرک‌اند و بیشتر درصدد دشمنی با یکدیگر هستند. ما دائم نیروی یکدیگر را خنثی می‌کنیم. این دشمنی‌ها تنها به نفع آمریکا و اسرائیل است. این همه سلاحی که عربستان و امارات از آمریکا می‌خرند تنها به نفع آمریکا است و این کار را از ترس ما که دشمنان بویژه امریکا در دل آنها انداخته انجام می‌دهند. چرا با این کشورها صحبت و مسائلمان را حل نکنیم و متحد شویم در حالیکه این کشورها به خاطر ترس از ما در دامن اسرائیل افتاده‌اند؟ حل این مشکلات شدنی است. در زمان آقای هاشمی رابطه ما با عربستان در سطح بسیار بالایی قرار گرفت. به نظر من بخشی از اشکال از خود ما است. درست است که حکومت عربستان، حکومت ایده آلی نیست ولی چاره‎‌ای هم نیست. در حال حاضر ما با روسیه، چین، فرانسه، آلمان و... رابطه داریم. این حکومت‌ها طرفدار اسرائیل هستند و اگر بخواهیم حساسیت زیادی به خرج دهیم با این کشورها هم نباید رابطه‌ای داشته باشیم. بنابراین ما باید روابط سیاسی و اقتصادی‌مان را با تمام کشورهای دنیا توسعه دهیم. ما حتی با برخی از کشورهای اسلامی هم ارتباط خوبی نداریم و با مصر، اردن، عربستان، امارات، بحرین و... همچنان بدلایلی که دشمن اختلاف ایجاد کرده رابطه محکمی نداریم هم ما و هم بقیه یکسری خوبی‌ها داریم. حتما باید در سیاست خارجی تغییراتی ایجاد شود. حتی بعد از بازگشت به برجام و رفع تحریم‌ها به
نظر من فرصت خوبی است تا رابطه‌مان را با آمریکا اگر مصلحت نظام بودبرقرار کنیم. فکر نکنیم اگر رابطه ما با دنیا برقرار شود انقلاب تمام می‌شود. اصلا انقلاب آمد که پیامش را به دنیا برساند و رساندن پیام هم با همین روابط ممکن می‌شود. چرا اتباع ما در آمریکا که اکثرا افرادی فرهیخته‌اند و پست‌های مهمی نیز در آنجا دارند نمی‌توانند به راحتی به ایران بیایند؟ چرا ما با کنگره آمریکا لابی نداشته باشیم؟ حتما باید یک تغییری در سیاست خارجه ما ایجاد شود به طوری که مجبور نباشیم فقط به چین و روسیه متکی باشیم، چون این‌ها هم براساس منافع خود کار می‌کنند ودر برخی مواقع شایدخیلی قابل اعتماد نباشند و قرار نیست همیشه پشتیبان ما باشند. باید با همه این کشورها ارتباط ایجاد کنیم تا منافع کشور و مردم ایران حفظ شود.
یک بحثی که بعد از دولت آقای هاشمی همواره مطرح بوده، بحث اختیارات دولت‌ها است. با توجه به فرمایشات شما در حوزه سیاست خارجی آیا فکر می‌کنید اختیارات دولت اجازه می‌دهد اتفاقاتی که گفتید رقم بخورد؟
به نظر من دولت‌ها از اختیارات خودشان به طور کامل استفاده نکردند؛ یعنی هر دولتی که روی کار آمده از همان ابتدا عقب نشینی کرده و اجازه داده است نهادهای بیرونی در کار دولت دخالت کنند و پذیرفته است که هر کاری باید با اجازه برخی از آنها انجام شود، لذا اقتدار خودش را از دست داده است. به نظر من اگر رئیس جمهوری بیاید که اجازه دخالت بیرونی را ندهد می‌تواند خیلی کارها انجام دهد.
آیا زمانی که در مجلس بودید تجربه‌ای از دخالت‌های بیرونی دارید که در مقابل آن‌ها مقاومت کرده باشید؟
بله، مواردی بوده است که مثلا ما می‌خواستیم کاری را انجام دهیم اما هیئت رئیسه اتخاذ تصمیم را به بیرون از مجلس محول می‌کرد و ادعا می‌شد که از بیرون گفته شده است نباید چنین کارهایی انجام شود در حالیکه مطابق آیین‌نامه باید قبول می‌کردند و انجام می‌شد ولی با پا فشاری ما در نهایت انجام شد. نمونه‌ آن سوال از رئیس جمهور در زمان آقای احمدی‌نژاد است. شاید یک سال پافشاری کردیم که در آخر منجر به استعفای من شد و مجلس هم به استعفای من رای نداد و بالاخره مجبور شدند اعلام وصول کنند و اجرا شد. وقتی که مجلس یا دولت روی موضوعی پافشاری داشته باشد از جاهای دیگر هم مخالفتی نمی‌شود ولی ما گاهی می‌خواهیم خود شیرینی کنیم
بخشی از صحبت‌هایی که اخیرا در کلاب هاوس مطرح کردید پررنگ شد و در شبکه‌های اجتماعی بسیار پربازتاب بود. در واقع به نوعی خیلی‌ها گفتند آقای مطهری با این صحبت‌ها وجهه‌ای که در مجلس کسب کرده بود را تخریب کرد. نظر شما در رابطه با این موضوع چیست؟
وجهه من از اول همین بوده است و هیچ وقت طرفدار مثلا بی‌بند و باری نبودم. من همان حرف‌های قدیم را گفتم و چیز تازه‌ای نبوده است که حالا بخواهد وجهه من بسوزد یا نه. من دو ساعت و 45 دقیقه در آنجا در پرسش و پاسخ به سوالات جواب می‌دادم و خیلی از مسائل اساسی مطرح شد. حالا خانمی سوالی مطرح کرد که در اروپا مردان و زنان عریان در کنار دریا هستند و کسی هم تحریک نمی‌شود و من هم جواب دادم. بعد رسانه‌ها کلمه تحریک را گرفتند و بحث‌های مهم دیگر را رها کردند. آن‌هایی که اینطور فکر می‌کنند که ایران باید اروپا شود اصلا در انتخابات شرکت نمی‌کنند که بخواهند با این حرف، من را سوخته حساب کنند. من فکر نمی‌کنم اینگونه باشد زیرا اتفاقا در آن جلسه صحبت‌های خیلی مهمی مطرح شد که متاسفانه یک بیستم آن هم منتشر نشد. رسانه‌ها یک دفعه بخشی از آن را پررنگ کردند و گفتند اگر کسی در کنار دریا تحریک نشود بیمار است بدون اینکه بگویند سوالی مطرح شده و این‌ها بخشی از پاسخ آن سوال بوده است. اینگونه کارهای رسانه‌ای بازی با آبروی افراد است و این تیترها تنها برای بیشتر دیده شدن است. باید سوال آن خانم و پاسخ من در کنار هم منتشر می‌شدند تا خلاف منطق جلوه نکند.
