سازگاری با ملت

رامین نخستین انصاری‪-‬ ملت بزرگ ایران به سهم خود از سال ۱۳۵۷ تا کنون در ثبات و تحولات کشور، نقشی مهم و انکار ناپذیری داشته‌اند و این‌بار و در فرایندهای آینده تاریخی نیز مردم می‌توانند نقش محوری داشته باشند و در این میان مردم خواهان تغییردر نحوه اداره کشور هستند تا دولتمردان بتوانند در پاسخگویی به خواسته‌ها و نیازهای مردم توانمند باشند. ضرورت ایجاد یک بستر قوی برای اجرای عدالت و رفع تبعیض باید مورد توجه قرار گیرد. نحوه اداره کشور باید به طرز چشمگیری تغییر کند، به‌گونه‌ای که در موارد کوچک یا بزرگ، مردم باید مداخله‌گر و تصمیم‌گیر باشند تا زمینه برای شکوفایی و نوآوری و پیشرفت و رقابت در تمامی عرصه‌های سیاسی و اقتصاد و فرهنگی و اجتماعی و ورزشی فراهم شود. این امر نیاز به ایجاد ظرفیت‌های جدید در فضای سیاسی کشور دارد. نیاز به تمرکز مداوم بر چرخه زندگی مردم دارد. سیاست‌های بهداشتی نیز مدت‌ها است که قربانی سیاسی کاری و محافظه کاری شده است، باید دگرگون شود. حوزه بهداشت و درمان جایی نیست که درآن به افراد و مدیران اجازه داد که از درد مردم ارتزاق کنند. نباید به افکار دوره‌های گذشته مقید بود، اما باید دانست که با نوآوری و فناوری و تکنولوژی و با مردم سالاری، مسیر شکوفایی در کشور شکل می‌گیرد. همه این موضوعات به سیاستگذاری‌های داخلی و خارجی ارتباط دارد. همانطور که انقلاب مردم را سیاسی کرد،
بی‌توجهی به مطالبات آن‌ها خطرات زیادی دارد. بنابراین سیاستمداران مترقی باید ملت محوری را در برنامه جدید خود قرار دهند و نشان دهند که آن‌ها نیروهای مدرنی هستند که به جای تلاش برای حفظ وضع موجود یا بازگشت به نحوه غلط اداره کشور در گذشته، نیروهای سازگار با مردم و تحولات جامعه هستند. باید نشان داد که حداقل با جامعه همگام یا از جامعه جلوتر هستند. امروز، تحولات به سرعت در حال افزایش است ودر این میان تحولات در زمینه‌های اجتماعی مردم را بیش از هر دوره دیگری به هم وصل کرده است و با توجه به این که مردم در ایجاد هویت گروهی پیوند خورده اند، بی‌توجهی به خواسته‌های مردم، این امر به ویژه در مواقعی از بزنگاه‌های تاریخی و تحولات مداوم درجامعه، می‌تواند به مرحله حاد برسد. مقابله با مطالبات و خواسته مردم به جای اصلاح و نوسازی و توجه به مردم سالاری، فقط زمان را هدر می‌دهد. مردم خواستار تغییر در زندگی خود هستند. امید به زندگی را می‌طلبند، رشد اقتصادی را آرزو می‌کنند، گسترش حق رای دادن و دموکراتیک شدن صحنه سیاسی کشور را می‌خواهند. تقریباً هر نیروی سیاسی که پیشرفت کرد این کارها را انجام داده است؛ زیرا با درک تغییراتی که در حال وقوع است با نیازهای مردم سازگار می‌شوند. هیچ سیاستی در برابر اصلاحات مصون نیست، مردم از ناتوانی مدیران ناکارآمد و فرصت طلب ناامید هستند. در حالی که همه چیز در اطراف آن‌ها سرعت می‌گیرد، واکنش‌ها باید به هدایت مردم از طریق تغییر باشد. این امر می‌تواند دموکراسی را تسهیل کند. این باید بخشی جدایی ناپذیر از بحث سیاسی امروز باشد. اختلاف نظر بین تغییر دهندگان و سیاست گذاران وموضوعاتی که اساساً زندگی مردم را تحت تاثیر مثبت قرار می‌دهد و آن‌هایی که اساساً به فکر منافع فردی و جناحی خود هستند، باید مورد توجه قرار گیرد. سازگاری با ملت ایران و پذیرفتن فرصت‌هایی که گشودگی می‌تواند به همراه داشته باشد، در این میان جسارت سیاسی بسیار بیشتری می‌طلبد و غیر از این امر مهم در نهایت نتیجه معکوس خواهد داشت.