روزنامه آفتاب یزد
1400/07/14
پرواز با کمربندهای بسته
آفتاب یزد – یوسف خاکیان: «فتحعلی اویسی درگذشت» این جمله کوتاه خبری بود که روز گذشته در درگاه خروجی خبرگزاریها و سایتهای مختلف درج شد، جملهای که هرگز گمان نمیکردم عمر کاری من به عنوان یک خبرنگار و روزنامه نگار هنری قد بدهد تا آن را در صفحه فرهنگی روزنامه منتشر کنم، اما چه میشود کرد؟ مرگ که بیاید در نزده وارد میشود و دست آن کسی را که میخواهد میگیرد و با خود میبرد. اینبار هم نوبت فتحعلی اویسی بازیگر طناز و کاربلد سینما و تلویزیون ایران بود که کمربندهایش را ببندد و با آقای مرگ رهسپار دیار باقی شود. مدتهای مدیدی بود که از آقای بازیگر خبری نبود، شاید به این دلیل که این مرد دوست داشتنی و خوش اخلاق سینما و تلویزیون مانند خیلی از هنرمندانی که پا به سن میگذارند ترجیح داده بود که به جای بازی در مقابل دوربین کارگردانان مختلف، کنج عزلتی برگزیند و با شاهنامه و مثنوی معنوی و شمس و دیوان حافظ دم خور شود و چایی بنوشد و استراحتی کند و احتمالا به گلهای باغچه حیاط خانهاش آب بدهد. خاطرم هست آخرین بار چند سال پیش شماره همراهش را گرفتم و با او گفتگوی کوتاه انجام دادم و او در میان صحبت هایش برای مردم سرزمینش آرزوی سلامتی و خوشبختی کرد. صدایش را که شنیدم با خودم گفتم که خدا را شکر که هنوز دنیا زیباییهای خودش را دارد و روزگار هرچقدر هم که به ما سخت بگیرد، هستند هنرمندانی مانند فتحعلی اویسی که بلدند چگونه دل غمگین ما را شاد کنند و خنده روی لبانمان بنشانند. این را کارنامه هنری فتحعلی اویسی میگوید که در سریالهای متعدد و بیشماری مانند «بدونشرح»، «شهر قشنگ»، «کمربندها را ببندیم»، «دارا و ندار»، «زیرزمین»، «باغچه مینو» و... در عرصه طنز نقش آفرینی کرده و کام مردم ایران شاد شیرین نموده است.> خبری که شایعه نبود
چند شب پیش یکی از کانالهای تلگرامی مطلبی را در فضای مجازی منتشر کرد که حاکی از این بود که محمد شیری بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون ایران که از دوستان فتحعلی اویسی نیز هست در صفحه شخصیاش از بیماری و حال ناخوش و نسبتا وخیم فتحعلی اویسی خبر داده و از مردم درخواست کرده بود که برای این هنرمند ارزنده تلویزیون و سینمای ایران دعا کنند. اما طولی نکشید که مریم امیرجلالی دیگر بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون ایران به این پست شیری واکنش نشان داده و عنوان کرده بود که «بنده با همسر آقای اویسی صحبت کردم و ایشان گفتند که آقای اویسی در صحت و سلامت کامل به سر میبرند و هیچ مشکلی ندارند» امیرجلالی به خاطر این پست محمد شیری، حتی از او هم انتقاد کرده بود که «چرا شایعه میسازید و مردم را نگران میکنید؟» انتقادی که محمد شیری ترجیح داد در برابر آن سکوت کند و روشن شدن ماجرا را به روزهای بعد موکول کند. مسئلهای که