با این شرایط نظر شما درباره وزیر زن چیست؟
وزیر زن اگر اصلح باشد حتما باید وجود داشته باشد زیرا آثار خوبی دارد و نشان‌دهنده آن است که ما خانم‌ها را هم مشارکت می‌دهیم حتی من با وزیر شدن اهل تسنن اگر اصلح باشند و تخصص داشته باشند مشکلی ندارم و می‌شود از آن‌ها استفاده کرد.
در رابطه با حوزه اقتصادی می‌دانیم که ستاد اجرائی فرمان امام (ره) و بنیاد مستضعفان خیلی می‌توانند کمک حال دولت باشند. شما چگونه می‌خواهید این طور نهادهایی که از لحاظ اقتصادی، بزرگ هستند را در دولت مشارکت دهید؟
به نظر من این نهادها باید به تدریج به بخش خصوصی واگذار شوند و دولت تنها بر آن‌ها نظارت داشته باشد. درست است که در خیلی جاها کمک دولت هستند اما اختلال هم ایجاد می‌کنند و این دوگانگی ایجاد می‌کند. فرض کنید دولت برنامه‌ای برای مسکن دارد و آن‌ها هم در کنار آن یک برنامه دیگر دارند. این‌ها به نظر من خوب نیست و باید به بخش خصوصی واگذار شوند.
نظر شما درباره شبکه‌های اجتماعی فیلتر شده چیست، چون عملا مشخص شد که دولت در این موضوع کاره‌ای نیست زیرا وزارت ارتباطات مدام با فیلترینگ مخالفت می‌کند اما تصمیم گیری‌ها انجام می‌شود.
قانونا یک کمیته تشخیص جرائم رایانه‌ای داریم که این کمیته باید با 13 عضو خود درباره این موضوعات تصمیم بگیرد. اگر این تصمیمات در آنجا گرفته ‌شود، قانونی است. اما گاهی دادستان‌ها تصمیم می‌گیرند؛ یعنی مثلا یک دادستان یکدفعه تلگرام را فیلتر می‌کند. اما فیلترینگ تلگرام تجربه خوبی نبود زیرا بسیاری به فیلترشکن روی آوردند و فیلترشکن هم دسترسی افراد را به
همه جا بسیار آسان‌تر می‌کند و بعد هم خیلی‌ها دوباره به سمت استفاده از تلگرام برگشتند، لذا این کار حساب نشده‌ای بود. بنابراین صرف فیلتر کردن به نظرم خیلی کارساز نیست. البته اگر بتوانند مسائل غیراخلاقی را فیلتر کنند خوب است زیرا اینگونه مسائل اراده ملت‌ها را سست می‌کند و یک روش استعماری است برای اینکه ملت‌ها را ضعیف کنند. اگر بتوانند موارد غیراخلاقی را فیلتر کنند کار خوبی است ولی آن بخش اظهار نظرها و گفتگوها را نباید فیلتر کنند. فیلترینگ کلاب هاوس هم به نظر من کار خوبی نیست. این بهانه که همه از جمله منافقین می‌توانند وارد شوند، بهانه‌ خوبی برای فیلترینگ نیست.
با توجه به اینکه افرادی که پیشینه نظامی دارند خیلی در این انتخابات پررنگ هستند نظرتان درباره این موضوع چیست؟
نظامی‌ها به نظر من باید یا قبل از ثبت نام استعفا بدهند و سپس ثبت نام کنند یا اگر رای آوردند استعفا بدهند و کاملا از آن نهادی که در آن مشغول فعالیت بودند خارج شوند. نباید در حالیکه نظامی هستند رئیس جمهور باشند. به طور کلی ورودشان خیلی مورد پسند من نیست. ورود نظامی‌ها به عالم سیاست باعث اختلاف بین خودشان می‌شود و به صلاح نیروهای نظامی نیست، لذا بهتر است که وارد نشوند. اما اگر بر ورود اصرار دارند به نظر من باید قبل از ثبت نام استعفا بدهند یا حداکثر اگر رای آوردند از فعالیت قبلی خود استعفا دهند. من همچنین با حضور روحانیون در انتخابات ریاست جمهوری مخالف هستم زیرا روحانیون بهتر است پست اجرایی دولتی نگیرند مگر در شرایط اضطراری و در حال حاضر اضطراری وجود ندارد و بهتر است رئیس جمهور، روحانی نباشد.