دختران مشهد، مدیون «فروغ‌بانو»

جواد نوائیان رودسری – آغاز تأسیس مدارس نوین در ایران، به دوره ناصرالدین‌شاه قاجار بازمی‌گردد. تلاش امیرکبیر برای ایجاد یک مدرسه‌ عالی، باشیوه‌های نوین آموزشی، در قالب «دارالفنون» شکل گرفت و شروع شد. با این حال، سال‌ها طول کشید تا مدارسی در مقاطع پایین‌تر و با سبک و سیاق جدید ساخته شود. در مشهد، نخستین تلاش‌ها در حدود سال 1266ش و با حضور میرزاحسن رشدیه در این شهر آغاز شد؛ اما فرجام خوبی پیدا نکرد و او نتوانست مدرسه مُدرنی را که با حمایت «صاحب‌دیوان» خراسان راه‌اندازی کرده بود، باز نگه دارد؛ شاید نوع نگاه جامعه به رشدیه و قضیه درگیری او با جمعی از معاریف تبریز، در این زمینه نقش داشت. بعدها و در سال 1273ش، شیخ محمدعلی مدیر توانست با راه‌اندازی مدرسه‌ای به شکل نوین، در یکی از حجره‌های صحن عتیق حرم رضوی، راه را برای شروع تأسیس چنین مدارسی در مشهد بازکند؛ آن‌قدر که تا پیش از آغاز استبداد صغیر در سال 1287ش، تعداد مدارس فعال در مشهد افزایش یافت و مدارسی مانند رحیمیه و سعادت در همین دوره شکل گرفت. اما ساخت مدرسه‌ای برای دختران مشهدی، به این سادگی‌ها امکان نداشت و نیازمند عزم جزم و حمایتی عمومی و کامل بود. این اقدام در سال 1290ش، با سعی و اهتمام بانویی نیکوکار و فرهنگ‌دوست در مشهد آغاز شد و به شکل‌گرفتن نخستین مدرسه دخترانه در مشهد انجامید؛ بانویی به نام فروغ‌ آذرخشی. نگاهی به زندگی پرفراز و نشیب این بانوی نیکوکار و تأثیرگذار در تاریخ مشهد، در واقع گذری است بر تاریخ حضور زنان مشهدی در تحولات فرهنگی و اجتماعی دوران معاصر و نقش ارزنده آن‌ها در اعتلای دانش در جامعه امروز ما. از «ازغند» تا کوچه «مسجد نظریافته» فروغ یا فروغ‌السلطنه آذرخشی، در سال 1260ش، در روستای ازغند از توابع تربت‌حیدریه دیده به جهان گشود. پدرش قهرمان‌میرزا قاجار، نواده شجاع‌السلطنه، یکی از فرزندان فتحعلی‌شاه بود و از این لحاظ، در منطقه خودش نفوذ و قدرتی داشت. فروغ در دوران کودکی به مکتب‌خانه رفت و همراه با خواهرش به فراگیری علوم مرسوم آن روزگار پرداخت؛ خواندن قرآن را فراگرفت و با گلستان سعدی آشنا شد. 17 ساله بود که با سرتیپ علی‌اکبرخان، معروف به «سُلطانُف» ازدواج کرد و در مشهد ساکن شد؛ پیوندی که حاصلش چهار پسر و سه دختر بود. فروغ با وجود تعدد فرزندان، شخصیتی اجتماعی و فعال داشت؛ اهل امور خیریه و نسبت به وضعیت تحصیلی بانوان بسیار حساس بود. شاید به همین دلیل، در حدود 30 سالگی، به فکر تأسیس مدرسه‌‌ای برای دختران افتاد؛ دبستانی که با شیوه نوین، به آموزش بانوان آینده بپردازد و آن‌ها را از نعمت کسب دانش‌های جدید، بهره‌مند کند. فروغ این دیدگاه را با همسرش و تعدادی از معاریف شهر مشهد مطرح کرد و با حمایت آن‌ها، کلنگ تأسیس مدرسه دخترانه فروغ، در انتهای کوچه «مسجد نظریافته» محله سرشور، در سال 1290ش زده شد؛ کوچه‌ای که بعدها، به خیابان «خاکی» و «گنبد سبز» اتصال یافت و به کوچه «فروغ» معروف شد؛ نامی که تا امروز روی آن باقی مانده‌است. مدرسه‌ای با 7 دانش‌آموز! ساخت مدرسه برای دختران، بی‌دردسر نبود؛ همیشه افرادی هستند که در برابر تغییرات و روش‌های جدید مقاومت کنند. عبور از این مخالفت‌ها و کسب موفقیت، همت و عزمی جدی می‌خواهد که فروغ آذرخشی واجد آن بود. کار تکمیل بنای مدرسه در سال 1293ش به پایان رسید و او، روز 12 بهمن این سال را که مصادف با ولادت باسعادت پیامبراکرم(ص) بود، به عنوان روز افتتاح مدرسه برگزید. مراسم مجللی برگزار و به این ترتیب، درِ نخستین دبستان به روی دختران مشهدی باز شد. عزیزالملوک، دختر فروغ آذرخشی که خودش در همین دبستان درس خوانده‌است، درباره