مدرسه پساكرونا

اين روزها تلاش مي‌شود تا در حد امكان آموزش حضوري شود و دانش‌آموزان كه نزديك به دو سال است از فضاي كلاس و مدرسه فاصله گرفتند به مدرسه بازگردند. صرف‌نظر از مباحث مربوط به درستي يا نادرستي اين تصميم كه مسووليتش با ستاد ملي مبارزه با كرونا است، مي‌خواهم به چند نكته پيرامون مدرسه پس از كرونا اشاره كنم؛ مدرسه‌اي كه بي‌ترديد بايد بسيار متفاوت با دو سال پيش باشد تا بتواند زمينه جذب و سازگاري دانش‌آموزان را فراهم كند. در نوشته‌ها و مصاحبه‌هاي پيشين خود به اين نكته اشاره كرده بودم كه به نسبت راضي‌ترين افراد از آموزش غيرحضوري دانش‌آموزان هستند و ناراضي‌ترين والدين، اين يك پيام روشن دارد كه دانش‌آموزان از ساختار و سازمان مدرسه‌اي كه پيش از كرونا بود ناراضي بوده و نسبت به آن به ‌شدت معترض هستند، اعتراضي كه جايي براي طرح آن و فرياد كردن آن وجود نداشته و ندارد به عبارتي كسي و جايي صداي دانش‌آموزان نيست. پيام ديگر از جانب والدين است كه از مديريت فرزندان‌شان خسته و درمانده شده‌اند و علي‌رغم اينكه نگران سلامت آنها هستند روزشماري مي‌كنند تا آموزش حضوري شود. آموزش غيرحضوري الزاماتي را براي نظام آموزشي ما تحميل كرده است كه اگر با حضوري شدن آموزش از آنها چشم‌پوشي شود و در مدارس بر پاشنه گذشته بچرخد، شكاف مدارس و معلمان و مربيان با دانش‌آموزان بيش از گذشته افزايش مي‌يابد و افزايش اين شكاف به ناكارآمدي نظام آموزشي و مدرسه دامن خواهد زد و ناكارآمدي را تشديد خواهد كرد. يكي از اين الزامات افزايش كيفيت آموزشي كه مطالبه بحق دانش‌آموزان است آنها در اين مدت تفاوت آموزش سنتي و مدرن را به خوبي درك كرده‌اند و از تدريس معلماني كه از سواد رسانه‌اي و ديجيتالي بهره‌مند هستند و از فناوري‌ها براي جذابيت تدريس استفاده كردند، لذت برده‌اند و در مقايسه به خوبي تفاوت‌ها را درك كرده‌اند و والدين هم شاهد و ناظر اين تفاوت‌ها بوده‌اند و ضمن اينكه به اهميت و جايگاه نقش و حرفه معلمي هم با تمام وجود پي بردند و متوجه شده‌اند كه چقدر سخت و حرفه‌اي است.
نكته ديگر اينكه شرايط راحت خانه براي حضور در كلاس‌ها موجب شده است آنها بيش از گذشته از مقررات خشك و پادگاني مدارس متنفر باشند و يكي از دلايل مخالفت و نگراني دانش‌آموزان براي حضوري شدن همين موضوع است كه دوباره به پادگان‌هايي برمي‌گردند كه نامش مدرسه است لذا متوليان مدارس بايد براي مدرسه پس از كرونا ضوابط و مقررات متفاوت و منعطفي را تعيين كنند.
نكته بعدي استفاده از موبايل و تبلت است كه قبلا آوردن آن به مدرسه ممنوع بود حال يكي از مهم‌ترين و ضروري‌ترين ابزار آموزشي تلقي مي‌شود و مطالبه دانش‌آموزان استمرار استفاده از آن براي بهبود كيفيت آموزشي است، لذا براي اين مهم نيز بايد چاره‌انديشي شود و در رويكرد تلفيق آموزش حضوري و غيرحضوري استمرار استفاده از موبايل و تبلت ديده شود. آشنايي دانش‌آموزان با دنياي مجازي نكته ديگري است كه با حضوري شدن دانش‌آموزان بيم آن مي‌رود كه وجه تهديدآميز آن توسط متوليان مدارس پررنگ‌تر شود؛ اقدامي كه اگر به فرصت‌هاي آن توجه نشود شكاف دانش‌آموزان با مدرسه را افزايش مي‌دهد در صورتي كه آموزش و راهنمايي دانش‌آموزان براي بهره بردن از فضاي مجازي مي‌تواند تاثيرات مثبتي را داشته باشد. در زمينه مدرسه پساكرونا به نكات متعدد ديگري هم مي‌شود اشاره كرد كه براي طولاني نشدن نوشته از آن خودداري مي‌كنم ولي انتظار دارم كارشناسان حوزه آموزش و فعالان مدني و صنفي رسانه‌اي اين حوزه به اين مهم بپردازند و به مسوولان و متوليان آموزش و پرورش از وزارتخانه تا مدرسه هشدار بدهند تا اشتباهاتي را مرتكب نشوند كه شكاف‌هاي تشديدكننده ناكارآمدي را افزايش دهد.