اتفاقا یکی دو روز بعد عیان شد و خود مریم امیرجلالی در گفتگو با یکی از خبرگزاریها عنوان کرد که «حال فتحعلی اویسی چندان خوب نیست و همسر این هنرمند برای اینکه من «مریم امیرجلالی» نگران حال دوست و همکار قدیمی خودم نشوم حقیقت را درباره وضعیت جسمانی آقای اویسی به من نگفتند.» اما هنوز چند ساعت از انتشار خبر مریم امیرجلالی درباره وضعیت ناخوش فتحعلی اویسی نگذشته بود که خبرگزاری صداوسیما به نقل از همسر فتحعلی اویسی خبر داد که وخیم بودن حال همسرش شایعهای بیش نیست و فتحعلی اویسی حالش خوب است و فقط برای رفع برخی نگرانیها به بیمارستان مراجعه کرده که آن هم مسئله جدی نیست و به زودی این بازیگر سلامتی کامل خود را به دست میآورد. پس از آن هم معاون سیما به ملاقات فتحعلی اویسی رفت و در گفتگو با پزشکان در جریان کامل مراحل درمان این هنرمند ارزشمند سینما و تلویزیون قرار گرفت. پس از این ملاقات هم خبر دیگری از وضعیت بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون منتشر نشد و مردم هم خیال کردند که بازیگر محبوبشان دیگر سلامتی خود را به دست آورده و عنقریب است که برای گذراندن دوران نقاهت راهی منزل شود، اما متاسفانه روز گذشته (سه شنبه 13 مهر 1400) خبر تلخ و غمبار درگذشت فتحعلی اویسی روی درگاه خروجی خبرگزاریها قرار گرفت و آه از نهاد علاقمندان این بازیگر توانای سینما و تلویزیون ایران برآورد.
> علت درگذشت چه بود؟
روز گذشته پس انتشار خبر درگذشت فتحعلی اویسی، مهرداد هاشمی ـ مدیرعامل بیمارستان لاله ـ علت درگذشت هنرمند باسابقه کشورمان را تشریح کرد. دکتر هاشمی درباره علت درگذشت فتحعلی اویسی گفت: «جناب فتحعلی اویسی مدتی کسالت و به بیمارستان تردد داشتند. ایشان به دلیل بیماری که داشتند تحت عمل جراحی قرار گرفتند. عمل نسبتا سنگینی داشتند که خیلی خوب انجام شد و بعد از گذراندن دوره نقاهت از بیمارستان مرخص شدند. پس از آن هم برای چکاپ تشریف میآوردند و ما در خدمتشان بودیم.» مدیرعامل بیمارستان لاله علت فوت فتحعلی اویسی را خونریزی مغزی عنوان کرد و در این زمینه توضیح داد: «متاسفانه در چند روز گذشته آقای اویسی دچار خونریزی مغزی و به دنبال این مسئله، دچار کاهش سطح هوشیاری شده بودند. به اورژانس بیمارستان لاله ارجاع شدند و بلافاصله اقدامات تشخیصی و درمانی انجام و بیمار به اتاق عمل برده شد. تحت عمل جراحی مغز و دستگاه تنفس مصنوعی قرار گرفتند ولی متاسفانه به دلیل وسعت خونریزی داخل مغز و از بین رفتن بخش زیادی از بافت مغز، نتیجه مثبتی حاصل نشد و علیرغم تلاش شدید کادر درمان، صبح سه شنبه (13 مهرماه) ایشان را از دست دادیم.» دکتر هاشمی در پایان گفت: «با توجه به شخصیتی که ایشان داشتند و ارتباط خوبی که با ما و بیمارستان داشتند، از کلام دلنشینشان بهره مند میشدیم. خداوند رحمتشان کند. چه روز عزیزی هم ایشان را از دست دادیم.»