شکل و شمایل آن می‌نویسد: «ساختمان مدرسه با ارتفاع کم از زمین و دارای پنج اتاق با پنجره‌های نیمه‌چوب و نیمه‌شیشه با نور کافی، رو‌به‌روی باغی ساخته شد و از ساختمان، راهرو عریض و تا‌حدی طولانی کشیدند که حیاط بزرگ را به حیاط کوچک که به کوچه در داشت، وصل می‌کرد. برای ورود به مدرسه باید ازکوچه به حیاط کوچک‌تر وارد شد و از همان راهرو به حیاط بزرگ و ساختمان مدرسه رسید. در حیاط کوچک، اتاق مدیر مدرسه قرار داشت و پهلوی آن تا رسیدن به راهرو، یک اتاق دیگر و در طرف مقابل، سه اتاق و یک مستراح ساخته شده بود. اتاق سوم، متعلق به فراش مدرسه بود که صندوق‌خانه هم داشت. حوض آبی با دو باغچه متوسط در وسط این حیاط بود.» البته تعداد دانش‌آموزان در سال نخست، چنگی به دل نمی‌زد؛ سه دانش‌آموز کلاس اول و چهار دانش‌آموز کلاس دوم! اما خب، فروغ همین را برای شروع کافی می‌دانست. مخالفان تأسیس مدرسه، شروع به سم‌پاشی علیه فعالیت‌های او کردند؛ اما فروغ در مقابل، از حمایت چهره‌های فرهنگی و صاحب‎قلم شهر برخوردار بود؛ میرمرتضی موسوی، صاحب چاپخانه توس و همکار قدیمی سیدحسین اردبیلی و ملک الشعرا بهار که در چاپ و انتشار روزنامه خراسانِ دوره مشروطه نقش داشت و در این ایام، روزنامه پرخواننده «طوس» را منتشر می‌کرد، سلسله مقالات و گزارش‌های مفصلی درباره دبستان فروغ به رشته تحریر درآورد و با به چالش کشیدن ادعاهای مخالفان، تأثیر مهمی بر دیدگاه مردم مشهد  به این مدرسه گذاشت. تلاش‌های مضاعف و نیکوکارانه با همه تلاش‌هایی که فروغ آذرخشی برای توسعه و پایداری مدرسه‌اش به خرج می‌داد، معضل تأمین بودجه آن، همچنان به قوت خود باقی بود؛ در همین حال، فروغ درصدد برآمد با ایجاد فضای تحصیلی رایگان برای دختران خانواده‌های کم‌بضاعت، به آن‎ها نیز فرصت برخورداری از حق تحصیل را بدهد. به همین منظور، تلاش‌های بی‌وقفه او برای تهیه بودجه آغاز شد. بخشی از پول موردنیاز را از درآمد زمین‌های اجدادی خودش تأمین کرد و بخش دیگر را بازاریان، افراد خیّر و نیکوکار شهر تأمین کردند. گفتنش خیلی راحت است، اما در آن زمان و در شرایطی که بانوان، حضور اجتماعی گسترده‌ای در جامعه نداشتند، تهیه پول، آن هم یک‎تنه و مصرّانه توسط فروغ آذرخشی، یک اقدام قهرمانانه محسوب می‌شد. با فرارسیدن هفتمین سال فعالیت مدرسه، یعنی بهمن‌ماه سال 1300، تعداد دانش‌آموزان دختر در دبستان فروغ، به حدود 169 نفر رسیده بود که از میان آن‎ها، 30 نفر به صورت رایگان تحصیل می‌کردند و از حمایت‌های مالی و معنوی فروغ و مدرسه او برخوردار بودند. وی در سال 1304ش، موفق شد دوره متوسطه را هم برای دختران دایر کند و این سرآغاز موفقیت‌های بعدی او و تأسیس دبیرستان دخترانه فروغ، نخستین دبیرستان دخترانه شهر مشهد بود. در همین ایام، فروغ‌السلطنه آذرخشی، توانست با هزینه شخصی و کمک خیّران، مرکزی شبانه‌روزی را برای تحصیل ایجاد و تعدادی از دختران باهوش شهرستانی را هم در آن‌جا پذیرش کند. بخشی از این دانش‌آموزان، به صورت رایگان تحصیل می‌کردند. او تا سال 1335ش که در جشن 40 سالگی مدارس فروغ، رسماً بازنشستگی خود را اعلام کرد، دست از این فعالیت فرهنگی نکشید و همزمان، در کارهای عام‌المنفعه دیگری هم فعال بود؛ بانو فروغ آذرخشی، ریاست بنگاه نیکوکاری بانوان، انجمن حمایت از مادران، پرورشگاه خراسان و ریاست افتخاری جمعیت شیر و خورشید سرخ(هلال احمر فعلی) را عهده‌دار بود و همه این مسئولیت‌ها، از او چهره‌ای محبوب، فعال در امور خیریه و پرتلاش برای بهبود زندگی دیگر انسان‌ها ساخت. این بانوی پرتلاش، سرانجام در آذر ماه 1342   در  82 سالگی، در شهر مشهد دارفانی را وداع گفت. او را در حرم رضوی دفن کردند.