دست کارگر کوتاه‌ تر از قبل

فرامرز توفیقی رئیس کمیته دستمزد کانون عالی شورای اسلامی کار قاعدتا اگر دولت‌ها بخواهند برای کارگران کاری انجام دهند حتما می‌توانند کاری کنند؛ چرا نتوانند، اما اگر از سال 98 به این طرف را بررسی کنیم و روند جهش‌های قیمتی و نوع نگرش کل بدنه حکومت به این افزایش قیمت‌ها را ببینیم، متوجه این موضوع می‌شویم که سیاست، صحبت کردن و اعتراض همگانی به افزایش قیمت‌هاست؛ ولی در عمل‌ هیچ. یعنی جای مردم و مسئولان عوض شده است؛ یعنی تمام کاندیداها و قوه مجریه و مقننه و مجلس خبرگان یا قوه قضائیه برای گرانی حرف می‌زنند ولی آیا ظاهرا قرار است اتفاقی بیفتند یا کسانی از جایی بیایند و آنها قیمت‌ها را مدیریت کنند؟ در سخنان همه نامزدهای انتخاباتی و حالا که آقای ابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهور شده‌اند هیچ صحبتی از کنترل و مدیریت قیمت نه‌تنها صورت نگرفته بلکه گاهی صحبت از لغو دستوری تعیین قیمت به میان می‌آید. صحبت از لغو دستوری تعیین‌قیمت به این معناست که تا جایی که کشش وجود دارد قیمت افزایش رخ دهد. مصداق این اتفاق هم زیاد است. به عنوان مثال وقتی از مردم بپرسید مرغ سال 98 چند بوده شاید یادشان نیاید ولی اگر بگویید مرغ 40 هزار تومان بوده اما الان در هر مغازه‌ای 26 هزار تومان یافت می‌شود، یادشان می‌آید ولی یادشان نمی‌آید همین مرغ را سال 98 کیلویی 10 هزار تومان می‌خریدند. یعنی چیزی حدود 260 درصد افزایش قیمت. متاسفانه اقدام عاجلی برای مدیریت هزینه‌ها وجود ندارد و بحث بسیار کلان‌تر از این حرف‌هاست، به‌گونه‌ای می‌توان گفت قیمت‌ها الگوبرداری از ترکیه 1980 و چین پس از مائو شده که در آن دوران فنر قیمت‌ها را رها کرده و به سمت سرمایه‌داری رفته‌اند و بازار سرمایه‌داری خودش را با غیرسرمایه‌داری یا مصرف‌کننده وقف داد. به عبارت بهتر در حال خارج از آن حالت هستیم. این موضوع به بحث‌های کلان اقتصادی برمی‌گردد که بعد از این چه اتفاقی قرار است بیفتد و بازخورد مردم چگونه خواهد بود و طبقه دستمزدبگیر چطور می‌توانند خودشان با این افزایش‌های وحشتناک وقف بدهند. چیزی که الان در جامعه شاهد آن هستیم دقیقا گزارش ترکیه و چین است که اتاق بازرگانی ایران چاپ کرده و وزارت اقتصاد و دارایی راجع به ترکیه در سال 1999 مطالعه تحقیقاتی داشته است. بنابراین همه اتفاقاتی که در حال رخ دادن است دقیقا همان اتفاقات است؛ بعید می‌دانم اتفاقی خاصی در موضوع قیمت‌ها بیفتد.