> فتحعلی اویسی از زاویه دیگر
اما ذکر یک نکته درباره کارنامه هنری فتحعلی اویسی بسیار مهم است، آنچه تاکنون در این گزارش نوشتیم درباره این بود که فتحعلی اویسی بازیگر طناز و به قول معروف کمدین سینمای ایران بوده و اسباب خنده و شادی را برای مردم ایران فراهم میکرده و این کاربلد بودن تا حدی زیاد بود که بیشتر تکه کلامهایی که این بازیگر در مجموعههای تلویزیونی آنها را به کار میبرد ورد کلام مردم کوچه و بازار شده بود، تکیه کلامهایی مانند «دیجیتالم کجا بود»، «دوگوله رو به کار بنداز»، «میگم ندارم، این دست مو داشت بِکَن»، «کشتی به گل نشسته طوفانها» و... که از حق اگر نگذریم فقط بازیگری مانند فتحعلی اویسی بلد بود که آنها را چگونه بیان کند که به دل مخاطب بنشیند و در گفتگوهای روزمره خودش بارها از آنها استفاده کند. با این حال آنها که قدیمی ترند میدانند که تبحر و کاربلدی فتحعلی اویسی تنها در ایفای نقشهای کمیک خلاصه نمیشد، چه آنکه او پیش از ورود به تلویزیون و حضور در نقشهای طنز، یکی از استارهای معروف فیلمهای اکشن و هیجانی بود، بازیگری که در کنار جمشید هاشمپور و فرامرز قریبان به گروه سه نفری تبدیل شده بودند که فیلمهای اکشن آن زمان سینمای ایران را رونق خاصی بخشیده بودند. یکی از مشهورترین این آثار، فیلم سینمایی «آخرین خون» بود که فتحعلی اویسی در آن نقش مهمی را ایفا میکرد. اویسی البته که در آثار تاریخی تلویزیون و سینما هم نقش آفرینی کرده بود که از جمله آنها میتوان به «دلشدگان» اثر ماندگار علی حاتمی اشاره کرد. روی هم رفته فتحعلی اویسی از آن دست بازیگرانی بود که در نقشهای مختلف حضور مییافت و با هنرمندی و استفاده از تکنیکهای خاص بازیگری که هم در ذات وجودش قرار داشت و هم به لحاظ آکادمیک آنها را فرا گرفته بود به تمام آن نقشها جان میداد و از عهده ایفای تک تکشان برمی آمد. اما این هم پایان هنر این هنرمند ارزنده نبود، او صدای فوق العاده جذابی هم داشت و گاه و بیگاه ترانههای دلانگیزی را هم اجرا میکرد، معروفترین ترانهای هم که این بازیگر خواند و در تیتراژ یکی از سریالهای تلویزیونی مورد استفاده قرار گرفت هم همان ترانهای است که میگوید:
میزند باران به شیشه، مثل انگشت فرشته، قطره قطره رشته رشته
خاطراتم همچو باران، درگذار از کوهساران
حاصل این بذر کشته،عشق حق بر دل سرشته
ای دریغ از عمر رفته، سوز و سودای گذشته
میزند باران به شیشه، مثل انگشت فرشته، قطره قطره رشته رشته
در کنار همه این هنرها، فتحعلی اویسی در حوزه کارگردانی در سینما هم تجاربی را رقم زده بود که از میان آنها میتوان به «سربلند»، «مریم و میتیل»، «باو» و «مادر» اشاره کرد که در زمان خود جزو آثار خوب سینمای ایران قلمداد میشدند.
حالا متاسفانه این نازنین مرد عرصه هنر دیگر در میان ما «خاکیان» حضور ندارد، بار و بندیلش را جمع کرده و بیخبر و کاملا ناگهانی رخت سفر به تن کرده و کمربندها را بسته و به آسمان پرواز کرده است. به جایی که خیلی از همکاران او پیشتر به آنجا رفته اند، پیش آدمهای دیگر، پیش کسانی که دیگر در این جهان نیستند و چهره در نقاب خاک کشیده اند. از قدیم گفتهاند آنکس که میرود از سختیها و مرارتها و رنجها و مشقتها راحت میشود، اما آنکس که میماند بیچاره میشود؛ چرا که باید در کنار تحمل سختیها و مشکلات، نبودن آدمهایی که تا دیروز در کنارش بودند و نفس به نفس او زندگی میکردند و حالا نیستند را نیز تحمل کند، حالا فتحعلی اویسی هم دیگر نیست، با اینکه فیلمهایش هستند و میتوانیم هر روز دهها بار به تماشای آنها بنشینیم و از هنرنمایی این پیر کاربلد سینما و تلویزیون لذت ببریم اما خودمانیم، کجای این لذت بردن شیرین است وقتی یادمان میآید که اصل کاری که خود فتحعلی اویسی بود دیگر در کنارمان نیست و ما از همیشه تاریخ تنهاتر شده ایم؟ متاسفانه فتحعلی اویسی از دنیا رفت و ما هیچ چیزی نداریم به جز اشک، بجز تسلیت گفتن و بجز یادآوری خاطرات نقش آفرینیهای ماندگارش و به جز مرور خاطرات خوش اخلاقیاش و انسان خوب بودنش و... که بدرقه راهش کنیم، اوج کاری که ما انجام خواهیم داد آن است که اگر همت بلندی داشته باشیم با توجه به وضعیت پاندمی کرونا در روز تشییع پیکرش رهسپار قطعه هنرمندان شویم و شاهد خاکسپاریاش باشیم. اما بعد چه؟ برای بعد از برگشتن از مراسم خاکسپاری چه خواهیم کرد؟ برای آنها که مانده اند، برای مهرآوران ها، ناهیدها، بقایی ها، عبدی ها، قاسمی ها، هاشمپورها، شیری ها، تقی پورها،، نصیریان ها، سپاه منصورها، بخشی ها، رمضانی فرها، ناجیها و... چه خواهیم کرد؟ منتظر خواهیم ماند که آنها را هم از دست بدهیم و خبرشان را دست به دست بچرخانیم و بعد هم قطره اشکی و تسلیتی و حضور در مراسمی و تمام؟ این را همیشه در گزارشهای مختلفم ان عنوان کردهایم که باید قدر یکدیگر را بدانیم و تا وقتی که در کنار هم هستیم حواسمان به بغل دستی مان، رفیقمان، همسایه و هم محلی و به طور کلی به انسانهای پیرامونمان باشد، مرگ ناگهان میآید و ناگهان دست یکی را میگیرد و کاملا ناگهان میبردمان آن دور دستها که دیگر کسی دستش به ما نرسد، این خیلی غمبار است که منتظر بمانیم تا فاجعه رخ دهد بعد بگوییمای کاش.... بلهای کاش که قدر اویسی ها، اطلسی ها، سلیمانی ها، اقدسیها و خیلیهای دیگر که تا دیروز کنارمان بودند و حالمان از بودنشان خوب بود و راحتتر این روزگار سخت را میگذراندیم، میدانستیم، کاش قدر میدانستیم، اما ندانستیم، با این حال هنوز هستند هنرمندانی که زندهاند و میتوانیم به جبران مافات اشتباههایی که در گذشته درباره رفتگان کرده ایم، به ماندگان رسیدگی کنیم و هوای آنها را داشته باشیم، هنوز برای آنها دیر نشده، همینطور برای ما.
ذکر این نکته هم خالی از لطف نیست که حدود یک سال پیش که سیروس گرجستانی دیگر بازیگر طناز سینما و تلویزیون ایران که سابقه همکاری با فتحعلی اویسی را هم در کارنامه خود داشت، از دنیا رفت، اویسی پستی را در سوگ رفیق از دست رفتهاش در صفحه شخصی خود منتشر کرد که بسیار قابل تامل بود: پستی با این مضمون که:
«چه بگویمای رفیق عزیز، این غم همیشه با من همراه خواهد بود...
صدای چاوشان مردن آیو
بگوش آوازه جان کندن آیو
رفیقان میروند نوبت به نوبت
وای آن ساعت که نوبت وامن آیو»
سایر اخبار این روزنامه
با سوداگران جان مردم باید قاطعانه برخورد کرد
مسائل پنهان پشت اعداد کنکور 1400
واقعیت ایران:اکثریت فقیر – اقلیت غنی
اسرائیل بدون توقع در آذربایجان لانه نکرده است
۶ساعت سخت بدون اینستاگرام!
رژیم صهیونیستی با برنامه ریزی به دنبال اقداماتی علیه ایران است
رسانه ملی با مدیرمیدانی
در جمع مردم، منهای تشریفات
پرواز با کمربندهای بسته
دیکتهی پر غلط دیپلماسی از روی دست محسن رضایی
ساختار شناسی سیاسی
گردهمایی ادیان اصلی دنیا در خصوص تغییرات اقلیمی
اسرائیل بدون توقع در آذربایجان لانه نکرده است
رسانه ملی با مدیرمیدانی