تریدینگ فایندر

ایران و مصر تقابل دو تمدن

محمد وفاپور‪-‬ نخستین ارتباط رسمی ایران و مصر به حدود ۳۰۰۰ سال پیش باز میگردد زمانی که هوخشتره شاهنشاه ایران که خود را برای نبرد سرنوشت ساز علیه آشور آماده میکرد سفیری را به سوی مصر روانه کرد تا از بی‌طرفی فرعون مطمئن شود، سال‌ها بعد سپاه ایران در دوران کمبوجیه به ممفیس پایتخت مصر رسید و مصر را به عنوان ساتراپ ششم به امپراتوری پهناور ایران افزود. اما در دوران معاصر، ایران جزو
نخستین کشورهایی بود که استقلال مصر را درسال ۱۳۰۰ به رسمیت شناخت و روابط بسیار گرمی میان دو کشور باستانی که یکی قرن‌ها از داشتن استقلال سیاسی محروم بود (مصر) ولی دیگری با اینکه استعمارشد اما هیچگاه مستعمره نشد (ایران) گرمی روابط با ازدواج شاهزاده‌های دو کشور رنگی دیگر گرفت اما چندی نگذشت که کودتای پان عرب‌های ارتش وبه رسمیت شناختن اسرائیل توسط ایران روابط را تیره کرد. اوج روابط ایران و مصر به دهه ۷۰ میلادی بر می‌گردد جایی که محمد رضا پهلوی و محمد انور سادات روابط دوجانبه خود را فراتر از عرف دیپلماتیک می‌برند و دوستی این دو نفر فصلی دیگر در روابط را ایجاد می‌کند.
با پیروزی انقلاب اسلامی روابط دو کشور به سردی می‌گراید و با امضای قرار داد کمپ دیوید این بار این ایران است که بخاطر به رسمیت شناختن اسرائیل توسط مصر اورا خائن به آرمان فلسطین می‌نامد و این اقدام ایران با استقبال افکار عمومی جهان عرب روبه رو میشود و با این کشور قطع رابطه میکند. با ترور انورسادات که توسط یکی از اعضای گروه جهاد اسلامی مصر انجام شد و با حمایت معنوی ایران از این اقدام روابط بیش از پیش تیره و تار شد. اما با روی کار آمدن حسنی مبارک امید به بهبود روابط از میان رفت اما این‌عدم رابطه دوسویه بود تا اینکه دریک اجلاس در ژنو برای نخستین بار رئیس جمهور‌های دو کشور محمد خاتمی و حسنی مبارک با یکدیگر دیدار کردند. علت این سردی روابط به ویژه در بیست سال اخیر ترس آشکار مصر برای عادی‌سازی روابط بود زیرا پس از انقلاب تئوری‌های ایران هراسانه فراوانی در ذهن رهبران مصر به ویژه شخص حسنی مبارک وجود داشت مانند این که ایران می‌خواهد مصر را به اقمار خود بیافزاید یا ایران می‌خواهد از طریق مصر شمال آفریقا را به دست آورد. حتی جمله معروفی از حسنی مبارک مطرح است که در سال ۲۰۱۰ دقیقا یک سال پیش از
سقوطش با بدبینی تمام نسبت به ابراز علاقه ایران برای عادی‌سازی روابط و بازگشایی سفارت‌ها در دو پایتخت که به پیشنهاد دولت احمدی‌نژاد مطرح شده بود گفت: ایران پس از جلوسش بر تخت خاورمیانه می‌خواهد مصر را مانند کنیزی در کنار خود داشته باشد! حسنی مبارک به ویژه پس از صدام و حافظ اسد برای گرفتن کرسی رهبری جهان عرب با دو تن دیگر از رهبران جهان عرب یعنی معمر قذافی و ملک عبدالله درحال رقابت بود وبرای به دست آوردن این موقعیت نیاز مبرم به دشمنی آشکار با ایران داشت تا بتواند با استفاده از این پرستیژ ردای رهبری جهان عرب برتن خود کند.با پیروزی انقلاب مصر در ۲۲ بهمن ۱۳۸۹ که به استعفای حسنی‌مبارک رئیس جمهور مادام العمر آن کشور منجر شد، در همین حال گروه اخوان المسلمین که یکی از قوی‌ترین و جدی‌ترین گروه‌های مخالف دولت حسنی مبارک محسوب می‌شد به عنوان اصلی‌ترین جایگزین حکومت محسوب می‌شد، اخوان المسلمین همچنین طرحی را برای آینده مصر نیز مطرح نمودند، اخوان‌المسلمین که سابقه ۸۰ سال مبارزه با دولت‌های سکولار مصر را در کارنامه خود داشت برآن بود تا به تمام آمال‌های ۸۰ساله ایدئولوگ‌های اخوان مانند محمد عبده و سید قطب درقالب حکومتی دینی که برآمده از فقه اهل سنت باشد جامه عمل بپوشد. یک سال بعد انتخابات ریاست جمهوری مصر که در تاریخ ۱۷ ژوئن ۲۰۱۲ برگزار گردید، محمد مرسی براساس آمار رسمی در رقابت با ژنرال احمد شفیق پیروز انتخابات گردید. وی اولین رئیس‌جمهور پس از انقلاب ۲۰۱۱ مصر و پنجمین رئیس‌جمهور تاریخ این کشور بود. تقریبا یک سال بعد حکومت محمد مرسی در یک کودتای نظامی ساقط شد. حکومت یکساله اخوان المسلمین برای ما تجربه بسیار گران‌سنگیست، زیرا پس از انقلاب اسلامی همواره فکر میکردیم اگر یک روز گروهی مانند اخوان المسلمین که در دهه ۲۰ و ۳۰شمسی الگوی تمام عیار گروه‌های اسلامی مبارز ایران بود سرکار
تریدینگ فایندر


