کنش‌های اصلاح‌طلبان؛ بی‌برنامه یا راهبردی؟

علی علی پور فلاح پسند‪-‬ ترس از رد صلاحیت ها، عواقب دنیاگیری ویروس کرونا بر جسم و روان شهروندان و تردید جامعه از امکان انتخاب فرد اصلح، رنگ و بوی سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری را متفاوت از دوره‌های قبل کرده است. در همین راستا، حرکت‌های کنونی اصلاح‌طلبان به مانند قواعد اولیه بازی شطرنج می‌ماند. در این بازی با در نظر گرفتن چند نکته کلیدی می‌توان نتیجه را بدون نمایان ساختن روش ها، استراتژی‌ها و دادن فرصت واکنش به طرف مقابل تغییر داد. اصلاح‌طلبان هرچند رفتار نسبتاً آشفته، بی‌برنامه و بدون انسجامی از خود نشان داده‌اند که شاید تاحدودی نشات گرفته از شرایط عمومی کشور و حال و اوضاع درون حزبی آنها هم باشد؛ اما با وجود این، در پشت تمام این قضایا نشانه‌هایی از هدفمند بودن برخی راهبردها مشاهده می‌شود.
تعداد متقاضیان کاندیداتوری جبهه اصلاحات قابل توجه بوده و روز به روز هم به نفرات آنها اضافه می‌شود. هرچند عموم این اشخاص به طور مستقل کاندیدا شده‌اند اما این اقدام را می‌توان نوعی رفتار هوشمندانه از سوی اصلاح‌طلبان برای چینش مهره‌ها تلقی کرد. در نگاه اول شاید این دست اقدامات شبیه به نوعی آشفتگی یا وجود اختلاف نظر میان مهره‌های کلیدی جبهه اصلاحات باشد؛ اما، نباید فراموش کرد که نماینده‌های اصلی این گروه به دلیل پیش‌بینی در عدم تایید صلاحیت توسط شورای نگهبان، امکان حضور حداقل تا روزهای پایانی ثبت نام کاندیداتوری را ندارند. از این رو، روش کاندیداتوری پرتعداد اعضا بعضاً پوششی از جانب این جریان و به طور کلی به مثابه انجام حرکتهای متعدد و همزمان برای رساندن حداقل یک پیاده به ردیف آخر و ترفیع آن به یک مهره کلیدی در بازی شطرنج می‌ماند.
ضمن آنکه، با انتشار خبرهایی در مورد کاندیداتوری اشخاص شناخته شده‌ای همچون سید حسن خمینی و جواد ظریف، تا حدودی نوع واکنش حریف، برخورد سازوکار انتخابات و صلاحدیدهای حاکمیتی درباره نامزدهای احتمالی آتی نمایان شد. علاوه بر این موضوع، چینش و حرکت برخی از اشخاص همچون فائزه هاشمی و رقابت غیرمستقیم وی با شخصی همچون محمود احمدی‌نژاد، در کنار انتشار خبرهایی در خصوص عدم تمایل به شرکت سید حسن خمینی در عرصه رقابت و صلاحدید جواد ظریف به کاندیدا نشدن و همچنین خبر احتمال رد صلاحیت رئیس دولت هفتم و هشتم توسط شورای نگهبان، به طور کلی از اشراف کافی اصلاح‌طلبان به وقایع و شرایط جامعه و رقیب حکایت دارد.
در چنین شرایط نامعلوم و مبهمی که احتمال ورود دیگر شرکت‌کنندگان حامی جناح‌های مقابل برای برقراری توازن در تعداد نفرات و افزایش احتمال تایید صلاحیت مهره‌های کلیدی خود وجود دارد؛ نمی‌توان حضور کاندیداهای احتمالی همچون سید ابراهیم رئیسی یا اتحاد نظامیان را دست کم گرفت. در صورت ورود چنین اشخاصی به صحنه رقابت و عدم موفقیت اصلاح‌طلبان در اخذ تایید صلاحیت نماینده‌های کلیدی خود که تاکنون اعلام کاندیداتوری نکرده اند، پیروزی اصولگرایان یا جبهه نظامیان نزدیک به آنان محتمل است. با فرض وقوع چنین حالتی که احتمال آن کم هم نیست و در شرایطی که عواقب ناشی از دنیاگیری ویروس کرونا نیز به عنوان متغیری تاثیرگذار بر فرایندهای برگزاری انتخابات سایه افکنده، انتخاب جبهه اصلاحات در انجام بازی با دست‌های خالی و رساندن آخرین مهره‌های پیاده خود به خط پایان به واقع ستودنی است.