ورزش زیر چتر نظام سرمایه داری!

علی اکبر پیوندی‪-‬ برداشت نسبی از «ورزش» دراذهان وافکار عمومی تمرین و تربیت جسمی توام با حفظ و رعایت اخلاق و صفات و خصلت‌هایی مانند جوانمردی و مروت و نظایر آن تعریف می‌شود.
که می‌توان اسطوره افسانه‌ای ان را پوریای ولی معرفی کرد.
ونمونه معاصر آن را هم می‌توان از پهلوان غلامرضا تختی کشتی‌گیر پرآوازه و نامدار کشور نامبرد. که علاوه برکسب افتخارات جهانی در میادین بزرگ ورزشی مانند المپیک واجد صفات ممتاز و برجسته اخلاقی و اعتبار اجتماعی هم بود
کما اینکه وقتی برای کمک به زلزله زدگان بویین زهرا درخیابان‌های آن روز تهران به حرکت درآمد . آنچنان موجی از کمک‌های مردمی براه افتاد که تا آن روز سابقه نداشت. بنحوی که سران حکومت وقت را از میزان محبوبیت او به وحشت انداخت. درحالیکه در شکل‌گیری شخصیتی ورزشی او نه تنها دولت نقشی نداشت بلکه باعث نگرانی هم بود بعلاوه دولت حتی در توسعه وتعمیم ورزش عمومی هم نقش چندانی نداشت حتی مسائل مالی و مادی هم نقش موثری در پیکره اصلی ورزش ایفا نمی‌کرد. با این همه همت وعزم واراده فردی ورزشکاران رشته‌های مختلف زیر ساخت اصلی وبنیانی ورزش کشور را تشکیل میداد. اما همزمان با تحولات اجتماعی در همه جا ورزش هم دچار دگرگونی و تغییرات شکلی وذاتی شد.


با این توصیف که استعدادهای فردی وجمعی در خدمت سرمایه سالاران وتبلیغات پر زرق وبرق غربی قرار گرفت و با گسترش این نوع ورزش متکی به سرمایه وتبلیغات به تدریج دامنگیر کشورهای درحال توسعه وجهان سوم واز جمله وطن ما هم شد .مثلا فوتبالیست‌هایی که در ابتدای کار برای ارضا واقناع غرور ملی و تهییج احساسات وشور وشوق جوانان علاقه‌مند درمیدانهای نه چندان آماده حتی خاکی به رویارویی با حریف خود میرفتند وهمراه با اوج هیجان طرفداران خود به تحرک وجنبش وفشار بر عضلات خود می‌افزودند وبا رسوخ در قلب وذهن طرفداران خود سرافراز ومغرور بودند، بتدریج دچار استحاله ودگرگونی اخلاقی شدندبه نحوی که آنچه امروز بر صحنه برخی رشته‌ها مانند فوتبال حاکمیت دارد تلاش برای هرچه درشت‌تر شدن عدد قرارداد باباشگاه مربوطه است . با همه این احوال از آنجاکه ورزش در کشور ما درتولیت و حاکمیت دولت قرار دارد مانند هر مورد دولتی دیگر تابعی ازمتغیرهایی است که در درون ساختار مالی وبودجه‌های موردی وموسمی واعمال سیاست‌های عمومی قرار میگیرد . والا وضعیت جغرافیایی ونژادی اقوام مختلف این سرزمین به نحوی است که میتواند دراغلب رشته‌ها شان وجایگاه معتبری برای خود داشته باشد. به عنوان مثال بخشی‌هایی از استان‌های شمالی ازمنابع ورزشهای سنگینی مانند کشتی ووزنه‌برداری ومناطق گرم وجنوبی‌تر برای ورزشهای دو میدانی مستعد تراست لیکن به علت‌عدم حمایت موثر از ورزشکارانی که دربازار پول وسرمایه حضور ندارند سرانجام خوبی متصور نیست
ویک ورزشکار ناگزیر بعد از تحلیل انرژی جوانی وتضعیف اقتدار جسمی ودرحقیقت عبور ازتاریخ مصرف ودرنبود حمایت موثر برای امرار معاش اقدام به مشاغل غیرورزشی مانند
دست فروش ورانندگی تاکسی ویا جلای وطن می‌کند .امری که اعتبار و حیثیت جوانان ورزشکار وجویای نام سرزمین مادری را زیر سوال میبرد . این که چه راهکاری برای این مشکل وجود دارد طبیعتا حالاکه نقش سرمایه داری الزامی به نظر میرسد قبل از هرچیز کشاندن بخش خصوصی و ایجاد مشوق‌های لازم نظیر کسب شهرت و اعتبار برای گردش وحرکت سرمایه در بستری مطمئن با تضمین سوددهی مناسب وعادلانه ضروری به نظر میرسد و این درحالیست که مدیریت حکومتی از آماده نمودن شرایط لازم و مناسب عقیم و درمانده نشان میدهد چنانکه متاسفانه دست اندرکاران ومتولیان دولتی ورزش کشور سال‌ها است حتی در خصوصی کردن دوباشگاه پر طرفدار فوتبال پایتخت ناکام مانده‌اند. درحالیکه هیجان و شوق و شوری که این مجموعه‌های ورزشی میتوانند در اکثریت قشر جوان و پرانرژی کشور ایجاد کنند میتواند باعث وبانی تحریک حداقل بخشی از جوانان و نوجوانان در جهت دوری از مفاسد و آلودگیهایی باشد که متاسفانه تحت شرایط نامتعادل اجتماعی دردسترس آنها قرار دارد.
غفلت از فرهنگ عمومی واخلاقی ورزش اصیل کشور یعنی رویه و روش و اخلاق حاکم بر ورزش زورخانه‌ای است که یادگار پیشینیان و گدشتگان مردم این سرزمین است و میتواند در مردمی کردن هرچه بیشتر ورزش کشور موثر باشد تا شاید حداقل نقش سرمایه و پول را در ورزشهای انفرادی حذف کند.