بیاید چون در ایدئولوژی تشکیل حکومت بر مبنای اسلام اشتراک نظر داریم همه چیز گل و بلبل خواهدشد! اما تجربه حکومت اخوانی‌ها برخلاف آنچه که می‌پنداشتیم اصلا رنگی از همراهی و همسویی در آرمان‌های مشترک مانند رهایی فلسطین یا مبارزه با امپریالیسم آمریکا که درتمام شعارهای اخوان المسلمین در طول مبارزاتشان موج می‌زد خبری نبود، با اینکه درجریان انقلاب مصر سفارت اسرائیل به اشغال انقلابیون درآمد و سفارتش تعطیل شد این دولت اخوانی مرسی بود که روابط با اسرائیل را از سر گرفت. با وجود همسویی ایدولوژیک حماس و جهاد اسلامی فلسطین که افکارشان ریشه در اخوان‌المسلمین دارد اما محاصره چندین‌ساله غزه توسط این دولت شکسته نشد و حتی بیش از دوران مبارک بر فلسطینیان سخت می‌گرفت به گونه‌ای که در همکاری با اسرائیل
تونل‌های مخفی که برای انتقال مایحتاج مردم غزه بود را کشف و منهدم می‌کردند. تجربه دولت مرسی نشان داد که یک حکومت ایدئولوگ برآمده از ایدئولوژی اخوان المسلمین نه تنها دوست و شریکی دلخواه نیست بلکه دشمنیست که در بسیاری از موارد حتی کینه و عداوتش با ایران بسیار بیشتر از یک حکومت سکولار است، پس حتی آمدن یک دولت کودتایی مانند دولت سیسی می‌توانست یک فرصت برای احیای روابط با این دروازه‌ی آفریقا باشد که البته این‌گونه نشد.
ضرورت ارتباط میان دو کشور حتی در دولت کودتایی سیسی بسیار
بهتر از دولت انتخابی مرسی خواهد بود، و دولت سیسی همانگونه که بارها اظهار داشته علاقمند به احیای روابط میان ایران و مصر است. شاید برخی از عزیزان بیان کنند دولت مصر دولتی وابسته به آمریکا و عربستان است و چندان از خود اختیاری ندارد، این به جای خود که تا حدودی درست است، اما پالس‌های که از قاهره دریافت میشود نشان از میل به استقلال سیاسی دارد. منافع ارتباط با مصر بسیار زیاد است جدای از بازار بزرگی که دارد، دولت کنونی مصر برخلاف دولت مرسی به شدت مخالف جریان‌های تکفیری است و مبارزه با اخوان المسلمین نمونه برجسته آن است. ایران میتواند با ایجاد ارتباط نزدیک با این دولت با توجه به محبوبیت بالایی که درمیان مردم مصر دارد به سیاست خارجی این کشور سمت و سویی نوین ببخشد و کم کم مصر را از دایره عربستان در کوتاه مدت و اسرائیل در بلند مدت جدا گرداند. ارتباط نزدیک با قاهره میتواند به عنوان اهرم فشاری بر ریاض، تلاویو و واشنگتن باشد و از سویی دیگر با توجه به هم مرز بودن با غزه و همین طور وجود گروهای تکفیری در صحرای سینا بهانه‌ای برای آغاز روابط باشد پس دیدیم پیکان ارتباط با مصر میتواند درصورتی‌که تصمیم‌گیران ما تیراندازان قابلی باشند به چندین هدف
برخورد نماید.
تریدینگ فایندر